هر چیزی که احساس شما را بد می کند باور نکنید

بنام خداوند عشق و آگاهی
درود بر استاد ضیاء گرامی
فیلمی سراسر نکته و آگاهی بود و نقطه عطف ان خدا شناسی واقعی بود 🙏
خدارو هزار بار سپاس که بعد از سالیان سال با راهنماییهای ارزنده استاد ضیاءبزرگوار تونستیم مسیر درست خدا پرستی یا همون یکتا پرستی رو پیدا کنیم و دور بریزیم همه خرافات و شماره های اشتباه و مسیرهای غلط که فقط جز سر در گُمی و دور شدن از خدا و انسانیت ، چیزی برامون نداشت.
در قسمتی از فیلم همه در گیر رسومات خودشون بودند و هر کدام فکر میکردند راه او درست و دیگری غلط است در حالیکه خدای همه یکیست و پیروی از قوانین اوست که مارا به سر منزل مقصود میرساند👍
اینکه در مراسم عزا لباس چه رنگی بپوشی اصلا مهم نیست بلکه تفکر درست و شناخت فقط خدای احد و واحد است که بما آرامش میدهد
سپاسگزارم 🙏🙏🙏💕💕💕

سلام ودرود فراوان .
این فیلم رو بارها وبارها نگاه کردم وواقعا سرشار از درس ونکته وآگاهی هست.
وقتی میخواهم کاری رو انجام بدهم واگر قرار باشه از روی ترس ویاعادتی باشه ناخودآگاه یاد این فیلم پر از آگاهی میوفتم وبه یاد میارم که کارها اگر از روی ترس انجام بشه دیگه هیچ لذتی پشت اون نیست حالا هر کاری که میخواهد باشد ….
من از این فیلم نکته ارزشمندی رو دریافت کردم واون درمورد ترس بود واینکه ترس ها باعث ایجاد چه چیزها واتفاقات وخرافات بدی در درون ما میشود واینکه با داشتن ترس هاست که بقیه میتوانند ازما سوء استفادا رو بکنند ودرجهت خواسته هاشون از ما بهره بگیرند

سلام ودرود به خانواده عزیزم.این فیلم رو خیلی دوست دارم چون پراز نکته است .اینکه توی فیلم خدای واقعی رو نشون میده .ودر طول فیلم یکسری باورهای غلط رو به ما یا دآوری میکنه .واینکه ما برای رسیدن به خدای واقعی احتیاج به عبور از مراحل سخت رو نداریم وبا مراجعه به قلبمون میتونیم اونو پیدا کنیم.وخلاصه دیدن این فیلم رو توصیه میکنم .با این فیلم یکسری از باورهاب غلط رو میتونیم شناسایی کنیم

به نام خدای یگانه و مهربان

خوشحالم توی مسیری قدم گذاشتم که میتونم مستقیم به خدای یگانه وصل بشم خدایی که درون من است،ی جایی استاد گفتن که شناخت درست خدا باعث میشه که دیگه رنج نکشیم و غصه نخوریم چرا که خدا،خدای شادی و شور و هیجان است،خداوند از جنس حس خوبِ،حسی که دلمون رو امیدوار میکنه به زندگی کردن،آخر فیلم،دخترِ به دیگران میگه پی کِی ، سرفراز و پدرم رو بهم هدیه داد کاری که استاد عزیز برای ما انجام دادن،ایشون خود واقعی ما رو بهمون هدیه دادن😍
سال‌ها بود که خودمان رو فراموش کردیم و بیرون از خودمون به دنبال خدا بودیم در صورتی که خدا درون ماست خدایی که لحظه به لحظه زندگیم من رو هدایت میکنه…
زندگی در همسایگی خدا خیلی لذت بخشه 😍

بنام خداوند عشق و زیبایی🌸
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا مسیر رشد و تعالی ما طی بشه.این فیلم باورها،آیین ها ی ساخته ی ذهن خالی از آگاهی درست را نشان می دهد.انسانهای خالی از آگاهی به راحتی تحت تاثیر هر گونه باوری قرار میگرند حتی خرافات ، تنها چیزی که ما را از باورهای غلط نجات می دهد نام و نشان درست خداوند است.بهتره مواظب باشیم توی دفترچه ی تلفن زندگیمون شماره ی اشتباهی از خدا رو یادداشت نکیم وگرنه توی یک چرخه ی اشتباه میوفتیم و مسیر را گم میکنیم.وقتی باور درست را داریم این ما هستیم که دیگران را تحت تاثیر قرار میدهیم. pk به تنهایی تونست اونهمه آدم رو تحت تاثیر خودش قرار بده البته دستان خداوند از قبل آماده ی کمک بهش بودند و به موقع در مسیرش قرار گرفتند.
سپاسگزارم استاد

به نام خالق زیبایی ها 💚💚💚
درود مجدد..

چقدر شماره های اشتباهی بهمون دادن☹️
مارادونا بازیکن فقید فوتبال آرژانتین میگه وقتی به واتیکان سفر کردم،دیوار های کلیسا رو دیدم که از طلا ساخته شده بودند!
پاپ گفت باید کمک کنی تا به فقرا کمک کنیم!!!
با خودم گفتم:لعنتی ها بروید دیوارهایتان را بفروشید!!
مصداق این موضوع توی جامعه ما زیاد هست از هزینه های هنگفت نذری برای شفای بیماران،بیمارانی که نیاز به آگاهی و شناخت خدای حقیقی دارند…
تا انداختن سفره های مختلف و انواع عزاداری ها…
جالبه اگه کسی سوالات پی کِی رو تو خونوادش بپرسه بهش میگن از خدا بترس😄
خداروشکر که دارم به باور قشنگی از خدا میرسم😍

