راز قوانین زندگی- گام دوم
قوانین زندگی و باور ها
قوانین زندگی و باورها ی ما، همه ی آنچیزی است که زندگی ما را می سازد. وقتی صحبت از راز قوانین زندگی می شود شاید خیلی از ماها بدنبال چیزی عجیب و غریب باشیم و انتظار شنیدن چیزی خیلی فراتر از فهم و درک خودمون رو داشته باشیم یا به این بیندیشیم که چگونه میتوانیم با آن راز روبرو شویم، شاید چنان هیجانی برای شنیدن آن راز داریم، که فکر می کنیم آیا قراره چی بشنویم!
این هم بر میگردد به همان الگوهای ذهنی ما که اینقدر با محدودیت های گوناگون شکل گرفته، یا آنقدر در مورد شناخت طبیعت، شناخت خداوند یا شناخت قوانین زندگی تنبلی کرده ایم و پیگیر دانستن یا شناخت بیشتر آن نبوده ایم که ندانستن و آگاه نبودن از هر چیز ساده ای رو یه راز میدونیم، کما اینکه اون یه راز نیست اون یک علم است، یک آگاهی است که ما تا بحال اونرو نیاموختیم یا چیزی در موردش نشنیدیم.
در دوره راز قوانین زندگی گام دوم وقتی در مورد باورها صحبت می کنیم مطمئنا حرف ها و چیزهایی را می شنوید که در طول عمرتان هیچ معلمی، هیچ بزرگی، هیچ استادی این مدل صحبت ها و آگاهی ها رو بهتون نگفته! دلیل راز بودنش هم همین است که کاملا متفاوت، جدید و خاص هست!
امروزه از زمانیکه اینترنت وارد جهان شد، سپس از طریق اپلیکیشن ها و برنامه های گوناگون به خانه های ما راه پیدا کرد و در دستان ما قرار گرفت و تمام زندگی ما را در بر گرفت، ما بیشتر متوجه شدیم که چقدر سال های سال بخاطر عدم آگاهی از قوانین زندگی و داشتن باورها ی نادرست یا درک نکردن حتی خیلی چیزهای ساده، جزئی، ریز، پیش پا افتاده، کوچک و معمولی که همان قوانین زندگی بوده اند، خودمان را زجر داده ایم و یا سختی کشیدیم.
در صورتیکه تمام آنچه ما بعنوان ابزار کار، برای انجامِ بهتر و راحت تر کارها یا زندگی مان نیاز داشتیم جملگی به رایگان و همیشه در دسترس ما قرار داشته و هم اکنون هم قرار دارد.
فقط شاید کمی خلاقیت، تفکر، جستجو یا مطالعه یا آگاهی می توانست هزاران بار راه ما را نزدیک تر و راحت تر از آن چیزی بکند که حتی تصورش را هم نمی توانیم بکنیم، یعنی آموختن علم زندگی یا همان قوانین زندگی!
اما ما شاید به این دلیل که آماده خواه و راحت طلب بودیم و خودمان در جستجوی کشف اصول و راز قوانین زندگی یا شناخت بیشتر آن نبودیم خیلی راحت زندگی ارزشمندمان یا سلامتی مان را فدای ناآگاهی های مان کردیم یا قربانی شرایطنادلخواه مان شدیم، آن هم بخاطر باورها و عقاید نادرستی که به ما تحمیل یا تزریق شده بوده. به دلیل همین بی اطلاعی و عدم آگاهی تاوان سنگینی را پرداخت کردیم و شاید به نوعی همیشه لقمه را دور سرمان چرخانده و با سختی آن را در دهان مان گذاشتیم.
این باورها و عدم آگاهی و به مرور زمان در ما این باور را شکل داد که باز کردن گره های زندگی و حل مسائل زندگی، هرچند کوچک، کاری بس دشوار و طاقت فرسا است و این الگوهای ذهنی محدود، در تمام جنبه های زندگی ما رخنه کرده و تاثیر بدِ خودشان را گذاشته و ما را تا سرحد تاریکی و تنگنا در محاصره و اسارت خود قرار داده اند.
بطوری که امروزه اگر کسی به ما بگوید زندگی قشنگ است و زیبا، ما تعجب می کنیم و نمی توانیم آن را باور کنیم، چون از بدو تولدمان تا به هم اکنون چیز دیگری را شنیده ایم و باورها ی ما چیز دیگری می گویند. ما آن چیز دیگر را باور کرده ایم و بخاطر آن باور چیز دیگری را هم تجربه کرده ایم.
اگر کسی به ما بگوید خوب زندگی کردن، ثروتمند بودن، سلامت بودن و خوشبخت بودن خیلی خیلی راحت و آسان است حتی یک امر طبیعی است، ما نمی توانیم آنرا باور کنیم. چون در گذشته چیزهای دیگر را شنیده ایم و چیزهای دیگه ای را باور کرده ایم و بخاطر آن باورها همان شرایط سخت را تجربه کرده ایم یا همچنان تجربه می کنیم و آنچه هم امروزه مشاهده می کنیم تایید می کند که ما درست می گوییم و حق هم با ماست!
بنابراین این نداستن، آگاه نبودن و عدم درک ما از جهان هستی، قوانین جهان هستی، خداوند و قوانین خداوند و قوانین زندگی تبدیل شده است به یک پدیده کمیاب، نایاب و یا یک راز دست نیافتنی!
