سبد خرید

شروع جسارت و شجاعت از کجاست

امتیازدهی 4.97 از 5 در 38 امتیازدهی مشتری
(38 بررسی مشتری)

هرجا احساس کردی همه چی رو بلد شدی، همونجا کارِت تمومه

جسارت و شجاعت

جسارت و شجاعت و عدم ترس رو کسی به من یاد نداد، اولین باری که من جسارت رو تجربه کردم تا آنجایی که یادم می آید حدودا دوارده ساله بودم. البته مطمئنم قبل از اون هم کم و زیاد جاهایی جسور بوده ام ولی از آن چیزی یادم نمی آید.

وقتی که 12 سالم بود یک موتور سیکلت مینی یاماها در حد قد و قواره خودم خریده بودم. طبیعتا در آن زمان داشتن موتور، آن هم موتوری مثل موتور من، با اون سن و سال کم، بسیار غرورآفرین بود، چه بسا که من در روستا زندگی می کردم و آدم بزرگ ها هم کم و بیش وسیله نقلیه سواری، چه موتور و چه ماشین داشتند. این صحبت مال حدود 40 سال قبل است.

زمانی که من این موتور سیکلت رو داشتم، خیلی هم شیطون بودم و با اون موتور بیچاره بد رانندگی  می کردم و چون موتورم کوچولو بود و خودم هم کوچولو بودم، توی هر سوراخ و سمبه ای که جا  می گرفتم، می رفتم.

با این رفتارهایی که من با این موتور کوچولو داشتم همیشه وقت یک جایی از اون خراب بود یا لنگ می زد. از اون جایی که از بابام خیلی ترس داشتم و از این که موتورم رو ازم نگیره، خرابی ها رو بُروز نمی دادم و خودم مخفیانه اون رو باز می کردم و به هم می ریختم و به شکلی دوباره اون رو سر هم می کردم.

این ترس هایی که من از پدرم داشتم خیلی برای آن زمان من مفید بودند، چون جرات این که هر روز به بابایم بگویم باز هم موتورم خراب شده است رو نداشتم و می دانستم که اگر زیاد اون رو اذیت کنم موتورم را ازم می گیرد.

بنابراین در خیلی از مواقع وقتی به در و دیوار می کوبیدم و اینور و اونر موتور کج و کوله می شد، اون رو از پدرم مخفی می کردم و باید راهی پیدا می کردم که اون رو دوباره راه اندازی کنم.

همین امر باعث شد من دو یا سه روز در هفته در حال باز و بسته کردن بخش هایی از این موتور سیکلت باشم. بعضا این باز و بسته کردن ها اینقدر تکرار شده بود که من از کارمندان شرکت موتورسازی هم روان تر می توانستم آن را باز و بسته کنم.

اولین باری که هر قسمت جدید از موتور رو می خواستم باز کنم خیلی ترس داشتم، خیلی از آینده کاری که می خواستم واردش بشوم می ترسیدم، چون خیلی احتمال داشت که نتونم از عهده جم و جور کردن دوباره آن بر بیام و این خسارت زیادی از نظر مالی بهم وارد می کرد.

اما همه این ترس ها، درصد و شدتش از ترسیدن از بابا کمتر بود و ترجیحم این بود که این ترس های کمتر را امتحان کنم و مجبورا دست به آچار می شدم و شروع به باز کردن می کردم.

وقتی برای اولین بار قسمتی از موتور را باز می کردم مراحل باز کردنم را ردیفی و به ترتیب و با نظم کنار هم می چیدیم که زمان بستن آن بدانم هر پیچ و هر واشر و هر قطعه جایش کجاست و کجا باید بسته شود.

اما وقتی همین مسیر را برای بار دوم می خواستم انجام دهم، دیگر نه آن ترس های قبلی را داشتم و نه آن دقت در چیدن وسایل، که نکنه یوقت ندانم کدام قطعه یا کدام پیچ مال کجا هست. این روند وقتی به دفعات بیشتر تکرار می شد من در آن بخش از موتور حرفه ای تر می شدم و یجورایی استاد اون قسمت می شدم.

در سال های بعد دیگر جایی از موتور نبود که من حتی شده یک بار آن را باز نکرده باشم و این شد که من تمام ترس هایم از بابت باز و بسته کردن آن موتور ریخته شد و از طرفی کلی چیزها یاد گرفتم که اگر امتحان شان نمی کردم یا واردشان نمی شدم هرگز آن مهارت ها را کسب نمی کردم.

امروزه خیلی این جسور بودن های گذشته به من کمک کرده است که همان قوانین گذشته را در کارها و حرفه های امروزی نیز پیاده کنم و راه گذر از ترس ها همیشه برای من همین بوده است که فکر می کنم برای شما هم همین باشد.

اگر از انجام کاری که جدید است ترس دارید هیچ راهی به جز وارد شدن به آن کار را ندارید. هر چه این انجام دادن را به تعوبق بیندازید فقط خودتان را از کسب آن مهارت عقب انداخته اید. چون آخرالایام شما باید از این ترس عبور کنید و راهش هم وارد شدن به آن است.

شجاعت و جسارت در وارد شدن به کارهای جدید بخشی را آموختنی است و بخشی دیگر تجربی و عملی. یعنی منظورمان این است که شما با خواندن مطالب می توانید باور کنید، می توانید راه را یاد بگیرید، اما با وارد شدن به آن راه، نتیجه را عوض می کنید و انجام این بخش دوم جسارت می خواهد.

شما می توانید با خواندن مطالبی که در عمق آن جسارت و شجاعت نهفته است انرژی و انگیزه برای ورود به ترس های تان را پیدا کنید و با عمل کردن و وارد شدن به آن کار از آن ترس عبور کنید و یک برگ جدید از جسارت های تان را به کارنامه زندگی تان اضافه کنید.

همیشه برای انجام کارهایی که برای تان دشوار است و نیاز به شجاعت و جسارت دارد، از کم شروع کنید. نیازی نیست از همان ابتدای کار شما وارد یک مرحله ای از زندگی شوید یا وارد یک تجربه ای شوید که خیلی از نظر شرایط روحی و روانی با آن فاصله دارید.

اول بیایید از کارهای کوچک که خطر ریسک آن کمتر است و چنانچه از عهده انجام آن بر نیامدید زیان زیادی را به شما وارد نمی کند شروع کنید. وقتی این کارها را به خوبی انجام دادید و ترس های تان را در این درجه از بین بردید حالا درجه ریسک و خطر را کمی بالاتر ببرید و وارد ترس کمی بزرگ تر از مرحله قبل شوید.

با ادامه همین روند شما هر دفعه که کاری جدیدتر و بزرگ تر را انجام می دهید و از پس آن بر می آیید دیگر در این مرحله انجام کارها برای تان راحت و عادی می شوند. اکنون دوباره از عمد مرحله ای جدید برای خودتان انتخاب کنید که کمی از مرحله قبلی ترسش بیشتر است و شجاعت و جسارت بیشتری را می طلبد و وقتی این مرحله را به سلامت عبور کردید باز هم دوباره و دوباره همین کارها را بکنید.