به نام خالق زیبایی ها ❤️❤️❤️
درود و خدا قوت بر استاد عزیز و دوستان گرانقدر…

چند سال پیش این فیلم رو دیدم اما با آگاهی صفر درصد☹️
به دید ی سرگرمی تماشا کردم فقط…
ولی الان که تماشا کردم پر از آگاهی و نکته بود🙂
همه ما مثل پی کِی بدون جامه، پاک، با عشق، زلال به دنیا میایم اما چنان که زبان باز میکنیم گوشمون شنوا میشه و چشمامون میبینه باورهامو شکل میگیره بدون اینکه برام سوال پیش بیاد🤔 پی کِی به شک افتاد براش سوالات زیادی پیش اومد،یاد حرف استاد افتادم که توی فایل قبلی گفتن تا شک نکنید به یقین نمی رسید راه بیداری راه شک کردن…
پی کِی هرکسی تو هر مذهبی چیزی میگفت براش سوال پیش میومد و نمی‌پذیرفت بخاطر همین آگاه شد🙂
دخترِ که اسمش جاگو بود گفت:اگه خدا می خواد ما سوال نپرسیم توانایی استدلال رو بهمون نمیداد یاد استاد افتادم که توی ی خانواده مذهبی براش هزاران سوال پیش میومد و تازه ایشون رو دیوونه خطاب میکردن،آره،استاد دیوونه شده ما هم داریم دیوونه میشیم دنیای دیوونه ها خیلی قشنگه😍
خدایا شکرت 🌱

بنام خدای مهربون ..درود فراوان به استاد عزیزم ..فیلم پی کی که ادیان و اینکه هر کدام با هر دینی که قبول دارند خدای قلابی شون می پرستند ..امروز که روز عاشورا حسینی بود که شرکت کردم که محله ی یه جور عزاداری میکرد وحتی تلویزیون که دقت کردم هر شهری یه جور عزا داری میکرد یکی با زنجیر یکی با قمه یکی سینه ..چقدر خرج وهزینه کرده بودند جالب اینحاست کسانی که شاید نمی‌دونم برای ریا وانچه خدا می داند به مراسم رفته بودند غذا می‌دادند وکسانی تو خیابون می‌دیدم که در زباله ها دنبال غذا می‌گشتند وانجا با صحنه ی مواجه شدم که فقیری که در اشغال ها دنبال غذا بود به جلو حسینه آمد ودرخواست غذا کرد بیرونش کردند من پیرزنی را دیدم که غذا در دستش بود داد به اون فقیر که شادی از چشمان اون فقیر موج میزد ومیگفت گرسنه بودم ولی کسی بهم غذا نمیداد ..واقعا چرا اونی که برای رضای خدا میاد غذا میده چرا فرق میزارع چرا مگه همه بنده ی خدا وند نیستیم مگه این همه روایت داشتیم از امام حسین که فقیر ها اول توجه داشت چرا واقعا همه ریا شده آیا قمه زدن درسته که خودتو خونی کنی وحتی موج به مرگ بشه آیا واقعا امام حسین این رو از ما می خواست ..به قول پی کی ..این پیام اشتباهی که ما برداشت کردیم یه چیزی درست نیس چراواقعا همگی در تباهی هستیم ..اگر کمتر خرج تجملات کنند واون پول خرج آدم های محتاج گرسنه کنند خداوند بیشتر راضی نمیشود اصلا به قول خودشان نذرشان بیشتر قبول نمیشود …مگر غیر این است که امام حسین حق را از باطل جدا کرد وبخاطر همین جونش از دست داد ..امروز با این صحنه ها مواجه شدم وامدم دوباره سریال پی کی تماشا کردم ..اون کشور هند و اینجا ایران ظاهراً یک خدا را می‌پرستیم ولی هیچ کدام واقعی نیستیم …متشکرم از استاد عزیزم

باسلام ودرود فراوان
درمورد فیلم پی کی واقعا خیلییییییی عالی هست
پرازنکته ودقیقا شرح حال این روز های ماست .
اینکه ماهم وارد دنیایی شدیم که هرکس قضاوتهای خودشو از دین داره وشماره های اشتباهی که ما رو از مسیر خودمون دور میکنه وبرای یافتن شماره اصلی مثل پی کی که دل از همه ی خدایان برداشت وبه سمت خدای اصلی رو آورد وهدایت شد ماهم دل به خدای یکتا بسپریم وقطعا هدایت میشویم
پی کی برای ما درس انسان بودن وعشق رو آورد وبه ما نشون داد که باعشق واقعی میشه هدایت شد وما درابتدا با عشق پابه دنیا میگذاریم ووقتی این جهان رو ترک میکنیم به مبدا اصلی خودمون برمیگردیم .شاید به ظاهر ناخالصی ودروغ هایی رو با خودمون داشته باشیم اما بازهم روحی هستیم از جنس خداوند

بنام خالق عشق .سلام مجدد🌷.تا سال گذشته شخصا خداوند را مثل یک پادشاه بزرگ وثروتمند. تجسم میکردم که صاحب کل عالم است ،,و با توجه وهرچه کار نیک انجام دهیم بعد مردن تو آخرت جایگاه خوبی به ما میدهد ‌‌..درست مثل سریال پی کی که قومی یه خدای جداگانه ی داشتن وبا توجه به آنچه قبول داشتن برای خداوند شون بندگی می کردند ..وهر کدوم حتی خدای جیبی هم داشتن ..من الان متوجه شدم اگه من خدای یکتا اعتقاد دارم چرا به امامزاده ها متوسل میشوم ..درسته اونا محترم بودند وادم های خوبی بودند ..پس چرا من واسطه قرار بدهم مگه من بنده ی خدا نیستم پس چرا خودم بی واسطه ومستقیم با خدا حرف نزنم پدر خواست مو مطرح نکنم ،🌷.ایا من طلا وپول داخل ضریح بندازم چه سودی برای اون امام وامامزاده دارد یا الان این کار ما با فیلم پی کی چه فرق دارد که هرکدام یه نوع خدایی داشتن ویکی شیر ویکی میوه برای خدایشان می‌بردند ..پس بدون بی احترامی ..من الان میفهمم این پول را از ته دل به کسی می دهم نیازمند است وتو این دنیا دلی را شاد کنم وخودم بی واسطه با خدا حرف میزنم و درخواست میکنم .استاد عزیزم واقعا متشکرم ،،،