پیشنهاد ما به ما شما: تماشای سریال آموزشی امپراطوری عشق
وقتی وارد دنیای مجازی میشویم و از خلاقیت ها و قدرت های بی حد و مرز انسان ها در گوشه کنار دنیا با هر نژادی، با هر قبیله ای، با هر مذهبی، با هر طرز تفکری، با هر رنگ پوستی، با هر قیافه و ظاهری یا با هر سن و سالی، ویدئوها و تصاویری را مشاهده می کنیم که حتی با دیدن شان هم نمی توانیم واقعی بودن آنها را باور کنیم.
شاید در آن لحظه به این فکر کنیم که آنها افراد یا انسان هایی هستند خاص و یا فراتر از یک انسان معمولی که چنین قدرت ها یا توانایی هایی را دارند، یا شاید آن ها از یک سرزمین یا سیاره دیگری به اینجا آمده اند که با ما فرق دارند.
اما نه!!! هیچکدام از اینها نیست.
همه ی این انسان ها، انسان هایی هستند شبیه من و شما که فقط و فقط خودشان و قدرت شان را باور کرده اند. آنها باورها ی خوبی نسبت به خودشان دارند و به ندای درون شان که همانا حرف و سخن خداست و قلب شان که راهنمای اختصاصی زندگی شان است (یعنی بخشی از همان قوانین زندگی) توجه و عمل کرده اند و به دنبال عشق و علاقمندی شان رفته اند و سرانجام کارهایی را انجام داده اند که ما حتی با مشاهده کردن و دیدن صحنه های واقعی آن ها هم نمی توانیم آن را باور کنیم!
واقعا چرا؟
باز هم بر میگردد به همان عدم آگاهی از قوانین طبیعت یا قوانین زندگی. چون آنچه ما از انسان، از قدرت انسان، از زندگی، از دنیا، از خداوند، از قوانین طبیعت و از هزاران چیز دیگر … شنیده ایم، فهمیده ایم، با آن بزرگ شده ایم و بشدت آن را باور کرده ایم، حتی کمی نزدیک به آن چیزی نیست که واقعیت جهان واقعی است.
به همین دلیل ساده، ما حتی حرف ها و مشاهدات خلاف عقایدمان را نمی توانیم باور کنیم و آن ها را راز یا معجزه یا کمی بدبینانه تر آن را سحر و جادو و … می نامیم یا می دانیم. کما اینکه هر دوی آنها یعنی هم راز، هم معجزه پدیده های طبیعی زندگی هستند که بواسطه انجام یکسری اصول و قوانین اتفاق می افتند، نه راز هستند و نه معجزه! در دوره راز قوانین زندگی مفصل در مورد آن صحبت می کنیم.
ما بخاطر همین باورها ی ذهنیِ محدودی که بیشتر آن هم ناخواسته، واگیری و موروثی به ما رسیده و یا به هر دلیلی در ما ایجاد و ریشه کرده اند و سال های سال و یا نسل ها در گوش ما تکرار و تکرار و تکرار شده اند، آنقدر به درست بودن، مطلق بودن یا حقیقت بودن آنها باور داریم که نمی توانیم از جایگاه همیشگی و تکراری مان کمترین حرکتی بکنیم.
آنقدر به تعصبات، عقاید و پیمان های نادرستی که با خودمان، یعنی با ذهن منطقی مان بسته ایم اصرار داریم و به آن چسبیده ایم که حتی در مقابل مشاهده ی آن همه زیبایی ها، آن همه قدرت ها، آن همه ثروت ها، آن همه خوشبختی ها و آن همه موفقیت ها در گوشه کنار دنیا واکنش منفی نشان می دهیم، باور نمی کنیم، مقاومت می کنیم، پذیرش آن را نداریم و حتی آن را غیرممکن و غیر واقعی می دانیم.
چون باورها ی از قبل انتخاب شده ما، نمی گذارند باور کنیم یا نمی خواهیم قبول کنیم که: نه اینکه آنها همه انسان هایی شبیه به ما هستند، بلکه در برخی موارد حتی آنها از ما کم حافظه تر، کم هوش تر و یا کم استعدادتر نیز هستند و اینکه ما هم تمام آن قدرت ها، پتانسیل ها، خلاقیت ها و توانایی های آنها را، بلکه هم بیشتر از آن را داریم و می توانیم کارهایی بس بزرگتر و یا فراتر از آنچه مشاهده می کنیم و نمی توانیم آن را باور کنیم انجام دهیم.
همه ی انسانها بدون استثناء این خلاقیت ها، نیروها و قدرت ها را در خودشان دارند. آن قدرت ها و نیروها فقط منتظر اجازه و باور از سمت خودِ فرد، یعنی خودِ من و خودِ شما هستند تا برای شکوفا شدن و برای درخشیدن بپا خیزند و قیام کنند. وقتی قوانین زندگی را می آموزید و رفته رفته باورها ی تان را نسبت به خودتان و دنیای اطراف تان تغییر می دهید، به وضوح شاهد تغییرات چشمگیر در زندگی تان خواهید بود.
تنها چیزی که مانع آن شکوفایی ها، آن درخشش ها و آن قیام ها می شود چیزی نیست جز همان باورها ی نادرست و محدودی که در ما و شما ریشه دوانده اند و اجازه متفاوت اندیشیدن، متفاوت فکر کردن و متفاوت رفتار کردن را به ما نمی دهند. یعنی تنها مزاحم و سد راه موفقیت ما فقط و فقط ذهن محدود و باورها ی نادرست خودمان است و بس!