روند رشد شما تا زمانی که زنده اید همیشه نیازمند شجاعت و جسارت است و هر کجا که استپ کردید و دیگر وارد کارهای جدیدتر نشدید، همانجا متوقف می شوید و دیگر از رشد و پیشرفت خبری نیست. اما اگر همیشه این روند را ادامه دهید، شما در چند سال بعد کارهایی را انجام می هید که بقیه از انجام آن عاجزند.

وقتی من در آن زمان این شجاعت های کوچک، اما در زمان خودش بسیار سخت و خطرناک را انجام دادم در بزرگ سالی توانستم مسائل بزرگ تری را حل نمایم که خیلی از دوستان من از حل آن یا روبرو شدن با آن ترس و وحشت دارند..

وقتی در سن 16 سالگی مدرسه رو ترک کردم، یکی دو سال شاگرد یک خیاطی شدم. در اون خیاطی می دیدم هر زمان چرخ خیاطی استادم خراب می شود او خیلی ساده با تنها یک پیچ گوشتی کمی با آن چرخ خیاطی ور میرود و در نهایت آن را درست می کند.

شاید در گذشته تصور من از چرخ خیاطی، یک دستگاه و سیستم بسیار پیچیده ای بود که باید سال ها دوره ببینی تا بتوانی آن را باز و بسته یا تعمیر کنی. اما با دیدن این صحنه ها در کنار استادم و تجربه هایی که از قبل خودم در مورد شجاعت و جسارت داشتم، توانستم روزی من هم با یک آچار پیچ گوشتی همین کار را بکنم و به سراغ اولین چرخ خیاطی بروم.

شاید برای اولین باری که می خواستم این کار را انجام دهم خیلی برایم سخت بوده است یا خیلی ترس داشته ام، اما همین که آن را انجام داده ام کلی تجربه کسب کرده ام و کلی هم اعتمادبنفسم بالا رفته است، چون کاری را انجام داده ام که بقیه از انجام دادن آن، یا فکر کردن به آن ترس دارند.

ادامه دادن به این جسارت ها و شجاعت ها در مورد چرخ خیاطی در سال های بعد، من رو بدون دوره دیدن، به یک استاد و متخصص چرخ خیاطی تبدیل کرد و تا سالها چرخ خیاطی های اطرافیان و آشنایان را در محل زندگی ام تعمییر می کردم و از انجام آن پول هم در می آوردم.

اگر خودتان را به چالش نکشید هرگز نمی توانید در زندگی حلَال مشکلات شوید. مشکل حل کردن و بزرگ شدن را شما درخواندن کتاب ها و مجلات نمی توانید یاد بگیرید.

کتاب ها و فیلم ها و آموزش ها راه را به شما نشان می دهند، چگونگی وارد شدن شما به آن راه ها را می گویند، اما شما باید در آن راه ها قدم بر دارید تا یک قدم به جلو رفته باشید.

تنها با خواندن، یادگیری و یا گفتن کاری انجام نمی پذیرد. شما عملا باید وارد تجربه ها شوید. هرچند در ابتدا ممکن است برای تان سخت باشد. برای ما و برای همه همین بوده است.

.

 انجام صدها کار کوچکِ همین شکلی باعت تقویت قدرت، جسارت، شجاعت و توانمندتر شدن من و شما می شود. شما از همین پیشرفت های خیلی کوچک بصورت پیوسته به پیشرفت های خیلی بزرگ تر خواهید رسید.

انجام همین ریسک ها و شجاعت های کوچک، من رو به جایی برد که در سن ۲۷ سالگی جرات کردم به راحتی مغازه موتور سیکلت خودم رو با یک مغازه پوشاک فروشی، بدون کمترین فکری یا کمترین ترسی و بدون در نظر گرفتن جزئیات سود و زیان، چشم بسته کلید به کلید معامله کنم.

با اینکه من هیچ چیزی در مورد شغل پوشاک نمی دانستم، اما بدون کمترین ترسی حاصل تلاش 7 ساله ام که یک مغازه کیپ تا کیپ لوازم موتور سیکلت بود رو، با یک مغازه پوشاک بصورت نادیده معامله کردم که در دوره راه رسیدن به رویاها کامل آن را توضیح داده ام.

ولی به دلیل علاقه ام به این کار و همون جسارت های تکرار شده ذست به همچین کاری زدم

اگر می خواهید بدانید جسارت ها و شجاعت های کوچک و ناچیز زمان بچگی من، که گذشتن از یک اسباب بازی ناچیز یا خراب کردن و از بین بردن یک قطعه از موتور سیکلت بدون نگرانی بوده است، در سال های بعد من رو به چه شجاعت ها و قدرت هایی رساند است که شنیدنش شما را به وجد می آورد، دوره رسیدن به رویاها را گوش کنید.

البته که گوش کردن به دوره راه رسیدن به رویاها می تواند الهام بخش و انگیزه دهنده  تک تک شماها باشد، اما باز هم اگر شما نتوانید در زمان روبرو شدن با مسائلی که نیاز به حل کردن دارند و حل آن ها مستلزم شجاعت و جسارت است، خوب ظاهر شوید و وارد ترس تان شوید، نتیجه ای عایدتان نمی شود.

خیلی از افراد حاضر نیستند در زندگی شان کمترین ریسکی بکنند. همیشه می خواهد با احتیاط  قدم بردارند. تا از چیزی و کاری مطمئن نباشند دست به کار نمیشوند و همین حرکت های کوچکی که میتواند اون ها رو متمایز از بقیه کند رو انحام نمیدهند، بنابراین همیشه هم درجا می زنند.

مثلا افراد بارها مقداری پول می پردازند تا در مواردی مثل قرعه کشی برنده شوند که درصد برنده شدن  شاید یک در میلیون باشد، ولی حاضر نیستند همین پول رو در کاری ریسک کنند که درصد برنده شدن شان بیشتر از 90 درصد است.

اگر اونها هم همین قدم های کوچک رو بر دارند، آرام آرام باعث می شود  ریسک های بزرگ تری بکنند، جسورتر بشوند و در نهایت برنده بازی باشند. و هیچوقت نگاه شان به قرعه کشی و برنده شدن در آن نیست..

این یکی از قوانین جهان هستی است که اگر شما نتوانید از چیزهای کوچک تر بگذرید، نمی توانید به چیزهای بزرگ تر برسید. اگر چیزهای کوچکتر و بی ارزش تر را فدا نکنید نمی توانید صاحب چیزهای بزرگ تر و با ارزش تر بشوید.

شاد باشید

.