بنام حضرت دوست که هرچه دارم از اوست ،🌷سلام درود به حضرت عشق استاد عزیزم ،،فیلم پی کی سرگذشت بسیار ی از زندگی ما ادم هاست ..یا تصورات نادرست آن را خلق میکنیم ،،وچقدر راحت همدیگر را لح وقضاوت میکنیم ،،پی کی به من آموخت زندگی آم در گرو باورهایم است ،،یکی که شیعه نیس هزاران قضاوت دنبالشه در صورتی خدای من خدای او هم هست ،،کسی که ظاهر تا مناسب از نظر فرهنگ ما دارد هزاران گناه به اون می چسبانیم واو را خطا کار میدانیم ،ولی اون هم مانند ما خدایی دارد بیش از حد تصور ،،،بخاطر باور های غلط به جایی متصل می‌شویم که مسیر ما رو از هدف مون دور میکنند ..

به نام خالق عشق و زیبایی
خالق یکتا
وقتی دیشب با بچه های ترم چهارم کلاس مدیریت ذهن، درباره این فیلم زیبا و آموزنده صحبت می کردیم، همگی دگرگون شده بودیم.
بچه ها خیلی از این فیلم، خوششان آمده بود و خیلی هم آگاهی گرفته بودند.
و من واقعا از صمیم قلبم خوشحالم که در مسیر رسالتم گام برمی دارم و خدای واقعی را که یگانه قدرت جهان است به این بچه ها معرفی می کنم.
ذهن بچه ها حسابی درگیر شده بود درباره ادیان مختلف و راههای درست یا نادرست ارتباط با خدا!
اصلا درباره خدا!
خدا!
کدام خدا!
خدای که ما را آفریده یا خدایی که برخی انسانها برای استفاده های شخصی خود آفریده اند!
خدایی که مراقب ماست یا خدایی که ما فکر می کنیم باید از او مراقبت کنیم!
چالش زیبای دیشب کلاس را دوست داشتم
خدایا شکرت🙏

سلام پر ازعشق به استاد عزیزم ودرود فراوان به شما عزیزان
من این فیلم رو حدودا چهاربار نگاه کردم خیلییی قشنگ بود وبازم حاضرم ببینم خیلی زیبا بود وبازم راجب برداشت وباور اشتباه ما ازدین واینکه گاهی اگاهانه ونااگاهانه خواسته وناخواسته خیلی چیزهارو باور میکنیم وباعث میشن به نحوی ازمون سو استفاده بشه البته قصد ندارم جنبه منفی رو ببینم چون اینقدر نکته داشت وطنز بود که هر چقدر نگاه کنم کمه ومیدونم هربار نگه کنم یه عالمه درس ونکات مهم داره واقعا …خیلی جالب بود اعتقادات مردم ومذاهبشون وخیلی بحث برانگیز بود ونکته خیلی قشنگ فیلم اینجا بود که اگه مردم غذا شیر سکه طلا و….به خدا میبخشیدن که خود شخص پی کی هم بهش اشاره کرد به این دقت نمیکردن که خدا بی نیازه وبه جای بخشش اموال به خدا باید اون رو به فقرا و… بخشید یا این اداب ورسوم عجیب غلط خوردن وپیاده رفتن وخلاصه راههای ارتباطی خیلی عجیب به خدا اما در کل خیلی دوست داشتنی بود ویکی ازنکاتی که عاشقش شدم وهمه بهش بی توجهیم همین شماره اشتباهه…که خیلیا به خاطر افکارمون به شماره اشتباهی وصل میشیم…..متشکرم استاد عزیز

باسلام ودرود فراوان
واقعا ممنون وسپاسگزلرم استاد که این فیلم رو معرفی کردید نمیدونم که این چندمین بار هست که این فیلم رو میبینم اما خیلی عالی بود
اونقدررنکات فراوانی داره که آدم میمونه کدوم رو بیان کنه
ولی به قول دوست عزیزم خانم توکلی همه ما همان پی کی هستیم
ودقیقا همون حالت رو داریم که ابتدا خداومفوم بودن اورا با ترس وچیزهای دیگه یاد گرفتیم
اما حالا وبا دیدن این فیلم بهار حضورش رو کنارم درک میکنم
با اینکه الان هم هزاران باور اشتباه در موردش دارم اما الان میدونم دیگه واسم پناه وتکیه گاه شده دیگه واسم یک دوست خوب شده وقتی حس تنهایی دارم آغوشش برام بازه وقتی سلامتی ام در خطره دارو ومسکن من میشه وقتی کارم گیره مطمئن هستم که هرگز بودنش برام تاخییر نداره چون اونو توی قلبم ودرونم حس میکنم
کمتر غمگینم چون اون اشکهاموتبدیل به شادی کرده
آراوم هستم چون اون در دل هر تضادی واسم پاداشی رو گذاشته ومن همچون کودکی بعد هر تضاد به دنبال پاداش اونم
خلاصه آروم تر شدم چون اونو مقابل خودم وبالای سرم نمیبینم اون همین جاست کنارم ودر قلبم
خداجونم ممنون که پیشمی