ما بخاطر همین شنیده های محدود و تکراری از گذشته های دور تا به هم اکنون، که در ما همچون سنگ و سیمان سفت و محکم شده اند و تبدیل به اعتقادات و باورها ی امروز ما شده اند حتی در برخی موارد حاضریم ریاضت بکشیم، درد بکشیم، بدبختی بکشیم و یا حتی با فلاکت بمیریم، ولی از آن اعتقادات و عقایدی که ما و زندگی مان را نیست و نابود کرده اند دست بر نداریم.
غافل از اینکه، همه ی آنچه ما باور داریم چیزی نیست به جز عقاید یک عده انسان دیگر که می تواند کاملا نادرست باشد. این ها همه فقط یک مشت باورها یی هستند که از طریق شنیده های گذشته من و شما از محیطی که در آن زندگی می کرده ایم و در آن بزرگ شدیم در من و شما شکل گرفته است و می تواند همه ی آنها کاملا نادرست و غلط باشد!
پذیرش:
اگر ما این قضیه را بپذیریم و باور کنیم که خالق تمام اتفاقات زندگی مان خودمان هستیم، آن هم به واسطه افکار و باورها ی مان، و این که با آموختن قوانینی که ما نام آن را قوانین زندگی می نامیم، می توانیم باورها و شکل فکر کردن و نگاه مان به دنیا را تغییر دهیم و در نتیجه آن تغییرات تمام شرایط زندگی مان را تغییر دهیم، حتی لحظه ای درنگ نمی کنیم و برای آن اقدام می کنیم.
باورها ی ما حرف هایی هستند که از طریق (خانواده، دوستان، محل زندگی، مدرسه، دانشگاه، تلویزیون، فیلم هایی که نگاه کردیم، جامعه، مذهب و آدم هایی که بیشتر با آنها بزرگ شدیم) در کنار گوش ما تکرار و تکرار شده اند و ما ناخواسته و ناآگاهانه در اثر تکرار زیاد با آن حرف ها دوست شده ایم، انس گرفته ایم، آنها را پذیرفته ایم و آنها را واقعیت می نامیم.
در حال حاضر هم هر چیزی در زندگی مان داریم، یا هر چیزی که اکنون مشاهده یا تجربه می کنیم مثل: ثروت یا فقر، سلامتی یا بیماری، خوشبختی یا بدبختی، لذت یا سختی، عشق یا تنفر، دوستی یا دشمنی و … جملگی نتیجه، محصول و ثمره ی همان باورها یی است، که به ما تزریق شده است، نه چیزی دیگر!
اگر هم اکنون زندگی ما در جهتی در حرکت است که ما نمی توانیم طعم خوشبختی واقعی را بچشیم یا یک زندگی نرمال به همراه ثروت، سلامتی و رابطه عاشقانه که حق طبیعی و خدادادی هر انسانی است را داشته باشم، باید به چیزی شک کنیم و بپذیریم که شاید جایی در گوشه های ذهن مان ما به چیزی باور داریم که اکنون باعث توقف یا انحراف زندگی مان از مسیر درست شده یا اینکه مانع رسیدن ما به آن زندگی با عشق که حق الهی ماست شده است.
باید به این فکر کنیم که می تواند شنیده ها و باورهای ما در آن حوزه ای از زندگی که نمی توانیم در آن رشد کنیم یا ثمره خوبی را برداشت کنیم ممکن است نادرست باشد یا شاید هم باید نوعی قوانین زندگی را یاد می گرفتیم که یاد نگرفتیم.
زمانیکه ما این مرحله را پذیرفتیم و مسئولیت آن را به عهده گرفتیم آغاز یک تحول و اولین گام به سمت آگاهی و شناخت را برداشته ایم، یا به نوعی به خودمان و به ذهن مان اجازه شنیده های جدید و متفاوت، که باعث ایجاد امید، انگیزه و شور و اشتیاق در ما می شوند و ما را از آن بند اسارت ذهن مان رها می سارند را داده ایم و این خبر بسیار خوبیست!
بعد از این تصمیم، زمانی که قدم در مسیر شناخت و آگاهی بگذاریم و کمی آگاهی پیدا کنیم یا به گونه ای، کمی گوشه ی چشم مان روشنایی اندکی از ناشناخته های جدید مشاهده کند، ممکن است در ابتدا آنقدر حسرت بخوریم که چرا سال های سال من نتوانستم این چیزهای به این سادگی را بیاموزم یا بپذیرم تا بتوانم اینقدر ساده، راحت، عالی و با عشق زندگی کنم.
اینقدر بخاطر نداستن و آگاه نبودن از کمترین، جزئی ترین و ساده ترین چیزهایی که همان قوانین زندگی نام دارند، به خودمان صدمه وارد کرده ایم که کمی آگاهی از آن می توانست بیشترین، بالاترین و بهترین تاثیرات را در زندگی مان بگذارد و اینقدر عمر و زندگی مان را به فنا نداده باشیم و نابود نکرده باشیم.
شاید باورتان نشود چیزهایی که زندگی من و شما را قشنگ می کنند آنقدر ساده اند که از سادگی شان نمی توانیم باورشان کنیم. نمی توانیم باور کنیم که آموختن و انجام دادن همین کارهای ساده، آن همه نتایج خوب و عالی و بزرگ را در زندگی ما بوجود می آورند و خود و زندگی ما را دگرگون می کنند..
