5 دیدگاه برای راز قوانین زندگی گام سوم – جلسه دوم
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
راز قوانین زندگی گام سوم – جلسه دوم
تمرینات شما، برنامه ریزی کامپیوتر ذهنی شما محسوب می شوند
توجه کنید: این جلسه فقط برای دانشجویان این دوره مجاز و در دسترس است.
زهرا حسینی –
درود به استاد جان
همیشه فکر میکردم رسیدن به خواسته ها هر خواسته ای چه معنوی و چه مادی به یکباره اتفاق می افتد و راه به تو نشان داده میشود.
اما کم کم یافتم و در کنار شما استاد عزیز متوجه شدم که اینگونه نیست سیر تکامل و رشد روحی باید اتفاق بیافتد تا ما ظرفیت داشتن آن خواسته را داشته باشیم و بعد به آن برسیم.
سیر تکامل و تبدیل شدن چوب تر به ذغال باید سپری شود.
به عنوان مثال من همیشه به دنبال آرامش و عشق بودم که بتوانم انسانی عاشق باشم و به همه آفریده های خدا عشق بدهم،و فکر میکردم این عشق به یکباره در دل من نهاده میشود و با دانستن چند آگاهی این عشق در وجود من روشن میشود اما اینگونه نبود ذره ذره وجود و روح من تغییر کرد و آزمون هایی بر سر راه من قرار گرفت که روح من قوی تر و سیقل یابد تا بتواند عشق ناب را تجربه کند و اکنون بعد از گذشت چند سال من در حال رسیدن به عشق و محبت بدون انتظار هستم و خوشحالم در حال سپری کردن سیر تکامل خود هستم.
سپاس بابت این فایل زیبا و پر معنا
عصمت مرتضوی –
بنام خداوند بخشنده و مهربان
درود بر استاد ضیاء بزرگوار
این فایل بنوعی از طی کردن دوره تکامل و گذراندن سختیهای مسیر بما آموزش میدهد .
مثالهای قابل درکی استاد زده اند در مورد دوره تبدیل چوب به ذغال و خاک و آب به ظروف سفالی که موضوع را قابل درک کرده بود.
میتوان یک نوزاد را در نظر گرفت او چون هنوز هیچ سختی نکشیده ، به اندک تلنگری آسیب می بیند و هر چه بزرگتر میشود چون با یکسری مشکلات مواجه میشود ، کم‌کم در برابر آسیبها مقاومتر میشود .
این کودک اگر تا رسیدن به دورران جوانی و میانسالی ، چنانچه همواره از سوی خانواده مورد حمایتهای مالی و امنیتی قرار بگیرد هرگز نمیتواند با زد و خوردهای زندگی مبارزه و از خود دفاع کند پس آسیب دیدن و گذراندن دوره سختی و سازندگی امری ضروریست .
افرادی که از دوران کودکی با نیروی بازوی خودشان نان آور خانواده بوده اند ، هرگز در سختیهای زندگی شکست نمیخورند و مانند فولاد آبدیده در مقابل هر چالشی مستحکم می ایستند پس دلسوزیهای بی مورد را کنار بگذاریم و اجازه دهیم عزیزانمان طعم سختی و مشکلات را بچشند تا ساخته شوند . سپاس از صحبتها و مثالهای آموزنده شما 🙏🙏🙏🌹🌹🌹
زهرا طیبی –
به نام خداوند عشق وزیبایی
سلام و درود خدمت استاد بزرگوارم
سپاس خالقی که من را به مسیرهدایت کرد .شاید درگذشته از حرارت دیدن ترس و واهمه داشتم، ولی اکنون می دانم برای رشد و بزرگ شدن نیاز داشتم به کوره و سوختن و با آبدیده شدن ، هر روز به مرحله تکاملم نزدیک تر می شوم.
از دور تماشا کردن و فاصله گرفتن از چالش ها فقط من رو کوچک و بی ارزش می کند.
درحالی که با نزدیک شدن به کوره ی زندگی و گرفتن تجربه ها هر روز بر آگاهی هایم اضافه شده ومن را از حالت خامی به پختگی می رساند.
خیلی این نکته ی فایل رو دوست داشتم برای نور شدن ورسیدن به روشنایی باید وارد تجربه های بعدی زندگی بشوی وهیچ راه میانبری وجود ندارد.
والان به حدی رسیدم که آگاهانه به دنبال نا خالصی های درونی خودم می گردم تا هر روز آنها رو پاک کرده وبه اصل خویش نزدیک شوم.