با درود فراوان بر آفریننده عشق ❤️❤️❤️

چه زیباست نیروی عشق را با تمام وجود حس کردن . این فیلم ، فیلمی بسیار قابل تامل و قابل درنگ است . تک تک ما همان پی کی داخل فیلم هستیم ولی به واسطه شرایط محیطی و جوی تبدیل به موجوداتی با هزاران نقاب در جامعه شده ایم . نقابهایی که با پوشش و رفتار ما و حرفها و صحبتهای ما بر روی چهره ما زده شده است ما را به شکلهای مختلفی در آورده است .
در واقع پی کی درونی ما درون زندانی از قاعده و قانونهای جامعه زندانی شده است و برای رهایی از این زندانی که به وسیله دیگران برای او ساخته شده است باید یکی یکی آن قفلها را با دستان خودش و با اراده خودش و اگاهانه آنها را باز کند .
و زمانی این اتفاق رخ میدهد که ما عاشق خودمان شویم و به خودمان عشق بورزیم زمانی عاشق پی کی درونیه خودمان شویم میتوانیم هر آنچه را که باعث آزار او میشود با عشق از سر راه برداریم . درست مانند پی کی در این فیلم که بزرگترین قفل و سخت ترین آن را که موبد بزرگ بود با عشق شکست داد . بله با عشق هر ناممکنی ممکن میشود . دشمنان ما هم در مقابل ما سر تعظیم می اورند و در میدان جنگ بدون هیچ مشاجره و جنگ و خونریزی با نیروی عشق پیروز میشویم . عشق داشتن به پی کی درونیه خودمان بزرگترین سلاحی است که هر مشکلی و تضادی را از پا در می اورد . اینکه بتوانیم مانند پی کی لخت و عریان باشیم و تمام نقابهای شخصیتی و رفتاریمان را از روی شخصیت و وجودمان بر داریم و کنار بزنیم میتوانیم به آن پی کی درونیمان برسیم و در ارتباط گرفتن با سیاره مان بدون هیچ کنترلی فقط از طریق حس هایمان و دستهایمان میتوانیم به آن عشق مطلق و نور الهی برسیم . ما هر چه قید و بندها و قانون و ضوابطمان در زندگیمان بیشتر باشد پی کی درونیمان دارای قفل و زنجیرهای ببشتری است . از همان قانونهایی حرف میزنم که برای حتی دیدن و ارتباط برقرار کردن با کسانی که دوستشان داریم اما و اگر و شایدهایی را می اوریم که هیچ کدام وجود ندارند بلکه این ما هستیم که آنها را به وجود آورده ایم و در شرایطی که در درون آن قرار میگیریم به آنها رنگ و لعاب میدهیم و آنها را پر رنگ میکنیم . بله هر چه قوانین و ضوابط زندگیمان کم تر باشد برای پرواز کردن رها تر و آزادتر هستیم . فیلم پی کی خیلی قشنگ قفلها و زنجیرهای زندگیمان را به ما نشان داد . و خود واقعیمان را هم بسیار زیبا به ما نشان داد . که چه بوده ایم و به واسطه قرار گرفتن در دنیایی از قانون و ضوابط ساختگی توسط اطرافیان و جوامع مختلف تبدیل به چه موجود بی مصرف و بی هویتی شده ایم . و از اصل واقعیمان چه همه فاصله گرفته ایم . و برای رسیدن به اصل واقعی و پی کی درونیمان فقط میتوانیم از نیروی عشق بی قید و شرط کمک بگیریم .

با عرض سلام با استاد عزیز
این فیلم واقعا خیلی فیلم خوبی بود من این فیلم ۲ یا ۳ روز پیش دیدم واقعا اگه ۵۰ درصد آگاهی داشتم این فیلم اگاهی من رو ۷۰ درصد رسوند یکی از نکته هایی که کل فیلم داشت میگفت این بود که وقتی به چیزی باور داشته باشیم برامون اتفاق میوفته و آنقدر از خدا های مختلف کمک نگیریم ما نباید خدا رو بسازیم چون خداوند ما را افریده و واقعا خدای یکتا را پرستش کنیم و واقعا کسی توی این دنیا جز کسانی که آرامش الهی رسیدن نمیتونن با خدا ارطباط داشته باشن ممنون

سلام وسپاس ..این سریال در از آگاهی های فراوانی بود واز جمله به اضافه ظنز بودنش .پر از نکته ..سایتی که استاد راه انداختین دقیقا عین تماس درستی که از طرف خداوند بود و راهنمایی درست وراه روش درست زندگی کردن را به ما یاد میده ..پی کی با آنکه لخت به زمین آمد ومثل نوزادی پاک بدون هیچ سیاهی .ولی درزمین همه چیز یا د گرفت که چقدر باید حقه بزنن انسان ها تا به نتیجه ی که میخان برسند ..چقدر باید از روی همه رد شن..پی کی فهمید بعضی موقع ها باید دروغ گفت تا شخص مقابلت اذیت نشه ..وخداوند واقعی رو به ما معرفی کرد .که چقدر به خاطر ذهنیت که از قبل تو ذهن ما کاشته آمد وما باور کردیم تماس های اشتباه دریافت میکنیم وباورش میکنیم واز مسیر نهایی دور میشیم .پی کی از طریق قلبش میتونست درون آدم ها رو بخونه ..وهر حرفی که میزد از قلبش بود ..به من بفهمند مردم روی زمین با هر نوع پوششی به ظاهر درست ولی قلبی دارند سیاه پر از افکار شیطانی ..وکسانی که از قبل تماس اشتباهی دریافت کردند و همچنان در خواب غفلت هستند وباور های غلط رسمات اشتباه بجا میارن وقبول میکنن .وهمون که قبول کردند اتفاق براشون میفته ..