راه رسیدن به یک زندگیِ فوق خوشبخت و رویایی از همین جا، از همین ابزارها و از همین کارهای بسیار ساده ای که در دوره راز قوانین زندگی می آموزید و عموم مردم هیچ توجهی بهشون ندارند و هیچ اهمیتی بهشون نمی دهند آغاز می شود. اگر ما زندگی خوبی را زندگی نمی کنیم در واقع داریم چوب نداستن قوانین زندگی، یا باور نکردن همین کارهای ساده را می خوریم!
خوب زندگی کردن بیش از تصورمان ساده است، آنچه اکنون برای رسیدن به این زندگی سراسر عشق و لذت مزاحم، مانع و کار سختی به نظر می آید، باور کردن همین یک جمله است که: «عالی زندگی کردن راحت است»
سخت ترین قسمت کار همینجاست! همینجا که ما بخاطر همان باور های مان نمی توانیم همین یک جمله را باور کنیم و بپذیریم که: عالی زندگی کردن راحت است. و اگر شما بتوانید همین جمله را قبول کنید و بپذیرید آغاز تحول زندگیِ شماست و به راستی که نیمی از راه را پیموده اید.!
به لطف خدای مهربان گام اول دوره راز قوانین زندگی به پایان رسید و وارد گام دوم این دوره جامع می شویم.
زندگی هم مثل هر کار، حرفه یا تخصص دیگری نیاز به یادگیری یکسری مهارت، اصول، قوانین و علمِ خودش دارد و هر انسانی که بخواهد زیبا زندگی کند و افسار زندگی اش را در دست بگیرد تا به سمت بهترین ها و قشنگ ترین ها هدایتش کند بایست آن علم را بیاموزد، مخصوصا اینکه عصاره و اصول اصلی یک زندگی سراسر عشق بر مبنای قوانین همیشه ثابتِ جهان هستی کار می کند.
هر کسی تلاش کند، زمان بگذارد و بها بدهد که قوانین زندگی و قوانین جهان هستی را هرچه بیشتر و بهتر درک کند به مراتب زندگیِ بهتر و راحت تری را تجربه خواهد کرد. و کسی که اهمیت ندهد یا از قوانین جهان آگاهی نداشته باشد به احتمال خیلی خیلی زیاد مرتبا مشغول آسیب رساندن به خود و زندگی اش خواهد بود و زندگی آرامی نخواهد داشت کما اینکه او حتی نمی تواند باور کند که مسبب ایجاد تمام این اتفاقات ناخوشایند زندگی اش خودش است.
دوره جامع راز قوانین زندگی، سعی دارد که قوانین زندگی و قوانین جهان هستی را، با ساده ترین شکل ممکن به شما یاد دهد، طوری که در هر سطح و میزان سواد یا سنی که باشید بتوانید راحت آن را درک کنید. در این دوره استادضیاء، با بیانی ساده و شیوا و با آوردن مثال هایی قابل درک، به بیان قوانین حاکم بر جهان هستی می پردازند. قوانینی که هر کسی آنرا بیاموزد و به آن عمل کند می تواند تا بالاترین حد امکان رشد کند و به آنچه می خواهد برسد.
اگر کسی آن را نیاموخته باشد و از آن آگاهی نداشته باشد احتمالا با ناآگاهی می تواند، زندگی ای با ریاضت و سختی را تجربه کند. سلامتی خودش را به خطر بیندازد. بطوری که حتی در خیلی از موارد زندگی خود را تباه کرده و یا محکوم به نابودی و مرگ می بیند چون درک او از جهان هستی و از زندگی چیزی جز جبر و محکوم به شکست و نابودی نیست.
نحوه برگزاری دوره:
این دوره بصورت آنلاین و گام به گام برگزار می شود و به گونه ای طراحی شده است که شرکت کنندگان در آن، توانایی خرید مرحله به مرحله آن را بصورت تدریجی داشته باشند. همچنین بتوانند بصورت نرم و آرام تکامل خود را طی نمایند و تغییرات بنیادی و اساسی و ماندگار را در افکار، باورها، شخصیت و رفتار خود بصورت دائمی ایجاد نمایند.
حتما می دانید که شناخت، درک و آگاهی و رسیدن به هر سطحی بصورت تدریجی و گام به گام اتفاق می افتد و راه میانبری وجود ندارد. ما همگی در اینجا یک تعداد دانشجو در مسیر آگاهی هستیم که در حال پاس کردن درس های زندگی مان هستیم و رفته رفته به هر مقدار که می آموزیم و به آن عمل می کنیم نتیجه ای به میزان رشد و عملکردمان از آن بدست می آوریم.
ما اینجا هستیم تا با شناخت باورها ی محدود کننده و قفل های ذهنی مان، آنها را بصورت گام به گام و تدریجی از پایه و بیس تغییر داده، سپس با ایجاد و جایگزین کردن باورهای مناسب که در دوره راز قوانین زندگی گام دوم به آنها می پردازیم، بتوانیم به تدریج و در راحت ترین حالت ممکن زندگی دلخواه و رویایی خود را خلق کنیم.
بنابراین دانشجویان این دوره با آگاهی از این قوانین و درک دوره تکامل، همچنین با توانایی های ایجاد شده در خود قادر هستند که زندگی خود را آرام آرام متحول کرده و زندگی زیباتری برای خود ساخته و از آن نهایت لذت را ببرند.