مهربان استادم سپاس گزارم بابت تک تک درس هایی که تا به امروز به من دادین ومن هر روز در حال بهتر شدن ورشد کردن هستم.
خدایا شکر شکر شکر
مریم ایرانمنش –
به نام خالق عشق و زیبایی
یادم می آید یک زمانی خیلی دلم می خواست نور شوم!
و دلم می خواست این نور را به اطرافم بتابانم!
ولی نمی دانستم چگونه؟!
امروز فهمیدم برای اینکه، دیگران بتوانند از نور و حرارتم بهره ببرند، اول خودم باید تبدیل به نور و حرارت شوم.
ولی برای اینکه شعله روشنی شوم که بتوانم نور و حرارتم را به اطرافم پراکنده کنم، باید بسوزم!!!
و سوختن درد دارد!
دقیقا همان مثال شما، که چوب بعد از خشک شدن، در کوره می سوزد، اما نه یک سوختن معمولی! زیرا از بیرون چیزی دیده نمی شود، نه شعله ای و نه روشنایی! بلکه چوب در محیط سربسته، با دود و حرارت، در خودش می سوزد! آری در خودش می سوزد! بدون صدا، بدون شیون، و در سکوت!! و فقط خودش می داند که چه می کند!
و من سوختن را انتخاب کردم و می کنم! در خود سوختن را، آرام و بی صدا سوختن را!
زیرا می خواهم کاملا پخته شوم، تا اگر بعدها در کنار چوب های پخته نشده قرار گرفتم، از آنها تاثیر نپذیرم!
سپاس استاد عزیزم
سپاس که در مسیر نور شدن همراهم بودید، هستید و خواهید بود!
سپاس که مراحل پخته شدنم را در عمل به من آموختید
سپاس که وقتی می سوختم، نظاره گر بودید و زیر شعله را خاموش نکردید!
سپاس که اجازه دادید تجربه کنم تا زغال روشنی شوم
سپاس که اجازه دادید به کوزه محکمی تبدیل شوم
سپاس بابت آموزشهای خاص و مثال های عالی
سپاس بابت وجودتون که تماما نور و عشق است💚❤💚
سحر توکلی –
با درود بر آفریننده ی عشق ❤️❤️❤️
زمانی که تو به اون قابلیت از هستی و وجود میرسی که خودت با دستان خودت انتخاب میکنی تا از جایگاه امنت جدا شوی .
اولین تجربه درون کوره رفتن را حس میکنی ، و جالبیه ماجرا اینجاست این جدایی اولیه خیلی راحت است و اما فقط به اینجا ختم نمیشه .
و تو با این انتخاب در واقع خاکستر شدنت را انتخاب کردی اما تا زمانی که به خاکستر تبدیل شوی مراحل زیادی را باید بگذرانی .
به واسطه ی تضادهای زندگی ات همواره تو را وارد آتش میکنند و در همان سوختن به یکباره تو را خفه میکنن و تبدیل به ذغال میشی .
و اینجا جایی است که خیلی ها دچار باز همان جایگاه امن میشوند و درونشان از ادعا پر میشود و راحت مینشینند و میگویند من تا به این قسمت از زندگی ام رسیدم خیلی سختی کشیدم .
اما
گروه بعدی، دنیای مادیات و این جایگاه امن و ایمن را نمیخواهند .
آنان لقاح خداوند را میخواند همان لقاحی که برای رسیدن به آن باید دوباره تو را بسوزانند و چون تو تجربه ی قبلی از سوختن را داشتی ، حاضر نیستی وارد آتش بشوی و همانجا مثل یه تکه ذغال باقی میمانی .
اما بعضیها جیگر شیر و خطر دارند و باز رفتن درون آتش را انتخاب میکنند و میسوزند و نور و گرما و عشق وجودشان باعث میشود تا بقیه را پر از عشق و نور و گرما کنند و این جریان و سرایت ادامه دارد و ادامه دارد ….
و تو مانند شمع آب میشوی مانند ذغالی که میسوزد اما با عشق و نهایتا از او خاکستری باقی میماند .
آن خاکستر خواص زیادی دارد ، برای رشد درختان کود بسیار قوی است برای تمیزی ماده بسیار قوی است .
چون عنصر وجودیه خاکستر عنصری است از جنس نور و عشق …….
عنصر وجودیه خاکستر برای رشد درختان بسیار مفید است چون از جنس خود درخت است .