با درود فراوان بر آفریننده عشق❤❤❤

این فیلم را من چند سال پیش دیده بودم ولی نه با سواد و آگاهی الانم و جالب است در دوره راز قوانین زندگی هم موفق به دانلود کردن فیلم نشدم .

Pk از یک سیاره دیگر و از بین ستاره ها ظاهر میشود .

و به واسطه دزدیده شدن کنترلش مجبور میشود برای اینکه به خانه اصلی و منزلگاه اصلی اش برسد سفر خودش را در این سیاره آغاز کند .

نکته جالبی که وجود داشت pk حرف زدن با زبان ظاهری را بلد نبود و از طریق حسش ذهن دیگران را میخواند . همان کاری که استاد در سایت میگوییند ما انجام دهیم .

ظاهر pk درابتدای فیلم لخت بود درست مانند ما که استاد میگوینند خودمان را در درون سایت از هر گونه باور و فکر و اندیشه پاک و تمیز کنیم .
مانند یک نوزادی که فقط جسمش بزرگ است ولی قدرت تکلم و حرف زدن را ندارد و به واسطه قرار گرفتن در محیط جامعه که زبان همان رمز درک کردن و تفاهم و ارتباط میان انسانهاست و با زبان ما انرژی را از یک نفر به نفر دیگر منتقل میکنیم .
ولی pk بدون آنکه این میثاق را آموخته باشد و قدرت تکلم داشته باشد با دستانش ذهن فرد طرف مقابلش را میخواند .
که این خود نشانی است از قدرت حسگرایی که با تقویت کردن آنها قادر خواهیم بود حتی زبان کشورهای مختلف دیگر را از این طریق بیاموزیم .

Pk بسیار زیبا بیان میکند که در سیاره او که همان ذات الوهیت و جایگاهی است که همه ما از آنجا آمده ایم لباس نمیپوشند ولی اینجا و در این سیاره لباس آدمها نشان دهنده شخصیت و شب و روز و جنسیت انسانهاست .
تا جایی که نوع لباس فقط به واسطه آنکه لباس و طرح و فرم یک لباس پلیس یا روحانی و کشیش مذهبی را دارد و بدون اینکه طرف حرف بزند و صحبت کند احتیاجاتش را مردم دیگران اتوماتیک وار تهیه میکنند .

Pk برای اینکه بتواند زبان آنها را بیاموزد باید از قدرت حسش استفاده میکرد ولی متاسفانه اجازه این کار را هم به او نمیداند اگر دست مردی را میخواست با تمام وجودش و تمرکزش بگیرد فکر میکردند همجنسگراست و اگر دست زنی را میخواست بگیرد فکر میکردند که او چشم چران و هوس باز است .
پس نهایت امر دوستش داداش (( او را به محلی برد که با یک زن ))تنها باشد و pk توانست ۶ ساعت دستان آن زن را بگیرد و زبان آنها را بیاموزد .
نکته ای که همه ما از آن محروم هستیم همین دست گرفتنهای ساده و بروز دادن احساساتمان است که باید به واسطه باورهای جامعه همواره از آن محروم باشیم و شاید اگر این مورد را به راحتی انجام میدادیم حس عشق و شادی و غم و اندوه و دوستی و دشمنی بود که ما میتوانستیم با فقط یک دست گرفتن به همدیگر منتقل کنیم ولی آنقدر این مورد را برای ما بد جا انداخته اند که اگر کسی به واسطه دوستی دست ما را گرفت سریع ذهنمان بر روی موضوع دیگری میرود و حتی شاید به ازدواج منجر شود که ما به واسطه عذاب وجدانمان این کار را انجام میدهیم و نهایت امر به خاطر اینکه طرف مقابل را درست نشناخته ایم منجر به طلاق شود .

Pk در اتوبوس برای اینکه با یک خانم که غمگین بود برای همدردی آمد دست او را گرفت ولی به واسطه باورهای جا افتاده با او بد رفتاری کردند و گفتند این زن بیوه است و منظورت از گرفتن دستان او چیز دیگری است

Pk برای پیدا کردن کنترلش که اگر آن را پیدا نمیکرد نمیتوانست به سرزمینش برگردد شروع به جستجو کرد و و همه گفتند ما که خدا نیستیم از خدا کمک بگیر .

خلاصه شروع به گشتن و دنبال کردن خدا کرد. مجسمه هایی از خدا را دید و وقتی خواست آنها را بخرد گفت این چگونه خدایی است که شما آن را میسازید و تمام مشکلاتتان را از او میخواهید .؟؟؟
و در واقع خدا شما را میسازد یا شما خدا را میسازید؟؟؟؟؟
و اگر او بدون واسطه صدای ما را میشند دلیل ساخت این واسطه ها و مجسمه ها و زیارتگاهها و معابد در کجاست ؟؟؟
و به نوعی شما کار و کاسبی ایجاد کرده اید .
او را به سمت خدای بزرگتری که که درون معبد بود راهنمایی کردند و او پول و نارگیل و غذا را به خدا داد ولی خدا کنترل او را نداد و به خاطر اعتراضش بر روی اینکه خدا پولش را دزدیده است بیرونش کردند.
Pk که یاد گرفته بود برای بردن شکایت و دزدی باید برود پبش پلیس .پس به آنجا رفت و گفت : خدا پولش را دزدیده است و بعد از اینکه جیبهای او را گشتند یک کارت اشتباهی پیدا کردند با نام اقای دکتر …
و به همین راحتی به واسطه یک کارت برچسب دکتر بودن به او زدند و با کمال احترام به او گفتند که اشتباهی وارد معبد هندوها شده است و باید به کلیسا برود .