فایل صوتی

فایل تصویری

وقتی چیزی برای از دست دادن نداشته باشی، کنترل کردن زندگی چندان کار سخت نیست

38 دیدگاه برای شروع جسارت و شجاعت از کجاست

کیفیت
ریویوایکس
78%

برای این آیتم یک نظر بنویسید

14 نفر از مشتریان دیدگاه ثبت کرده‌اند

مرتب‌سازی بر اساس

  • آرزو سلطانی

    آرزو سلطانی

    به نام خالق عشق ♥️
    درود بر استاد گرامی 🙏🍀
    معیارهایی که خانواده ، اطرافیان ، مدرسه ، جامعه ووووووو….. برای ما در نظر گرفتند باعث شد که جرأت و جسارت را از ما بگیرند و بیشتر به ما یاد دادند که هر کاری که می‌خواهید انجام دهید از ریزترین کارها تا بزرگ‌ترین آنها باید همه جوانب آن کار را در نظر بگیرید و نتیجه که در ذهن تان مشخص شد اون کار را انجام بدهید و در همین جا بذر ترس و ناامیدی رو در ذهن مان کاشتند و ما هم ناخواسته آن را سالیان سال پرورش دادیم ، البته که آنها هم خودشان ناآگاهانه این کار رو کردند !!!!! 🤔 و نتیجه چنین باورهایی شد : کمال گرایی و وسواس فکری ( که پیر همه ما رو درآوردن)!!!😥 و حالا حالاها هم وقت می‌برد تا بتوانیم این باورها را کنار بگذاریم.
    هیچ موقع به ما نگفتند و یاد ندادند که به حرف و ندای درون خود گوش کنیم و حداقل یک موقع‌هایی هم با ندای درون پیش برویم. در صورتی که تا در دل کاری نرویم و پا در دنیای ناشناخته‌ای نگذاریم با تجربه و پخته نمی‌شویم.👍🤔
    ولی با تمام این تفاسیر خدا را شکر ی‌کنم که توانستم با توجه به شرایط زندگی ام وارد بازار کار شوم و با سن و سال کم چند تا کار انجام دادم که خیلی‌ها حتی جرأت فکر کردن به آن کارها را هم نداشتن و عده ای هم با حرفهای نا امید کننده خواستند منصرفم کنند ولی خدارو شکر با صدای قلبم پیش رفتم ، با این حال که چیزی از قانون هم نمی‌دانستم ولی اون کارها رو انجام دادم و تجربه اش رو هم کسب کردم .مثل : (( رستوران ، مغازه آرایشی و بهداشتی)) بدون هیچ آموزشی در هنگام کار کردن یاد میگرفتم .👏👏👏
    سپاسگزارم استاد گرامی 🙏🙏🙏🌹🌹🌹

    ۱۴۰۳-۰۳-۱۳

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • آرزو سلطانی

    آرزو سلطانی

    به نام خالق عشق ♥️
    درود بر استاد گرامی 🙏🍀
    معیارهایی که خانواده ، اطرافیان ، مدرسه ، جامعه ووووووو….. برای ما در نظر گرفتند باعث شد که جرأت و جسارت را از ما بگیرند و بیشتر به ما یاد دادند که هر کاری که می‌خواهید انجام دهید از ریزترین کارها تا بزرگ‌ترین آنها باید همه جوانب آن کار را در نظر بگیرید و نتیجه که در ذهن تان مشخص شد اون کار را انجام بدهید!!!!! و نتیجه چنین باورهایی شد : کمال گرایی و وسواس فکری ( که پیر همه ما رو درآوردن)!!!😥 و حالا حالاها هم وقت می‌برد تا بتوانیم این باورها را کنار بگذاریم.
    هیچ موقع به ما نگفتند و یاد ندادند که به حرف و ندای درون خود گوش کنیم و حداقل یک موقع‌هایی هم با ندای درون پیش برویم. در صورتی که تا در دل کاری نرویم و پا در دنیای ناشناخته‌ای نگذاریم با تجربه و پخته نمی‌شویم.👍🤔
    ولی با تمام این تفاسیر خدا را شکر ی‌کنم که توانستم با توجه به شرایط زندگی ام وارد بازار کار شوم و با سن و سال کم چند تا کار انجام دادم که خیلی‌ها حتی جرأت فکر کردن به آن کارها را هم نداشتن و عده ای هم با حرفهای نا امید کننده خواستند منصرفم کنند ولی خدارو شکر با صدای قلبم پیش رفتم ، با این حال که چیزی از قانون هم نمی‌دانستم ولی اون کارها رو انجام دادم و تجربه اش رو هم کسب کردم .مثل : (( رستوران ، مغازه آرایشی و بهداشتی)) بدون هیچ آموزشی در هین کار کردن یاد میگرفتم .👏👏👏
    سپاسگزارم استاد گرامی 🙏🙏🙏🌹🌹🌹

    ۱۴۰۳-۰۳-۱۳

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • اسماعیل سلطانی

    اسماعیل سلطانی

    به نام خالق زیبایی ها
    هر قدمی که توی این مسیر برمیدارم باعث میشه درک درستی از کلمات داشته باشم و من در گذشته شجاعت و جسارت رو توی حرف زدن و زور بازو میدیدم اما شجاعت یعنی پا گذاشتن توی مسیر ناشناخته توی مسیری که تهش پیدا نیست که البته نیاز به ایمان داره و به نظر آدمایی که شجاعت دارن خیلی خوب خودشون رو می‌شناسن و میدونن که ته این مسیری که آغاز کردن ی هدیه که نه بلکه چندین هدیه در انتظارشون هست الان که فکر میکنم در گذشته هم جسارت داشتم و هم اینکه ی جایی نداشتم و همش بخاطر عدم شناخت خود و خدای خودم بود، خداروشکر که توی این مسیر شجاعتم بیشتر و بیشتر میشه،شجاعت بیشتر= نتایج شگفت انگیز تر 🙂

    ۱۴۰۱-۱۱-۳۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا حسینی

    زهرا حسینی

    به نام خداوند یکتا
    سلام و درود.
    شجاعت و جسارت چه کلمات سنگینی، از آن جهت که هر شخصی نمیتواند چنین باشند.
    داشتن چنین خصوصیاتی مستلزم داشتن شخصیتی قوی از نظر اعتماد به نفس،عزت نفس و از همه مهمتر توکل به خداوند بزرگ است.
    خودم را به یاد می آورم که در خیلی مسائل اصلا شجاعت نه گفتن را نداشتم و در بیشتر اوقات بخاطر همین مسئله درگیر مسائلی میشدم که برایم بسیار ناخوشایند بود و دچار عذاب میشدم.
    و البته مسائلی را هم به یاد می آورم که قدم در راه ناشناخته ای می‌گذاشتم و شجاعت به خرج میدادم و تجربه های عالی را رقم میزدم.آری شجاعت و جسارت را زمانی که با همه ترس ها اما با امید به خداوند و دست در دست خداوند در راهی قدم میگذاریم میتوانیم اتفاقات جدید و معجزه آسایی رقم بزنیم.
    سپاس از استاد عزیزم که من را در این راه راهنمایی کردند و زهرایی تربیت کردند که بدون هیچ ترسی پا در راه ناشناخته ها میگذارد.

