سلام. آرزو سلطانی هستم امروز که دارم برای شما این حرفها را میزنم و شاید لایو من رو هم ببینید، حدوداً ۴ ماه است که دارم مرتب هر روز داخل سایت استاد ضیا فعالیت میکنم.
نحوه آشنایی من با سایت استاد ضیاء هم توسط آقای اسماعیل سلطانی عمو زاده من بود. وقتی که توی اون شرایط نامساعد بودم و حال و روز خوبی نداشتم، ایشان این سایت را به من معرفی کردند که از آن کمک بگیرم.
من از اوایل اردیبهشت ۱۴۰۱ بعد از ورود به سایت، به صورت مستمر و مرتب از تمرینات ۲۸ روزه سپاسگزاری شروع کردم تا رسیدم به سریال بسیار زیبا و جذاب امپراطوری عشق که واقعاً معجزه زندگی من همین سریال امپراطوری عشق بود…
ماجرا از این قرار بود که من در گذشته خیلی سختی کشیده بودم، بیماریهای زیادی داشتم حتی دو تا عمل جراحی انجام داده بودم و در آخر هم دو روز در کُما بودم.
حتی اینکه حدود ۲۰ سال میشد که داشتم داروی افسردگی میخوردم و حال روحی و روانی و جسمیام اصلاً مساعد نبود. برای همین در بهمن ماه ۱۴۰۰ با توجه به بیماریهای جسمی و داروهای زیادی که خورده بودم و مسائل اقتصادی زندگی، من به حال کما رفتم.
وقتی از این حالت بیرون آمدم و من را به منزل آوردند تا یک هفته و شاید ۱۰ روز اصلاً نه روزها و نه شبها نمیتوانستم بخوابم و از طرفی هم نمیدونم چرا، ولی مِیلی به خوردن دارو نداشتم، انگار یک نیرویی می خواست من رو به جای دیگر هدایت کند ولی من نمیدانستم چطور و کجا و چگونه!
البته چند ماه قبل از این کُما رفتن هم، در سایت ثبت نام کرده بودم ولی فعال نبودم تا اینکه بعد از اون اتفاق که برایم افتاد ((کُما رفتن )) و برگشتن دوباره به زندگی انگاری همان نیرو دوباره مرا به سمت سایت هدایت کرد.
خلاصه اینکه تا عید کم کم که حال جسمی و روحیام بهتر شد تصمیم گرفتم هر روز تمریناتم را انجام بدم و تقریباً از اردیبهشت ۱۴۰۱ تمرینات ۲۸ روزه سپاسگزاری را شروع کردم و هر چه این تمرینات ازم خواسته بودند را انجام میدادم.
مثلاً میگفت امروز ۱۰ تا شکرگزاری بنویسید آن را انجام میدادم و همان روزهای ۴ و ۵ تمرین کردن، کم کم انرژیهای خوب را مشاهده کردم و متوجه شدم که حالم روز به روز بهتر و بهتر میشود.
تا اینکه بعد از ۲۸ روز تمرین سپاسگزاری، اومدم سراغ سریال امپراطوری عشق، و زمانی که شروع کردم به گوش دادن این سریال زیبا و آگاهی دهنده و به قسمت سوم و چهارم سریال که رسیدم، چیزی را متوجه شدم.
در این سریال شنیدم که خودِ استاد ضیا قرار بوده بیست سال پیش دکتر پاهایش را جراحی کند ولی ایشان امتناع کردهاند و اهمیت ندادند و الان پاهای سالم و سلامتی دارند. پیش خودم گفتم خوب، من چرا این کار را نکنم؟
یادمه روزی شاید ۱۰ تا ۱۵ تا قرص میخوردم مخصوصاً قرص معده، اما اتفاقی که افتاد، در حین گوش دادن سریال امپراطوری عشق بطور معجزه آسایی اصلاً یادم رفت که قرصهایم را بخورم.
زمانی که از آزمایشگاه به من زنگ زدند که از بابت بیماری ام بروم آنجا تا با من حرف بزنند اصلاً من نرفتم، یعنی گفتم حالم خوب شده و بعد از تقریباً چند روز که گذشت کلاً داروها را فراموش کردم و واقعاً یادم رفت دارو بخورم 👏👏👏
چون دردی نداشتم و بعد از ۲۰ سال داروی افسردگی را کلاً کنار گذاشتم و تا آخر عمرم هم حتی یک لحظه هیچ دارویی نخواهم خورد چون خیلی با دقت به حرفهای استاد در امپراطوری عشق و تمرینات رایگان گوش میدادم.
اون آرزو کامل تغییر کرده بود و اون آرزویی که میگفت دو نفر از اعضای خانوادهام را تا آخر عمرم نخواهم بخشید، همان موقع با گوش دادن به سریال امپراطوری عشق آن ها را بخشیدم چون میخواستم قشنگ زندگی کنم!!! بخشیدم چون میخواستم خودم را رها کنم.
کلاً کینه و خشم و حسادت و قضاوت و حرف زدن از این و آن را کم کم کنار گذاشتم. با توجه به حرفهای استاد ضیاء متوجه شدم که تمام این درد و رنجهای من و این ناسلامتی ها به خاطر خشم و کینه و نفرت خودم و قضاوت کردنم میباشد.