Pk همان رفتاری که در معبد هندوها کرد در کلیسا نیز انجام داد ولی آنها او را بیرون انداختند و او دید که در مراسم کلیسا برای خدا شراب میبرند و پیش خود گفت خوب خدا هوس شراب کرده و رفت برای خدا شراب تهیه کرد و دنبال رفتن به جایگاه خدا بود که به او مسجد را نشان دادند و در مسجد وقتی مسلمانان شراب را در دستان او دیدند عصبانی شدند و او را کتک زدند .

نتیجه ای که pk بعد از این اتفاقات گرفت این بود که انسانهای روی زمین یک خدا ندارند بلکه خدایان متعددی دارند که هر کدام از این خدایان آداب و رسومی متناسب با موقعیت مکانی مردم آن منطقه دارند .و هرخدا شرکت مخصوص به خودش را با تشریفات خص خودش را دارد که مردم تسم این شرکتها را دین گذاشته اند و هر دینی یا همان شرکت مدیری مخصوص به خود دارد که آن مدیر، همان پیشوای مذهبی و روحانی و کشیش است .

حالا سوال. ‌pk این بود که جزو کدام شرکت است و کدام خدا را باید پرستش کند .پس باید خدای تمام ادیان را پرستش میکرد تا حرف او را یکی از آنها بشنود .
در این راه مشقت و سختی زیادی را دید و تمام مراسمات را انجام داد و فقط خدا را در مجسمه و درد و زجر و عرق ریختن و خستگی دید.
و در درون خودش گیج شده بود که کدام خدا را پرستش کند و در درون خودش فریاد زد و این همان جریان یافتن انرژی درونی اش که همان خدای واقعی بود به او از طریق یک هنرپیشه کمک کرد و او را به محل سخنرانی موبد اعظم هندوستان برد که در سخنرانی داشت کنترل pk را به مردم نشان میداد که این از طرف خداوند امده است و تکه ای از طبل شیواست و خداوند به او گفته که برای او معبدی بسازیم تا مشکلاتتان حل شود .

این قسمت فیلم جمعیت زیادی را نشان میدهد که با دست زدن و تایید کردن حرفهای موبد به نوعی کنترلشان همه در دست موبد و کاهن معبد است و کنترل موبد هم در دست کنترل pk است .

نکته جاابی که pk بیان میکند :
مردم سیاره من دروغ نمیگویند .درست مانند نوزاد و کودکان که هنوز وارد دنیای مسخره ما بزرگترها نشده اند و دروغ را بلد نیستند و دنیای پاک و صاف و صادقانه ای دارند .و pk همان کودک دوران کودکی ماست ، صاف و بی کلک و بدون دروغ و پر از سوال ….

و pk با یک مثال که آن کلاغ لخته عجیب نیست ولی اگر کت و کراوات بزنه عجیبه و ما هم اگر لخت باشیم عجیب میشیم ولی با پوشیدن یک جلد تقلبی عجیب نمیشیم .

Pk به این نتیجه رسید که سیستن برقراری ارتباط با خدا در این سیاره قاطی و پاطی است.
و تمام تماسهایی که مدیران شرکتها که همان کشیشان و روحانیون مذاهب مختلف هستند اشتباهی میگیرند .وگرنه کدام پدری حاضر میشود برای اینکه مشکل فرزندش را حل کند به او بگوید خودت را خاک بغلطان و یا شیر بر روی سر یک گاو بریز و هزاران کارهای اجق و وجق دیگر ….

و اگر تماس ما مستقیم به خدای واحد و یگانه و اصلی بدون رابطه و واسطه وصل شود . خدا میگه اون شیر رو بدین کودکانی که گرسنه هستند .
نکته ای که باعث شد pk موردزد و خورد طرفداران موبد اعظم قرار نگیرد این بود که فکر میکرد موبد فرد خیلی مهمی است و با احترام و عشق و محبت تمام و کمال با او رفتار کرد .

نکته مهمی که اینجاست که اگر ما با عشق و محبت حرف بزنیم حتی موبد بزرگ هند هم در مقابل ما کوتاه میآید .

نکته بعدی که بسیار جالب در فیلم بیان کرده بود . پیدا کردن یک بسته کاندوم بود که همه از آن خجالت میکشیدند و به نوعی میگفتند زشته و عیبه و باز. Pk خیلی با ذهن کودکانه و صاف خودش گفت چرا الان این بسته زشته ولی همین مردم در شب عروسی خود جشن میگیرند و فریاد میزنند که میخواهند چیز کنند . ولی الان نه و همه خجالت میکشند حتی بسته آن را نگاه کنند .

سوالی که برای خود من ایجاد شد در حین فیلم پس این خطبه عقد و طلاق و مراسمات ازدواج و طلاق در کشورها و مذاهب مختلف هم در کل باطل است چون به واسطه بیان کردن چند کلمه ما یک نفر را وارد زندگی خودمیکنیم و با بیان چند کلما او را از زندگیمان خارج میکنیم .و چه بسیار زندگیهایی وجود دارد که این کلمات بینشان جاری نشده است ولی قلب و ذهن و عشقشان با کس دیگری در حال زندگی کردن است و چه بسیار کسانی که در زیر یک سقف با یک برگه عقدنامه زندگی میکنند ولی سالیان سال است که در قلبشان آن شخص طلاق داده شده است. پس تمام اینها میثاق ها و قراردادهای صوری و باطلی است که خود ما آنها را بوجود آورده ایم .

در این قسمت فیلم pk به محلی میرود که موبد هند در آنجا مشکلات مردم را به خدا میگوید و تماس میگیرد .
و pk میگوید تا زمانی که مدیران شرکتها که موبدان و روحانیون هستند تماس درستی برقرار نکرده اند ما باید برای حل مشکلاتمان خودمان به همدیگر کمک کنیم .