    ۱۴۰۱-۱۱-۲۹

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا طیبی

    زهرا طیبی

    <p>به نام خالق زیباییها</p><p>سلام ودرود خدمت استاد بزرگوار</p><p>کلمه جسارت وشجاعت ، مفهوم این دو کنار هم یعنی شروع وحرکت</p><p>شاید زهرای قدیم هیچ وقت شهامت پیدا نمی کرد به سمت هیچ ناشناخته ای برود .زیرا با ترس ها وموانع بزرگ شده بود وهمان محدودیت ها رو باور کرده بود .بخاطر قرار داشتن درمحیط امنی که از دیگران یاد گرفته بود واعتماد کرده بود .ولی زهرای جدید دوباره به پا خاست وحرکت کرد به سمت ناشناخته ها ، دنیایی که فوق العاده زیبا ورنگارنگ پراز نور وعشق وامید ، مسیری که استاد خوبم برای من آسان کرد .</p><p>چند سال پیش درمدرسه ی پسرم به یک کلاس مشاوره وخودشناسی دعوت شدم مدیر مدرسه فقط یک تعداد محدود را ثبت نام میکرد ومن جزء اولین نفرات ثبت نامی بودم .یک نیروی عظیم من رو هول داد به این سمت ، ودقیقا استارت آگاهی من از همان جا زده شد یادم هست که چقدردر کلاس مشتاق بودم وجوری تشنه ی یادگیری ، من بودم واستاد کلاس ، دقیقا بعد از تمام شدن کلاس من شماره مشاور رو گرفتم وباب آشنایی با اولین مربی آگاهی ایجاد شد .طوری که از ایشان درخواست کردم به منزل مان بیاید وکلاس های مشاوره رو شروع کند تعداد زیادی جمع شدند وایشان مطالب ارزشمندی رو اراِیه کرد ومن مسیر رسالتم ازهمان جا شروع شد وبعد ازمدتی هدایت شدم به این سایت ومجموعه والان حدود سه سال متوالی ست که من عاشقانه یادمی گیرم ودرس هایم رو پاس می کنم ولذت می برم از تک تک لحظات زندگی ام </p><p>من اولین جسارت زندگی رو آغاز کردم با ایجاد کلاس درمنزلم وبه حرفهای اطرافیانم توجهی نکردم ونترسیدم زیرا قرار بود از آنجا به این مکان کنونی هدایت شوم والان شوق آموختن وآموزش درمن ایجاد شود طوری که با عشق به دیگران هدیه کنم این مسیر پرنور وزیبا را</p><p>استاد خوبم ا زاینکه درتک تک لحظات یاری ام کردی ومن را این قدر قوی وباجسارت تربیت کردی تا بتوانم با عشق به اهدافم برسم از تو سپاس گزارم </p><p>راهت سبز وپرنور  </p>

    ۱۴۰۱-۱۱-۲۷

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • آرزو سلطانی

    آرزو سلطانی

    به نام خالق عشقققققققققق 🌹
    درود فراوان بر استاد گرامی و دوستان عزیزم 🙏
    سال ۸۲ خواستم برای اینکه درآمد بیشتری داشته باشم یک کاری را خودم شروع کنم و تصمیم نهایی ام این شد که مغازه آرایشی و بهداشتی بزنم اولش خیلی برام سخت بود و ترس داشتم چون نمیدونستم نتیجه کارم چه میشود هیچ آگاهی نداشتم 🤔 ولی به خودم گفتم باید کاری داشته باشم که درآمدش بالا باشد و کار را شروع کردم و یکی از کاسب های اون پاساژ یه دونه مغازه را با تمام وسایل به من داد و گفت حالا خودت به اون جنس اضافه کن برای خرید اجناس خیلی اذیت شدم چون نمیدونستم باید از کجا بخرم و چه جور بخرم.😴 شب راهی تهران شدم و مستقیم صبح رفتم بازار بزرگ و به طور اتفاقی خدای مهربان هدایتم کرد به سمت فروشگاه بزرگ و بازم به طور اتفاقی آشنایی دادم با صاحب فروشگاه و کلی وسیله آرایشی بهداشتی چکی و نقدی خریدم و برگشتم اون موقع قانون را بلد نبودم و آگاهی الان را نداشتم و خدا تمامی آدم ها را سر راهم قرار داده و این چیدمان الهی بود که من یک کار تازه را شروع کنم ولی میگفتم خدایا شکرت این کار رو برای من درست کردی شاید اگر آگاهی الان را داشتم تمام اون آدم ها که دست خدا بودند برای من میدیدم ولی باز هم به خودم میگفتم خدا را شکر که توی این شرایط یه مقدار جسارت داشتم که یک کار را برای خودت شروع کنم بدون هیچ سرمایه ای فقط یه مقدار وام گرفته بودم….
    الان که یه مقدار تو مسیر آگاهی هستم میبینم در گذشته هم یه کارهایی کردم که خوب بودن و بقیه از انجام دادنش میترسیدن خودم هم یه مقدار ترس رو داشتم ولی انجام میدادم…👏👏👏
    سپاسگزارم استاد عزیزم 🙏

    ۱۴۰۱-۱۱-۲۶

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • سحر توکلی

    سحر توکلی

    با درود فراوان بر آفریننده عشق ❤❤❤

    اذا جاء نصرالله والفتح

    شروع جسارت و شجاعت من از زمانی شروع شد که شاگردی استادمو کردم.
    دست در دستان خدای درونم گذاشتم .
    و پا در درون مسیر ناشناخته ای گذاشتم که هدفم رسیدن به آرامش،عشق،فراوانی بود .
    و چون به مخلوق خدای خودم که وجود نازنینم بود احترام گذاشتم و هدفم رساندن سحر خدایم به آرامش و عشق است،خدای من در لحظه ای که احساس ترس و ناامنی کردم ،توسط کاینات با من حرف زد.

    و چند وقت پیش یک قطعه فلزی رو که حدود ۱۱ سال در منزلم داشتم یهویی بر اون شدم که ببینم چه عبارتی رو روش نوشتن…
    و دقیقا امروز صبح که شب قبلش در دلم یه ترس و و وحشتی افتاد ،صبحی برای یه لحظه یاد اون فلز افتادم و سریع بردمش پیش همکارم که ببینم چی روی اون نوشته .
    و سوره ی ۱۱۰ قرآن سوره ی نصر دور تا دور اون فلز نوشته شده بود .
    ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥
    <p><strong><u>سوره 110 قرآن کریم: النصر</u></strong></p><p><strong><u>تعداد آیه: 3</u></strong></p><p><strong><u>جزء : 30</u></strong></p><p><strong>بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ</strong></p><p><strong>به نام خداوند رحمتگر مهربان</strong></p><p><strong>إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾</strong></p><p><strong>چون یارى خدا و پیروزى فرا رسد (۱)</strong></p><p><strong>وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾</strong></p><p><strong>و ببینى که مردم دسته‏ دسته در دین خدا درآیند (۲)</strong></p><p><strong>فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾</strong></p><p><strong>پس به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش خواه که وى همواره توبه‏ پذیر است (۳)</strong></p>

    بله تو با توکل و ایمان به خدا پای در درون ناشناخته بگذاری پیروزی و فتح از آن توست چون تو به خدای خودت ایمان داری نه به انسانها و قوانین جامعه ات .