من این رو فهمیدم که وقتی من اون آدمها را ببخشم، کسی را قضاوت نکنم، در مورد کسی حرفی نزنم و دست از سر دیگران بردارم ، دارم در اصل به خودم لطف میکنم.
من فقط و فقط باید مواظب چشم و گوش و زبان خودم باشم و روی ذهن خودم آن محلول پاکی که در سریال گفته شد رو بریزم. تا کم کم، بالاخره این ذره ذره آب ریختنها روی سیاهی ذهنم اثر بگذارد و ذهنم را شفاف و تمیز کند و با این تغییر رنگ ذهن، رنگ زندگی من نیز تغییر خواهد کرد.
من متوجه شدم باید آنقدر ادامه بدم تا این که یک جایی اون سیاهی از بین برود و آن وقت است که من میشوم یک فرشته، یک انسان زیبا. من یاد گرفتم که تمام چیزهایی که به سمت من میآید ریشه اش در ذهن من است.
این باورهای من است که زندگی من را می سازد، و اگر من باورهایم را درست کنم و تا جایی ادامه بدم که به این یقین برسم دنیا جای قشنگ و زیبایی است و هر آدمی هر کجا که هست سر جای درستِ خودش قرار دارد دنیا هم زیبایی و قشنگی اش را به من نشان می دهد و زندگی من قشنگ می شود.
اگر من سعی کنم آدمهای دور و برم رو همانطوری که هستند بپذیرم و روی تخته سیاهِ ذهنم اسم خوب ها و بدها را خط بزنم و همه چیز را فقط خوب ببینم، آن موقع دنیای من میشود گلستان!
و یک مورد دیگه ای هم این بود که من از خدا ترس داشتم و زمانی که فایل “خداوند همه چیز یشود همه کس را” راً گوش کردم، که پیشنهاد می کنم شما هم حتما گوش کنید نگاهم نسبت به خدا کلا تغییر کرد.
گوش کنید تا ببینید و حس کنید خدای واقعی رو!!! نه اون خدایی که میگفتند ما را میسوزاند و در آتش میاندازد!!! نه نه … خدا عشق است، خدا لبخند است، خدا سلامتی و مهربانیست، خدا ثروت و خیر و برکت است.
با تکرار همین فایل ها و تمرینات، حالا اون آرزوی ۴۸ سال پیش که زود از آدمها میرنجید، آدمها را قضاوت میکرد، نماز میخواند که خدا او را به بهشت ببرد، کار ثواب را به خاطر پاداش میکرد و منتظر بود که دیگران از او تشکر کنند.
یا دیگران را قضاوت میکرد و دائما در مورد دیگران حرف میزد، حالا با سریال امپراطوری عشق و دیگر تمرینات رایگان سایت، زندگی اش 180 درجه چرخیده و شده یک انسان آزاد و رها. آزاد از این همه قید و بند دنیا، و فقط و فقط سرش در کار خودش است.
دیگر در کار خدا و بندگان خدا دخالت نمی کند، دلسوزی برای خانواده و اطرافیان نمی کند و هر چالشی که در زندگی برایش پیش می آید درس و تجربه آن را می گیرد. و به جای اینکه بخواهد یقه دیگران را بگیرد، انگشتش را به سمت خودش می گیرد و مسئولیت زندگی خودش را می پذیرید و آن را گ
ردن دیگران نمی اندازد. چون می داند خودش خالق شرایطش است و بس.👈🧕
این ۴ سال زندگی کردن با آگاهی و فهمیدن قوانین جهان هستی را مدیون استاد ضیاء بزرگوار و گرامی هستم 🙏🙏🙏
به امید این که با یاری خداوند و نیروی برتر جهان هستی و تمرین و تکرار باز هم، روز به روز بهتر و بهتر و آگاه تر شوم .🤲🤲🤲
ممنون که حرف های من رو تا آخر خوندید
هر که درد داد درمان هم داد، ایمان بیار
ناهید ناصحی –
نام خالق سلامتی .درود به مهربان استادم..وسر کار خانم .سلطانی …عزیز که آنقدر با دل پاکش که فقط تمرین تو فایل های رایگان سلامتی اشو بدست آورد..😍😍چه جالب من از طریق آقای سلطانی به سایت وخانم ایرانمنش معرفی شدم ..ایشان هم از طریق خدواند فرستاده شده بود همین جا از ایشون تشکر میکنم ..چقدر عالی میشود وسیله ی خیر برای کسی شویم ..خانم سلطانی خیلی خوشحالم که سلامتی تون بدست آوردین..براتون بهترین از خداوند منان خواستارم…خدایا شکرت شکرت شکرت
زهره رضایی –
سلام استاد مهربانم ❤️
من بعد از چند وقت این لایو رو دوباره گوش کردم چقدر به دلم نشست و چقدر گریه کردم و حال دلم خوب شد
خداروشکر میکنم که هستین حتما که نیاز بوده که این حرفها دوباره برام تکرار بشه
معجزات و حضور خدا همیشه توی زندگیم بوده و هست
با وجود حرفهای شما تضادها برام قابل تحمل هست و همهشون برام شیرینن چون میدونم خیری درونش هست
مرسی که هستین استاد
سپاس سپاس سپاس