Pk چند نفر از مذاهب مختلف را انتخاب میکند و لباسهای مختلفی را تن آنها میکند و پیش موبد بزرگ میبرد میگوید از خدا بپرس اینها چه دینی دارند و موبد با توجه به پوشش آنها مذهبشان را بیان میکند .
وpk میگوید : فقط به واسطه لباس و ظاهر آدمهاست که با مذهبشان ارتباط دارند و تمام این تغییرات و تنوعات چیزی نیست جز مطرح کردن خدایان قلابی .
چون خدایی که ما را آفریده است اگر میخواست ما را طبقه بندی کند روی بدن ما مهر میگذاشت در صورتی هیچ مهری روی بدن ما وجود ندارد .
و در این زمان که سوالات ذهنی را مطرح میکنیم سریع مذهبیون از در خشم و کتک زدن وارد میشوند و به نوعی حس (( ترس)) با این موضوع عجین میشود .

Pk میگوید: نصف بازی این داستان بعد از تماس اشتباهی موضوع (( ترس )) است . که از این حس ترس ما سوء استفاده شده است برای اینکه ما را مجبور به پذیرفتن تماسهای اشتباهی کنند .
و pk این موضوع ترس را در مقابل یک دانشگاهی که مرکز آموزش و تعلیم و تربیت بود که خود جای تامل دارد و به واسطه اینکه آن روز دانشجویان امتحان داشتند وحس ترس از امتحان در وجود آنها بود آزمایش کرد .
او یک تکه سنگ را که دستگاه کارخانه او. بود و مقداری پول که سرمایه اولیه بود و با یک نشانه و رد پا و اثر مهر قرمز رنگ ( به نوعی همین الان هم ما ما بر روی بعضی جاها میگوییم که رد پای اسب فلان بزرگ دینی از اینجاست ) که سرمایه اولیه او بود .
و نشان داد که به چه راحتی از ترس دانشجویان استفاده کرد و کار و کاسبی راه انداخت و او نشان داد که دلیل رفتن به معبد و زیارتگاه و مکانهای مقدس دلیلی ندارد جز حس ترسی که در درون افراد آن جامعه است .
و اینجاست که زمانی قادر به جواب نیستند مانند پدر دختر تبرنگار جوان از دریچه خشونت وارد عمل میشوند .

نکته جالبی که pk زمانی دختر جوان از پیام پدرش ناراحت و غمگین شد انجام داد . این بود که گفت : در سیاره من وقتی آدمها غمگین میشوند بلند میشوند و دست یکدیگر را میگیرند و شروع به بشکن زدن و رقصیدن و محبت کردن به همدیگر میکنیم .این نکته بسیار زیبایی است به جای اینکه شروع به گریه کنیم و طرف مقابل را در حس بدش غرق کنیم به او حس خوب و عشق و دوستی و محبت را هدیه بدهیم .

Pk به واسطه یک تماس از دوست قبلی اش (( متوجه شد که کنترلش با مبلغ ناچیزی به موبد اعظم فروخته شده است ))
وگفت: پس موبد اعظم دروغ میگه و شماره اشتباه خدای قلابی در واقع همان موبد اعظم است .

انتهای فیلم به نیروی عظیم عشق ختم میشود .
Pk برای نشان دادن عشقش به دختر جوان از ابزار قلم و کاغذ و زبان استفاده کرد و قبل از اینکه دختر جوان آن کارت را ببیند کارت سرفراز عشق قبلی اش را دید . و گریه شد و بدون حرف زدن و فقط از طریق دستانش و چشمانش حس عشقش را pk متوجه شد و خودش را کنار کشید .
در مناظره بین pk و موبد بزرگ چیزی که موبد گفت :مردم با یک مچ بند و زیارت امید وار میشوند چرا این امید را از آنها میخواهی بگیری .؟؟؟

جواب pk : pk میگوید شماره درست کدام است ؟؟؟؟
وقتی ما تلفن میزنیم و مرتب جوابی از طرف مقابل نمیگیریم و مشکلمان حل نمیشود پس شماره اشتباه است و باید راهمان را عوض کنیم .
اگر به خدا ایمان داشته باشیم مشکلات حل میشود ولی یک سوال اینجاست به کدام خدا ایمان داشته باشیم؟؟؟
در واقع ما یک خدا داریم . در صورتی من در این سیاره دریافتم که دوتا خدا وجود دارد .
یکی خدایی که ما را آفریده و دیگری آن خدایی است که شماها آن را با دستان و برداشت های خودتان خلق کرده اید . و باید به آن خدایی که ما را آفریده ایمان بیاوریم چون قولهای الکی و راهای سخت و پر مشقت در برابر فرزندش نمیگذارد.
و اون خدا نیازی به حفاظت تو ندارد او خودش محافظش خودش است و نیازی به خانه ندارد .
آخه چه گونه خدایی که ما را آفریده نیاز به خانه و جایگاه و محل عبادت و زیارت داشته باشد ؟؟؟این ذهن محدود ماست که خدا را کوچک میکنیم .

(( فایل خداوند همه کس میشود همه چیز را ))
به زیبایی این موضوع را بیان میکند .
و نهایت امر pk موبد را متهم کرد که به واسطه برچسبهایی که بر مسلمان زده است و آنها را دروغگو نامیده است در ذهن دختر جوان باعث شده است که دو عشق حقیقی از هم جدا شوند .هندو و مسلمان و مسیحی و…. کیست؟؟
این تفاوتها را خود ما به وجود آورده ایم .
و این اشتباه ترین شماره کره زمین است.