آنچه در گام اول این دوره شگفت انگیز بیان شده است، به صورت خلاصه شامل مباحث زیر می باشد:
اصل گرایی، حس گرایی، عمل گرایی، راحت طلبی، تعهد به خود، چکاپ از خود، شناخت بهتر انسان، شناخت بهتر خداوند، شناخت بهتر پیامبران و رسالت و معجزات آنها، درک بهتر قرآن و تفسیر آیاتی کوتاه از آن، درک الهام و شهود، مفهوم شناخت، مفهوم نگاه توحیدی، مطالبی درباره دعا و نفرین، مفاهیم عبادت، نیایش و گناه، توضیح درباره دوره تکامل و مثال هایی از طبیعت در این زمینه و همچنین چگونگی پاسخ کائنات به خواسته های ما و … بوده است
مشاهده محصول دوره راز قوانین زندگی گام اول
و آنچه در گام دوم راز قوانین زندگی تدریس خواهد شد شامل مباحث زیر می باشد:
موضوع: باور ها
- چگونگی شکل گیری باورها
- چگونگی تغییر باورها
- بهترین شیوه برای تغییر باورها
- ایجاد باور فراوانی و نامحدود
- شناسایی زنجیرها و قفل های ذهنی
- الگوهای ذهنی فوق العاده از زندگی پیامبران
- توضیح و شناسایی باورهای عمومی و دست و پا گیر و …
- توضیح در مورد باورهای شرک آلود و خرافات
- ایجاد باور توحیدی و نگاه واحد
در این گام تا جای ممکن در مورد باورها ی محدود و تاثیرگذاری که مانع رسیدن ما به خواسته های مان در زندگی هستند صحبت می شود و راه حل تغییر آن باور ها گفته می شود، هرچند در آینده هم آپدیت هایی در این مورد بر دوره افزوده خواهد شد.
می خواهیم بدانیم چرا ما به این جملات و هزارن جمله اینچنینی باور داریم:
اینکه ما لذت نمی بریم چون همه اینجوری ان!
اینکه ما شادی نمی کنیم چون همه اینجوری ان!
اینکه به خودمون و دیگران لعنت می فرستیم چون همه اینجوری ان!
اینکه در رنج بسر می بریم و تحمل می کنیم چون همه اینجوری ان!
اینکه فکر می کنیم هیچ جا امن نیست به این دلیل که همه همین رو میگن!
اینکه خودمان را بدهکار می کنیم چون همه این کار رو میکنن!
اینکه غمگین بودن و ماتم داشتن را مقدس می دانیم چون همه اینجوری ان!
کسی را نمی بخشیم چون همه اینجوری ان!
کار غلطی که می دانیم غلطه رو انجام میدیم چون همه انجام میدن!
به خودمان ضربه وارد می کنیم چون همه این کار رو میکنن!
رشوه میگیریم چون همه دارن همین کار رو میکنن!
رشوه میدیم چون همه این کار رو میکنن!
به کسی کمک نمی کنیم چون همه اینجوری ان!
آب نامناسب می خوریم چون همه دارن میخورن!
توی صف می ایستیم چون همه دارن همین کار رو می کنن!
وارد کسب و کاری می شویم که همه می شوند!
نتورک میریم چون همه دارن میرن!
تو کار بورس میریم چون همه دارن میرن!
کلاس زبان میریم چون همه دارن میرن!
پیاده روی میریم چون همه دارن میرن!
رشته نادلخواه مان رو میریم چون همه دارن همین کار رو میکنن!
اصلا دانشگاه میریم چون همه دارن میرن!
ماشین و مبل قسطی میخریم چون همه دارن می خرن!
وام میگیریم چون همه دارن میگیرن!
و این شده که زندگی ما شده جهنم، شده ناآرامی و استرس و اضطراب و افسردگی و هزار درد ناشناخته دیگر و خبری از آسایش و آرامش در اون نیست!
واقعا آیا تابحال به این فکر کردیم که این “همه ای” که ما ازش الگوبرداری می کنیم کی هست که ما داریم اداشون رو در میاریم؟
شدیم حکایت همون کلاغی که می خواست راه رفتن کبک رو بیاموزه راه رفتن خودش رو هم یادش رفت!
شما فرض کنید به تنهایی تو این دنیای پر از فراوانی و لذت باشید و همه ی امکانات دنیا هم در اختیارتان باشد، چکار می کند؟ چی میخورید؟ چطوری میخورید؟ چی میپوشید؟ چجوری رفتار میکنید؟ چطوری لذت میبرید؟ چطوری شادی میکنید؟ چه کارهایی را انجام میدهید و چه کارهایی را انجام نمیدهید؟
هرچه تفاوت هست بین این زندگی خیالی و زندگی ای که اکنون شما در حال تجربه کردن آن هستید را همین باورهای شما ایجاد کردند، پس چرا هنوز در پی الگو گرفتن از این باورهای شکست خورده هستیم؟
در این گام بررسی می کنیم عوامل سلب آرامش و موانعی که ما رو از رسیدن به آرزوها و خواسته هامون باز میدارن. تمام این مواردی که ذکر کردیم همگی باورهایی هستند که هیچ پایه و اساسی ندارن و بیشتر آنها الگوهای ذهنی افراد شکست خورده و بیمار هست که بطور ناخواسته در ما ایجاد شده اند.