    سپاس از استاد عزیزم که من را درون مسیر نور قرار دادند و با آشتی دادن من با خدایم ، کاینات به زیبایی هر چه تمام تر با من صحبت میکنند.
    ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
    .خدایا آگاهانه و عاشقانه سپاسگزارم
    ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

    ۱۴۰۱-۱۱-۲۶

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مریم ایرانمنش

    مریم ایرانمنش

    به نام خالق عشق و زیبایی
    درود بر استاد نور و آگاهی
    وقتی به گذشته خودم نگاه می کنم، می بینم از چه موجود ترسویی، تبدیل به این انسان شجاع و جسور شده ام و به خودم می بالم که این همه راه آمده ام.
    و باز هم میگویم : دست مریزاد استاد ضیاء، چه مریمی ساختین👍😅
    آری! مریم گذشته، یک مریم ترسو بود و بی ایمان که هیچ قدمی برنمی داشت مگر اینکه می دانست به کجا ختم می شود! البته به خیال خودش میدانست! با تکیه بر عقل محدود خودش! و اغلب اوقات هم این “می دانم ها” اشتباه از کار در می آمدند!😂
    ولی مریم امروز، ایده هایش را از طریق شهودش دریافت می کند و با تکیه بر آنها تصمیم می گیرد و عمل می کند.
    مریم امروز شجاع، جسور، با ایمان و متوکل است. آن قدر که با دست خالی و بدون سرمایه اش از کشورش مهاجرت می کند و در کوله بارش فقط تجربه های مسیر آگاهی اش را دارد و بس!!!
    زیرا می داند آنچه که در این ناشناخته لازم دارد، همین آگاهی هاست. همین نور ضیاعی ست، همین تجربه هاست.او دیگر نمی ترسد و خودش را برای هر امتحانی آماده کرده است و مطمئن است که از آزمونهایش، برنده بیرون می آید💪
    مریم امروز را دوست دارم، چون بیشتر شبیه خداست، بیشتر شبیه اشرف مخلوقات است💚

    ۱۴۰۱-۱۱-۲۵

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • گل رز زرد

    گل رز زرد

    سلام ودرود فراوان
    چقدر این فایل دوباره منو یاد خاطرات گذشته ام انداخت زمانیکه با شروع دوره رویاها همراه بود.
    ودوره ای که واقعا برای من هم مثل استاد رویایی بود وراهی بود که اولین گامهایم را برای گذاشتن در مسیر ایمان گذاشتم .منی که آنقدر در دل ترسها بودم با شنیدن تک تک حرفهای استاد وبا شنیدن این فایلها انگار جرقه ای در وجودم شکل گرفته بود .وشروع کردم به رفتن درون ناشناخته های زندگی وپله پله وآهسته وآرام گام گذاشتم.
    وحالا که دوباره این فایل زیبا وکامنت قبلی خودم را شنیدم ودیدم درست در مرحله ای هستم که قرار است به خودم وخدای درونم ونیروی وجودم اعتماد کنم .
    میدانم که رفتن در دل ترسها سخت است اما من اینجا آموخته ام که جهان در تسخیر من است ومن برای دست یافتن به هرآنچه که آرزو میخوانم باید اول خدای درونم را بیدارکنم.هرچند خدای من هوشیار است وبیدار واین من هستم که با گوش دادن به ندای مغزم او را محدود کردم .
    قلب من به من میگوید که میتوانم ومیشود باتلاش کردن …‌
    میشود باعمل کردن …..
    میشود با امید داشتن ….
    گاهی باید ایستاد واستراحت کرد واین استراحت مرا قویتر وامیدوارتر میکند …‌
    من در حال رشد کردنم ….
    من در حال قویتر شدنم ….
    من در حال سبز شدن وجوان شدنم….
    من میخواهم ومیتوانم …..
    وهمه را با شجاعت ها وقدرت بی کران درونم انجام میدهم …..
    ممنونم استاد عزیزم که با این فایل زیباتون وتجربه های نابتون مارو در مسیرمان راهنمایی میکنید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    ۱۴۰۱-۱۱-۲۳

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • آرزو سلطانی

    آرزو سلطانی

    🌹به نام خالق زیبایی ها🌹
    درود بر استاد ضیاء بزرگوارم🙏🥰
    از لحظه ای که به دنیا می آییم تا زمانی که بزرگسال می شویم به ما یاد می دهند که چطور زندگی کنیم ،چطور صحبت کنیم ،چطور همرنگ دیگر انسان ها در جامعه شویم ،چطور مدرسه برویم ،چطور درس بخوانیم ،چطور لباس بپوشیم و چطور کار کنیم اما هیچ موقع شهامت و جسارت داشتن را به ما یاد ندادند،🤔
    بیشتر اوقات نمی گذاریم فرزندان و و عزیزانمان چیزی را تجربه کنند چون همش میترسیم که شکست بخورند و موفق نشوند و همین ترسیدن ها راه پیشرفت و تجربه کردن را از آنها می گیرد..! همش منتظر آخرش هستیم که ببینیم چه اتفاقی می افتد فقط نتیجه برایمان مهم است…!!!🍀 در زندگی تجربه ای وجود ندارد که نشوداز آن درس گرفت.!🍀
    یکی از از ویژگی های افراد موفق و ثروتمند شجاع بودن آنها می باشد آنها به خاطر همین شجاع بودن و نترسیدن بارها ریسک کردن و تجربه جدید به دست آوردن و موفق شدن..!!!👏👏👏👌👌👌
    استاد عزیزم من امروز برای اولین بار بود که این فایل را گوش دادم و خیلی به حرفهای شما توجه کردم و داشتم به تمام اون کارها و تجربه هایی که تعریف می کردید با دقت گوش میدادم و به آنها فکر میکردم بعد از از تمام شدن فایل و حدوداً ۳ ساعت بعدش داخل دفتر کار پسرم نشسته بودم که یک دوستی که اونجا بود به من پیشنهاد داد که رستوران بزنیم چون من چند سال است که رستوران رو جمع کردم و واگذار کردم به فرد دیگری… واقعاً از این پیشنهاد شوکه شدم اصلاً نمیدونستم باید چی بگم و چه کار کنم تا چند دقیقه فقط سکوت کردم..!!!!!!! چون من الان چند ماه که دوباره دارم به رستوران فکر می کنم و باید دقیقا زمانی به من پیشنهاد رستوران بشه که این فایل شجاعت و جسارت را داشتم گوش میدادم…🤔🤔🤔
    💐خدااااااااااااااای مهربونم و خدای همزبونم شکرت شکرت شکرت 💐
    💐 استاد عزیزم احسنت و دست مریزاد با این همه شجاعت و جسارت و ریسک پذیری 💐👏👏👏👌👌👌🥰🥰🥰

    ۱۴۰۱-۰۸-۰۳

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا حسینی

    زهرا حسینی

    سلام و درود
    بیشتر اوقات ما در پشت ذهن تا خودآگاهمون توانایی هایی دارم که میتوانیم قدم هایی در راستای زندگی برداریم اما ترس مانع این کار میشه،خود من توانایی هایی دارم اما ترس ازینکه اون کار رو نتونم به درستی انجام بدم و البته اینها فریب ذهن هستند باعث شده در اون راه قدم نگذارم،ازین به بعد سعی میکنم جسورانه عمل کنم و پا در راه ناشناخته ها بگذارم.
    ممنون بابت این آگاهی