نکته جالبی که در انتهای فیلم نشان داده شده بود . تماسهای مکرر و تکراری سرفراز در سر یک ساعت معین ساعت ۹ به سفارت بود که در کمال احترام و عشق و آرامش هر روز انجام میداد .
این تماس به واسطه عشق درونی سرفراز و از اعماق وجودش گرفته میشد و اینکه میگن به یک کار عادت کنی تبدیل به باور و به حقیقت انجام میشه درسته .
سرفراز با عشق واقعی هر روز تماس میگرفت واین تکرار مکرر تماس تبدیل شد به باورش که بالاخره دختر جوان جواب او را خواهد داد و نهایتا تبدیل به حقیقت شد .

این تماس با عشق به منبع عشق بود و بالاخره جواب گرفت .
امیدوارم تمام تماسهای ما از طرف خودمان بدون هیچ واسطه ای به منبع عشق الهی و اصلی گرفته شود و جوابی بسیار دلنشین خواهیم گرفت .

انتهای فیلم در چمدان pk پر بود از کاست ها و باطریهایی برای ضبط صوتش تا صدای دختر جوان که همان صدای عشق بود را بشنود و به نوعی همین کاری که استاد عزیز انجام داده اند محلی برای ثبت کامنتها و صداهای تک تک ما دانشجویانشان.
❤❤❤❤❤
امیدوارم روزی بتوانیم مانند pk از نظر فکری و قلبی و ظاهری لخت باشیم و به ان منبع اصلی عشق حقیقی تماسی مستقیم از طریق شماره ای درست ارتباط بگیریم .
که این سایت همان شماره تماس مستقیمی است که میتوانیم داشته باشیم البته باید قبلش خودمان را با استفاده از فایلها مانند pk خالی از هر گونه باور و اعتقادی کنیم و منطق و عقل و زبان راهم تعطیل کنیم و حسمان را قوی کنیم و تقویت کنیم .

.

بنام خالق زیبایی ها ..مهربان استادم سلام ..سریال پی کی که حتی من روی فلش ریختم ودوتا فرزندم چندین بار دیدن وعاشق این فیلم شدن وبا اشتیاق نگاه میکنن وحتی نظر میدن از آموزنده ها این فیلم ..نکته های زیادی دریافتم ..اول از همه اینکه چقدر باور ها تو ذهن ما می‌تونه تو زندگی شخصی ما به واقعیت تبدیل شه ..اون خانم جاگو که من حتی اسمش یادم رفته بود دختر چهار سالمه اسمش گفت الان به من ..چون قبلن تو خانواده ی بود که حرف های تماساپی را قبول داشتن وذهنش قرارداشت ودقیقا پیشگویی که اون آقا کرد چون ذهنش وفکرش بر اون باور بود روز ازدواج که قرار بود باسرفراز ازدواج کنه ولی ذهنش ودرخواست های قبلن داده بود صحنه جوری چیده شد که با یه سوتقاهم تحمل نکرد وفکر کرد حرف اون پیشگو درست بوده چون چندین سال اون حرف ها شنیده بود قبول کرده بود مهمون اتفاق افتاد براش ..باور کرد وبرگشت به شهر خودش بدون اینکه از واقعیت مطلع شده وچندسال بی خبر ماند وتو ذهنش فکر میکرد سرفراز گولش زده ولی چون هنوز ته دلش دو دل بود ..از طریق پی کی خداوند هدایتش کرد وتا هم خدای واقعی برسه ومردم بغهمنن چقدر در نادانی هستن وهم به سرافراز برسه ..جاگو تا قربانی نکرد نفس سو به سرفراز نرسید زمانی که قربانی کرد واز دو دلی درآمد خداوند از طریق پی کی راه درست بهش نشون داد واسماعیل درونش قربانی کرد وبه عشقش رسوند ..بسیار عالی بود من خیلی با دیدن صحنه‌ی آخر که با سرفراز تونست تماس بگیره وحرف بزنن اشک ریختم چون سرفراز ناامید نبود وایمان داشت که جاگو زنگ میزنه وفقط این مدت دوری بخاطر دو دلی جاگو بود ..خیلی آموزنده زیبا بود فیلمی صدبار نگاه کنی تکرار نمیشه هم طنز بود هم پر از نکته واگاهی درود برشما استاد

با سلام ودرود خدمت استاد بزرگوار
به نام خداوند رنگین کمان فروزنده روز و شب، آسمان
بسیار فیلم زیبا ودیدنی بود منکه بارها به تماشای این فیلم نشستم با اعضای خانواده وواقعا پس از هربار دیدنش بیشتر لذت میبردم اینکه در حین طنز بودن سعی داشت مفهوم پرمحتوایی رو به ببیننده القا بکنه وراه ورسم درست زیستن .تفکرسازنده.افکار وباور غلط ودرست و…..رو بیاموزه چقدر جالبه که گاهی ادمها به اونچه خودشون میپرستن باور قلبی ندارن اونو درست درک نمیکنن حتی توجهی به اینکه ایا باور درستی دارن یا نه هم ندارن فقط کورکورانه تحت تاثیر پیرامون وافراد قبل از خودشون وگذشتگانشون از اونها پیروی میکنن وچقدر لذت بخشه اینکه انسان در ابتدا دنبال شناختن خودش باشه وبعد هم سعی کنه به درستی خدای خودش رو بشناسه ……سرشار از نکته بود این فیلم اینکه جالبه هرکس از افراد در پیرامون خدای مختص خودشون رو دارن وازش پیروی میکنن اینکه عقاید متفاوتی دارن ویه چیزی یه جا بده ویه جا خوب ..چقدر خوبه همه ما سعی داشته باشیم خالق بی همتا رو بهتر بشناسیم ودر قدم اول درست وحساب شده از خدای خودمون پیروی کنیم وسعی در شناختن خودمون داشته باشیم