یادگیری قوانین زندگی و تغییر باورها در این گام، یکی از تاثیرگذارترین ها در زندگی شما خواهد بود که با عمل به آن به طرز عجیبی موانعی که سالیان سال مانع رشدتان بوده اند را از مسیرتان حذف می کند و به میزانی که آن را باور می کنید نتایج آن شما را شگفت زده خواهد کرد!
در طول تاریخ عمر بشر، هر بلایی سر انسان آمده است یا هر ضربه ای که از بیرون به انسان وارد شده است و او را آسیب پذیر کرده است ریشه در جهل، نادانی و یا ناآگاهی انسان داشته است. انسانیکه خودش را تا حد امکان ارتقاء ببخشد، مطمینا تا حد امکان هم از خطرات و گزیده شدن ها توسط افراد و جوامع در امان خواهد بود.
انسان آگاه به جای صرف وقت و زمانش برای دنبال کردن عقاید دیگران و یا پیروی کورکورانه از گفته های دیگران، یا تلاش برای راضی کردن دیگران، تمام وقت و زمانش را برای کار کردن بر روی خودش سرمایه گذاری می کند.
پیوسته در حال یادگیری و آموزش است و خودش را رشد و ارتقاء می دهد و هر انتظاری که از دیگران، از بزرگترها، از جامعه، از رئیس جمهورها و … دارد را از خودش دارد.
انسان آگاه می داند که خودش انتخاب می کند و خدا هدایتش می کند بدون آنکه وابسته به هیچ شخص یا گروه یا فرد خاصی باشد. او توانایی هایش را افزایش می دهد و خودش انتظارات خودش را با همان توانایی هایش برآورده می کند.
یک انسان توانا به جز توانایی خودش آنهم با قدرت و هدایت خداوند بر روی قدرت یا توانایی و حرف هیچ کس دیگری حساب باز نمی کند و انتظاری از هیچ کس و هیچ جا به جز خودش ندارد.
بهترین سرمایه گذاری برای یک انسان توانا، سزمایه گذاری بر روی خودش و توانایی هایش است. یک انسان توانا و پخته هیچ ضربه ای هر چند محکم بصورت کامل نابودش نمی کند، کما اینکه او با طرز تفکرش بر روی ضربه ها و شدت ضربه ها هم کنترل دارد.
در دوره راز قوانین زندگی، اصولی را به شما یاد می دهیم که عمل به آن نتیجه ای قطعی برای شما به همراه خواهد داشت. و نتیجه آن بدون کمترین شکی فقط و فقط رشد و پیشرفت است. البته که آموزش های این سایت چیز زیادی برای تمرین کردن ندارند اما چیز زیادی برای تکرار کردن و چیز زیادی برای فکر کردن که عامل اصلی شکل گیری باورهاست دارد.
آنچه نتیجه های زندگی ما و شما را بوجود آورده است چیزی بجز باورهای ما نبوده و نیست، بعد از این هم همان خواهد بود. برای اینکه ما بخواهیم زندگی جدیدتر یا متفاوت تری را تجربه کنیم باید باورها ی جدیدتر و متفاوت تری ایجاد نمائیم تا نتایج زندگی مان تغییر کند. برای تغییر باورها و تغییر الگوهای ذهنی تان باید این حرف ها را بطور صددرصد باور کنید و در مقابل شنیدن و یا عمل کردن به آنها مقاومت نکنید.
هر کسی که از این آموزش ها استفاده می کند به میزانی که می تواند این حرف ها را بیشتر تکرار کند، بهتر درک کند و زودتر باور کند و بدون هیچ شکی آنرا بپذیرد و اصلا سوال نپرسد که چرا من باید این حرف ها را باور کنم و در نهایت به آن عمل نماید، خیلی بهتر و زودتر نتیجه می گیرد.
دانستن راز قوانین زندگی، از دانستن هر چیزی که ما بعنوان آموزش در دنیا می شناسیم الویتش باید بالاتر باشد. چون اگر اصول زندگی را نیاموخته باشیم هر مقدار که درس خوانده باشیم یا هر مقدار که کتاب خوانده باشیم و هر مقدار که پر از اطلاعات باشیم یا هر اندازه که پول و ثروت داشته باشیم، باز هم ما نمی توانیم زیبا زندگی کنیم.
چون خوب زندگی کردن آیین و اصولی دارد که با یادگیری آن اصول و عمل به آن اصول زندگی سهل، آسان، زیبا و بر وفق مراد می شود. اینجا ما در کنارتان هستیم تا با جدیدترین آگاهی ها همیشه بروز باشید.
حق طبیعی شما در این جهان زیبا، دریافت زیبایی هاست!
حق طبیعی شما در این جهان پر از ثروت و فراوانی، دریافت ثروت و فراوانی است!
حق طبیعی شما در این جهان پر از عشق، دریافت رابطه عاشقانه و رویایی است!
حق طبیعی شما در این جهان زیبا، داشتن یک جسم سالم، یک ذهن سالم و یک روح سالم است!
حق طبیعی شما در این جهان زیبا، داشتن آرامش دائمی و ماندگار در زندگی است!
حق طبیعی شما در این جهان زیبا، داشتن احساس خوشبختی واقعی و عمیق در زندگی است!