    ۱۴۰۱-۰۷-۲۹

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • ناهید ناصحی

    ناهید ناصحی

    بنام خالق شکوفه های بهاری ،🌷🌷🌷مهربان استادم سلام .سالی که گذشت برای من عالی بود چون سال گذشته من همین موقع ها بود خداوند منو هدایت کرد و به سایت شما آمدم .،🌷🌷.واز خواب غفلت بیدار شده ام وکه شما بزرگوار که دستی از محبت و هدایت خداوند هستین من و از اون سختی های که خودم با ذهن آشفته ام برای خودم درست کرده بودم خدا رو شکر نجات پیدا کردم تا حدودی بقیه اش بستگی به تمرین های من وعمل کردن من به سخنان زیبایی شماست ،❤️❤️❤️.شما با ذهن عالی خود توانستین به تمام رویاهایتان برسین وزندگی رو به کام خودتون شیرین کردین ..واقعا دست مریزاد استاد عزیزم .بخاطر انرژی عالی که دارین که تمام رویاهایتان را خلق کردین .،🌷🌷🌷.امشب با گوش کردن این فایل دوباره رویا هایم رو ی دفتر نوشتم .،💛♥️.ایمان دارم به زودی به تمام اهدافم میرسم ‌‌.

    ۱۴۰۱-۰۱-۱۴

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا طیبی

    زهرا طیبی

    به نام خدا
    سلام ودرودخدمت استادگرامی
    هربارکه فایل رو گوش می دهی نکته ودرس جدیدی رو فرامی گیری
    درمورد حس خوب صحبت کردین درمورد اینکه وقتی خواسته ای داریم ودوست داریم آن رادریافت کنیم باید ارتعاش خوب داشته باشیم واینکه وقتی کسی رو می بینی که موقعیت خوب وبرتری دارد حس بد نداشته باشی
    برای رسیدن به خواسته ها واهداف باید جاهایی ریسک کرد وبه انتهای مسیر توجهی نداشته باشی چون این کار باعث می شود که بترسید وقدم درراه نگذاریم
    درطول مسیر یکسری جاها باید هزینه کرد وتا این هزینه پرداخت نشود به آن هدف نمی رسی هزینه ممکن است مالی باشد زمان ووقتی که صرف می کنی برای یادگیری و سفربه مکانی خارج از جایی که درآن هستی براساس خواسته ات مسیر متفاوت است
    ممنون از فایل های خوب وراحتتون

    ۱۴۰۰-۱۰-۲۲

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • عصمت مرتضوی

    عصمت مرتضوی

    درود بر استاد ضیاء بزرگوار ،
    دیگه شک ندارم این نیروی هدایتگر دقیقا با احساس و تفکردرونی ام کاملا منطبق هست …
    دیروز فایل خداوند کیست یا چیست برام اومد و امروز این فایل !
    وقتی درست دقت میکنم میبینم بنوعی موضوع هردو فایل بهم مرتبط هستند و هر دوفایل میخوان بمن بگن کاری که از انجامش ترس داری و جرات نمیکنی پا درونش بذاری ، نترس انجامش بده هیچ اتفاقی نمی افته …حرکت کن و از خدا برکت بخواه و من مصمم هستم که ریسک کردن در زندگی را تجربه کنم زیرا از درجا زدن خسته شده ام من طالب پیشرفتم . بابت این فایلهای تاثیرگزار سپاسگزارم 🌷🌷🌷

    ۱۴۰۰-۱۰-۲۲

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • دانیال اسمارمنش

    دانیال اسمارمنش

    با عرض سلام به استاد عزیز
    خیلی فایل خوبی بود شما درست میگید باید به خدای خودمون ایمان کامل داشته باشیم و اگر مشکلی داریم به بقیه نگیم به خدا بگیم و ایمانمون رو تقویت بدیم
    من قبلا وقتی از ساعت ۸ شب می گذشت میخواستم برم مغازه می ترسیدم چون اینجا ها ۸ به بعد خیلی خلوت میشه همش به بقیه نگاه می کردم که یک وقت اقا دزده نیاد منو بخوره 🤣🤣
    ولی واقعا العان که میرم بیرون به خدا ایمان دارم و میدونم برام اتفاقی نمیوفته فقط باید به خدا ایمان داشته باشیم

    ۱۴۰۰-۱۰-۱۲

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • ناهید ناصحی

    ناهید ناصحی

    بنام خدا خوبی ها ..سلام ودرود .به مهربان استادم …وقتی به خداوند بزرگ ایمان داشته باشی ..و به بنده ی خدا التماس نکنی مثلا کارت گیره دست کسی ولی همش دلهره داری این یعنی ایمان ضعیف ..چون اگه ایمان قوی باشه بدونی خداوند بخاد همون بنده رو کاری می‌کنه خودش میاد با کمال میل مشکل تو حل کنه ..اصلا از خدا بخای همه دنیا به تسخیر تو در میاد .‌‌‌خاستن توانستن خدایا شکرت

    ۱۴۰۰-۱۰-۱۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مهتاب سلیمانی

    مهتاب سلیمانی

    درود و سپاس فراوان استاد ضیا عزیز🌷🌷🌷
    فقط و فقط ایمان به خداوند….فقط اطمینان داشتن به نیروی برتر،کسی که همه جوره مواظبت هست.
    سپاسگزارم

    ۱۴۰۰-۱۰-۱۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مهتاب سلیمانی

    مهتاب سلیمانی

    درود و سپاس فراوان استاد ضیا عزیز🌷🌷🌷

    چقدر این فایلها پراز رمز و درس هست….هربار یه مطلب و یه نکته برام روشن میشه…چه مقوله ای است جسارت…اگه عمیق بشیم بهش در واقع میشه همون تسلیم بودن همون رها بودن همون ایمان داشتن به ذات پروردگار….
    💚❤💚

    ۱۴۰۰-۱۰-۰۶

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • گل رز زرد

    گل رز زرد

    باسلام ودرود بیکران
    برام جالب بود استاد که در این فایل زیبا شما برای شروع فایل از دست یافتن به خواستتون ونحوه نوشتن خواسته خودتون گفتید اینکه خواسته خودتون رو با جزئیات نوشتید
    ومورد دیگه اینکه برای خودم پیش اومد ورودتون به یک کار مثل خیاطی که از اون هیچ سر رشته ای نداشتید اما باعث شد موقعیت زیادی سرراهتون قرار بگیره وباعث شد چیزهای بیشتری رو یاد بگیرید
    اینکه دست به اقدام یکسری کارهایی زدید که اونا رو بلد نبودید وهمین کار ها باعث شد تاچیزی رو یاد بگیرید وبه درد اطرافیان وخودتون هم بخوره وحتی پله ای باشه برای قدم های بعدیتون تا ترس هاتون کم بشه واعتماد بنفس بگیرید همونطور که در دوره رویاها گفتید
    این کار یعنی به درون ناشناخته ها رفتن کاری بود که من قبلا به هیچ عنوان انجام نمیدادم اما از وقتی فایلهای شما ودوره رویاها رو گوش دادم واقعا دارم انجامش میدم
    اینکه شما گفتید باید اونقدر به ناشناخته ها وارد شویم تا ترسهای ما از بین بروند
    وبرای رسیدن به خواسته خودمان باید یک سیر تکاملی رو طی کنیم وقدم اول هر راهی ورود به درون ناشناخته ای هم هست
    با روزی که تصمیم بگیریم واقدام کنیم خواسته ها هم به سمت ما می آیند
    اگر شکست هم بخوریم مهم نیست همان شکست وهمان تجربه در کارها باعث ایجاد یک توانایی جدید درما میشودواین توانایی ها باعث میشود درآینده قدم های جدید رابرداریم وبه عبارتی از هر شکست خودمان باید تجربه ای به دست بیاوریم برای رسیدن به هدف
    اگر قدمی برنداریم وبه سمت ناشناخته ها نرویم به موفقیت نمیرسیم
    انجام کارها باید از کوچکترین کارشروع شود وقدم های کوچک سازنده قدم های بزرگتری در آینده خواهند بود وباکشتن ترس های کوچک در درون خودمان باعث میشویم تا سیر تکاملی را طی کنیم
    اگر خواسته ما مهم وبزرگ باشد برای رسیدن به آن باید از چیزهای کوچک عبور کنیم
    مثالی که آوردیم این بود که مثلا اگر یک ماشین ویا یک خانه زیبا را دیدیم باحس خوب آنرا از خداوند طلب کنیم قطعا به آن میرسیم
    این یک نکته مهم بود که گفتید برای رسیدن به خواسته ها حتما باید یک حس خوب داشته باشیم نباید بادیدن خوبی ها در دیگران حس بدی به ما دست بدهد بلکه تنها بافرستادن حس خوب است که ما خوبب ها را جذب میکنیم
    ودر آخر قانون است که به ارتعاش وافکار واحساس ما پاسخ میدهد

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۲

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا طیبی

    زهرا طیبی

    سلام ودرودخدمت استاد گرامی
    هردقیقه فایل برام آموزنده بود جسارت وشجاعت درکارهای مختلف به ماشاگردان انگیزه می دهد ودرس زندگی
    تجربه های مختلفی که درکارها داشتین ونوع نگاهتون به پایان کار خیلی زیباست اینکه از شکست ها نمی ترسین وبانوع نگاه تجربه ودرس نگاه می کنین
    پادرناشناخته ها ویادگیری هرروز درس جدید حس زندگی و فوق العاده ای رو ایجاد می کند درون ترس ها می روین بدون اینکه از قبل اطلاعی داشته باشین
    اینکه نترسید و ریسک پذیر باشید همین عامل موفقیت و پیشرفت می شود اقدامات مهم برای تجربه های شیرین جدید خیلی جرات می خواهد
    واینکه وقتی قراره کاری رو شروع کنید می دونید که باید قدم قدم وآهسته جلو بروید و بااین قدم های کوچک خسته نمی شوید چون پایان کارمهم است وحیاتی

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • هوریه همایونی

    به نام پروردگار مهربان
    صبحی با گوش دادن این فایل کلی کد برام باز شد و زمانی که من ارتعاشی کدی احساسی رو فرستادم مثل همون وارد زندگیم شده چه خوب چه بد برام اتفاق افتاده دقیقن زندگی من تمام افکار و ذهنیت من هست
    الان که به این آگاهی رسیدیم چرا پس بازم گیرم 😊دلیل چیه ؟همون جرات و جسارته که من ضعیفم توش راه حلش چیه ؟باید با ترسم روبه رو شم برم تو دلش واقعن یکبار ی حرکت ی اقدام باید کرد خدا هم گقته از تو حرکت از من برکت …..حالا ما نشستیم که چرا اون چیزی میخوایم اتفاق نمیفته چرا بهش نمیرسیم و باعث ناامیدی و سست شدنمون میشه
    سپاس استادم

    ۱۴۰۰-۰۹-۱۶

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • سحر توکلی

    سحر توکلی

    با درود فراوان بر آفریننده عشق♥️♥️♥️

    تا قدم اول را بر نداری قدم بعدی خودش را نشان نمیدهد .اگر ایمان به هدفمان و خدا داشته باشیم همواره قدم ها را پشت سر هم بر میداریم و این هدفی که چاشنی ان علاقه است در طول مسیر اگر تضاد و مشکلی به وجود بیایید همواره با جان و دل و لبخند و حس خوب ان را حل میکنیم و به نوعی ان تضاد را یک پیامد خوب در مسیر رسیدن به هدف میدانیم .چون تضادها و مشکلات همواره برای رشد انسان امده اند .به جمله معروفی میتوان اشاره کرد : خدا هر کسی را بیشتر دوست دارد مشکلاتش هم بیشتر است .
    در این جمله نکته عمیقی نهفته است . چون خداوند برای مخلوقش هیچ درد و رنجی را نمیخواهد بلکه بسته به ان هدفی که انسان انتخاب میکند تضادهای متناسب با ان را هم دریافت میکند در واقع مثال معروف هر که بامش بیش برفش بیشتر .
    و به نوعی تضادها در این مسیر امده اند تا به ما درس و نکات مهم را بدهند چون هر تضادی تا حل نشود راه باز نمیشود .تضادها به نوعی دست اندازهای مسیر موفقیت ما هستند .و با حل کردن انها تجربه ای و اموزشی و اگاهی به تجربیات و اگاهیهای ما اضافه میشود .
    پس با توجه به درجه هدف انتخابی ما تضادها و اگاهیها و تجربیات ما نیز شکل میگیرند. زندگی یک استاد و یک پزشک و عارف قابل مقایسه با زندگی معمولی ما نیست چون هدف انها والاست و با هدفهای ما قابل مقایسه نیستند.
    و برای درک این فایل فایل ۷دوره راز قوانین رسیدن گام دوم بسیار عالی استاد موضوع را با مثالی شیوا بیان کرده اند .
    هدفهای ما هر کدام بنا درجه شان کارخانه مخصوص به خود هستند و سیر تولیدشان توسط قانون هستی شکل میگیرد .
    هرچه هدف و محصول انتهایی ما پیچیده تر باشد سیر تولید ان نیز با دستگاهها و انسانهای متخصص بیشتری همراه است .
    مثلا تولید یک کلوچه با دستگاه پیچیده یک گوشی یا مامپیوتر قابل مقایسه نیست .
    و اینجا همان شجاعت و جسارت است که ما را کمک میکند که یک کلوچه را انتخاب کنیم یا رسیدن به یک کامپیوتر و دستگاه موبایل را انتخاب کنیم .
    هر چه جسارت و شجاعت ما بیشتر باشد هدف و انتخاب محصول نهایی ما بزرگتر و بالاتر است . 💪💪💪🌹🌹🌹❤️❤️❤️