تمام این نعمت ها و فراوانی ها را ما و شما از قبل به بهترین شکل ممکن داشته ایم اما با ناآگاهی و با افکار و باورهایی که از اطراف بر ما تحمیل شده است ما رفته رفته، بخش زیادی از این نعمت های خدادادی که حق طبیعی ما بوده اند را از خود دور کزده ایم و اکنون با کمی تلاش می توانیم چیزی را که صاحبش بوده ایم را دوباره به زندگی مان برگردانیم و این چوبی است که من و شما در اثر ناآگاهی، به خود و زندگی مان زده ایم.
ادامه این دوره فوق العاده به مرور زمان، شکل فکر کردن و نگاه کردن شما را به جهان هستی، به خداوند، به انسان ها، به طبیعت و به زندگی تغییر می دهد و همین تغییر نگاه باعث می شود نتایج زندگی تان نیز تغییر کند و زندگی به کام تان شیرین و لذتبخش شود.
اما یادتان باشد که این یک روند تدریجی و آرام است که باید به مرور زمان طی شود. بدون عجله، بدون شتاب و بدون اضطراب!
«شاد باشید»
با درود خدمت شما دوست عزیز
من شما را نمیشناسم ولی به نوعی بسیار خوشحالم که برای اولین بار اسم یک اقا در قسمت گذاشتن کامنتها نظر من را جلب کرد و به نوعی هدایت شدم برای خواندن نظر شما .
با اجازه از محضر استاد بزرگوارم که عاشقانه به صحبتهایشان ایمان دارم .
دوست عزیز نکته اولی که نظر من را جلب کرد حضور نداشتن حضرت عالی در کامنتها و فعالیت در درون سایت بود . در واقع برای رسیدن و گوش دادن به این فایل عمیق و بزرگ باید به نوعی هر کدام از ما دوره تکاملمان را طی کرده باشیم .
و امیدوارم شما عزی هم تک تک فایلها را با تمرکز کامل گوش و درک کرده باشید .
اولین مورد که من از کامنت شما دریافت کردم این بود که شما فایل 8 دوره راز قوانین را گوش داده اید ولی کامنتتان را زیر فایل دوم راز قوانین زندگی نوشته اید . این یعنی به نوعی شما مراحل تکامل شنیدن به این فایل را نگذرانده اید .
که این کار شما طبق اموزشهای استاد بسیا زیبا و پسندیده است . در واقع شما را وارد یک تضاد نموده و طبق شناخت و حسی که من از کامنت شما دریافت نمودم به نوعی شما بسیار مشتاق به شناخت اموزشها و فایلهای استاد هستید چون اگر نداشتید با این عجله کامنت نمیگذاشتید .
به واسطه این تضادی که شما نسبت به گوش دادن فایل شماره 8 و کامنت ان را زیر فایل 2 قرار داده اید مطمین هستم اقدام به شنیدن اموزشهای استاد خواهید گرفت .
اگر ما علم به این موضوع را داشته باشیم که از درون اختلافها و نظرات مخالفمان میشود به درجه رشد و تعالی برسیم حتما این مسیر را انتخاب خواهیم کرد .
یکی از صحبتهای شما مواد تغذیه ای بود که استاد فرموده بودند برای کرم فقط برگ توت مناسب است تا به درجه پروانه شدن برسد . و شما اعلام کردید با توجه به انسان بودن ما این برای انسان صادق نیست چون انسان دارای اختیار و تعقل است .
دوست عزیز به نوعی شما جواب خودتان را داده اید . بله انسان در طبیعت اختیار دارد . و به واسطه همان اختیار است که انتخاب میکند ایا تبدیل به پروانه بشود یا خیر ؟
که باز درجه پروانه شدن هم برای هر کسی فرق دارد یکی میشود پروانه ای چون مولانا و دیگری چون استاد و…..
و بنا به ان راهی که هر کدام از ما با توجه به انتخاب خودمان نسبت به تبدیل شدن به پروانه بودنمان انتخاب میکنیم مواد غذایی مصرف میکنیم .
به نوعی حتی رفتن به کار خلاف و اعتیاد هم درجه ای از پروانه شدن است . که با چالشهایی که در مسیر با انتخاب خودمان به دست میاوریم یا به نوعی به یکباره راهمان را عوض میکنیم یا درون ان سیاهی غرق میشویم. و یا میشویم ریس باند خلافکاران که همه اینها با انتخاب خودمان به وجود میاید .
دوست عزیز تفاوت داشتن فکر با عقل به نظر من در این است که :
عقل :
در واقع همان منطق و قانونهایی است که به دست بشر طبق گذاشتن یک سری چهارچوب و فاکتورهای مورد قبول جامعه را میگذارد و خیلی از این قوانین در سطح پیشرفته اش قوانین جهانی هستند مانند قوانین راهنمایی و رانندگی و خیلی از ان قوانین مربوط به هر جامعه ای است که با توجه به شرایط محیطی و باورهای مورد قبول و مورد رد ان جامعه تصویب و در حال اجرا هستند .
حال تعریف من از فکر :
فکر در واقع چالش درون هر انسانی است که با توجه به ورودی هایی که به مغز وارد میشود وارد عمل میشود .
این ورودیها میتواند خوب یا بد باشد . به نوعی همان مواد غدایی است که برای رسیدن به پروانه شدن انسان نیاز به خوردن ان دارد . بله دوست عزیز و بزرگوار انسان به خاطر اشرف مخلوقات بودنش میتواند انتخاب کند که چه مواد غذایی را برای تبدیل شدن به پروانه درونی خود انتخاب کند.
و اینجا تفاوت عقل با فکر نمایان میشود . عقل ان قانونی است که مورد قبول جامعه و تصویب شده در جامعه است و یک بعدی است و در مرحله اجرا به نوعی همخوانی دارد با عرف و انچه در جامعه مورد قبول است .
ولی فکر خیلی قدرتمند تر از عقل است . البته ان فکری که به اگاهی و درک از تفکیک کردن کردن مواد غذایی که برای مغز میخواهد بفرستد و با اگاهی به این مساله جلوی ورود افکار بد را میگیرد و مواد غذایی نامطلوب را نمیخورد و برای رفع گرسنگی و تشنگی مغز در جهت پروانه شدن مواد خوب و عالی چون ارامش . شادی . رقص . رهایی . زیبایی و هر انچه حس خوب به ان کرم درونی ما میدهد را برای خوردنش فراهم میکند .
دوست عزیز استاد هیچ زمان نفرمودن ما روی رفتار فرزندانمان کنترل نداشته باشیم . بلکه همانگونه در به دنیا امدنشان ما والدین نقش داشته ایم و نیازهای اولیه رشد انها را درون رحم مادر تا بزرگ شدنشان از تهیه شیر و نظافت یک طفل کوچک بر عهده ما بوده تا موادغذایی و تفریحات و اموزشهایی که در حین این مسیر رشد بر عهده ما والدین بوده است .
به نوعی ما خدا و پروانه ان نوزاد هستیم . در این راه باید مانند رفتار خداوند و ان پروانه که نسبت به خودمان انجام داده است ما نسبت به فرزندمان انجام دهیم و البته این اصل را هم در ذهنمان قرار دهیم که مانند خداوند دخالت در انتخاب راه برای فرزندمان نکنیم تمام امکانات و رفاهیات او را مانند خداوند که این همه نعمت برای ما در طبیعت قرار داده است ما هم برای فرزندمان قرار دهیم .
مسلما فرزند ما با علم به اینکه امکانات نامحدودی دارد ولی به واسطه انتخابش میتواند از انها استفاده کند دست از پا خطا نمیکند .
به نوعی با محدود کردن و گذاشتن قانونهایی که مورد قبول جامعه است ما دنیایی پر از فاکتور و قانون برای فرزندمان میگذاریم کاری که خداوند با ان بزرگی و عظمتش در مقابل ما نمیکند . بلکه تمام امکانات را در طبیعت قرار داده است و بستگی به انتخاب ما است که چه قدر از این امکانات و شادیها و زیباییها و نعمتها استفاده کنیم . و هیچ کس غیر از ما قادر به انتخاب در استفاده از نعمتها و ثروتهای موجود در جهان طبیعت نیست .
مصداق این موضوع در جامعه کوچک تر در مورد فرزندان ما است . دقیقا طبق فرمایش خودتان انسان مختار و موجودی ناطق است پس این انسان در دوران کودکی اش بستگی به ان شرایط و امکانات و محیط تربیتی اش انتخاب به ادامه مسیر زندگی اش میکند .
و اگر ما والدین بتوانیم کرم درونی خودمان را بشناسیم و برای تبدیل شدن ان کرم درونیمان به پروانه زیبا در تلاش باشیم تا مواد غذایی خوبی که در اموزشهای استاد عزیز و بزرگوار امده است به خودمان برسانیم مطمینن این محیطی که من مادر در ان برای رشد خودم در جهت پروانه شدن اقدام میکنم به تنهایی از ان مواد استفاده نمیکنیم و فرزند من هم از ان مواد خوب و پاک که شامل توانگری در خلق خواسته هایم و ایجاد محیط شاد و سرزنده برای خانواده ام و همچنین محیطی سرشار از پاکی و رهایی و ثروت و داشتن خواسته هایم میباشد هیچ زمان ان فرزند به راه اعتیاد کشیده نخواهد شد .
مگر ان که در این دوره از زندگی اش برای انکه در دوره دیگری از زندگی اش بخواهد پروانه شود نیار دوره بعدی اش این باشد که دوران اعتیاد را تجربه کند و این جزو قوانین زندگی و الهی است چون درجه پروانه شدن هر کدام از ما نسبت به دیگری فرق دارد همانگونه که صورت ظاهری ما فرق دارد سیرت باطنی ما هم با یکدیگر متفاوت است .
و خیلی از ما به صورت واضح در جامعه میبینیم چه خانواده هایی که پدر و مادر دکتر ولی فرزند راه و مسیر انتخابی اش به گونه دیگری بوده و خیلی از خانواده ها فقیر و در دامان اعتیاد که از درون ان اعتیاد و نضادها و مشکلات فرزندانی موفق و خدمتگزار جامعه به وجود امده اند .
پس قپفقط با تعقل به این موضوع بدیهی که در جامعه به صورت کاملا اشکار وجود دارد متوجه میشویم ما در سرنوشت هیچ کس حتی فرزندمان نقش نداریم چه به برسد به پدر و مادر و هسمرمان و
در واقع از همین مثال ساده در جامعه اگر با اگاهی و درک عمیق ان را بپذیریم متوجه خواهیم شد که همه ما انسانها رها و ازاد هستیم و خودمان مسیر زنذگی و زیستنمان را انتخاب خواهیم کرد .
باعذرخواهی فراوان از محضر استاد عزیز و بزرگوارم .