    ۱۴۰۰-۰۸-۲۸

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • سحر توکلی

    سحر توکلی

    با درود فراوان بر آفریننده عشق را❤️❤️❤️

    ای کاش ما به خواسته ها و ارزوهایمان هم مثل هوس خوردن آش در روز ابری اهمیت میدادیم و بدون نگاه کردن به موانع موجود بر سر راهمان فقط دنبال رسیدن به ان خواسته که هوس و میل جسمی ما است جلو میرفتیم .
    روح ما نیز مانند جسم ما تشنه و گرسنه میشود ولی زبان سخن گفتن ندارد و از طریق هوس و خواسته و ارزو در قلب ما حضور پیدا میکند و اینجاست که باید چراغ عقل را خاموش کنیم چون منطق عقل مانند کتاب قانون و قاضی مرتب تبصره و ماده و اما و اگر بر سر رسیدن به خواسته برای ما مطرح میکند .
    یا زمانی درون ما از عشق پر میشود و برای رسیدن به محبوب و معشوقمان فقط یک مسیر را میبینیم و مستقیم به سمت رسیدن به هدف جلو میرویم . و خیلی جالب است لذتی که در حین رفتن و اقدام کردن و عمل کردن در جهت رسیدن به خواسته بر میداریم خیلی شیرین و لذت بخش است تا زمانی که به هدفمان میرسیم .

    و به قول استاد هنر را کسی دارد که در حین طی کردن مسیر لذت ببرد .
    داشتن شجاعت و جسارت جزو جدا نشدنی از وجود ما است و با ما زاده شده است .
    یک نوزاد در زمان تولد هیچ ترسی و هراسی در وجودش وجود ندارد چون وجودش مملو از انرژی و عشق الهی است و هنوز دچار تاریکی و ترس نشده است به حدی که تگر با یک مار هم در یک اتاق باشد بدون هیچ ترسی با او بازی میکند .
    پس شجاعت و جسارت جزو جدا نشدنی از ما است و توسط خداوند در وجود ما کامل و تمام قرار داده شده است .
    ولی زمانی تحت تربیت خانواده و جامعه قرار میگیریم به مرور و یواش یواش شجاعت و جسارت ما ضعیف و ضعیفتر میشود و به حدی میرسد که حتی قادر نیستیم بدون خانواده و نظر و حضور انها زندگی کنیم .و به قول معروف میشویم بچه نه نه …….

    ۱۴۰۰-۰۸-۱۷

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • ناهید ناصحی

    ناهید ناصحی

    سلام استاد ..من دیروز بعد سال ها که جسارت نداشتم حرف مو بزنم ..آمدم قول دادم به خودم که باید امروز من حرف مو بزنم حتی طرف مقابلم اگه از من ناراحت بشه ..چون دیدم واقعا از من داره سواستفاده میشه از اخلاقم واینکه جرات وجسارت نداشتم ..دیروز یاد این فایل افتادم وحرف های خانم توکلی قبلا باهاش حرف زده بودم ..خدا رو شاکرم ..من نمی‌دونم درسته اینجا بگم ولی یه اخلاق بدی داشتم یکی از همسایه های ما همیشه از من سواستفاده میکرد وهرچیز میخواست بدون من بگم نیومد از داخل یخچال وکابینت من برمیداشت وبا خنده می‌گفت دیگه همسایه از چیزی نزدیک تر واصلا به من پس نمی‌داد .. ودیدم واقعا به بار دوبار نیس تو سه سال من این ساختمون ایشون دیگه چیزی نمیخره من باید هزینه کنم وایشون استفاده کنه وحتی بارها همسرم بهم گفته بود اخلاق تو ترک کن ومن میکفتم ولش همسایه اس.زشته من چیزی بگم ..ولی تو دفتر نوشتم باید من جسارت پیدا کنم وازرخودم وزندگی ام دفاع کنم ..چون واقعا از من سواستفاده میشد ..وبلافاصله آمد دم در خونه که امروز نوبت شماست چرا پله ها رو جارو نکردین ومن گفتم امروز نوبت مونه قرارع بعدظهر جارو کنم دیگه نفس عمیق کشیدم گفتم شما بارها بعد چند روز جارو کردین چیزی نگفتم من واینکه لطفا خانم فلانی تا الان چیزهای زیادی از من گرفتی وپس ندادین و همسرم ناراحت هستند حالا چیزهای حزعی. که مهم نیس نمی‌خواد ودیگع پولی گرفتی و… بهم پس بدین ..من لازم دارم ..وایشون ناراحت شد درشون بست ولی احساس آزادی کردم وخدا رو شکر کردم که امروز بهانه خدا بلافاصله دستم داد که این خانم به من گیر بده ومن دیگه جسارت داشته باشم حرف مو بزنم ..واقعا از همین جسارت پیدا کردم که بعضی آدم ها واقعا نباید رو دربایستی کرد وجه ازت راحت سواستفاده کنن خدا رو شاکرم استاد ممنونم

    ۱۴۰۰-۰۷-۲۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • سحر توکلی

    سحر توکلی

    با درود فراوان بر آفریننده عشق ❤️♥️♥️

    از دیروز یک چالش در محل کارم به وجود آمده بود و من که در این سایت و از استاد عزیزم اصول اخلاقی را یاد گرفتم . باید این چالش را به بهترین نحو حل میکردم .
    امروز ناخواسته این فایل را به واسطه نامش انتخاب کردم وگوش دادم .
    زمانی که صدای امواج دریا را در این فایل می‌شنیدیم . در هنگام پیاده روی بودم که پاهایم سست شد و ناخواسته روی صندلی پارک نشستم و صدای آب دریا و امواج دریا درون قلب و دلم را به لرزه می انداخت .
    اگر میخواهیم رشد کنیم باید از یک جایی شروع کنیم .بعد از ۱۵سال کار امروز این فایل درون من را متحول کرد و دست از ملاحظه کاری در رابطه همکاری برداشتم و از چشم . چشم .چشم گفتن دست برداشتم .
    چون سحر امروز توسط این سایت تبدیل به سحری با اخلاقیات انسانی شده است و سرش برود اخلاقیاتش انسانیت و مهربانی اش نباید از بین برود .و به راحتی در محل کارم صادقانه رفتار کردم و جرات کردم در مقابل پروژه ای که در حال انجام بود با بیان کردن دیدگاه و نظر انسانی خودم از انجام ناعادلانه آن جلوگیری کنم.
    این شجاعت و جسارت برای من بسیار اهمیت داشت چون ترس از دست دادن محل کار در من سالیان سال وجود داشت و باعث چشم
    . چشم گفتن های پی در پی در من میشد و این اولین قدم من بود که با موفقیت به نتیجه رسید .
    و روزی پر از هیجان بودن و سرزندگی و انسانیت به من دست داد که تمام این حس و حالم را مدیون استاد ضیا,ٕٕ عزیزم هستم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    ۱۴۰۰-۰۷-۲۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • ناهید ناصحی

    ناهید ناصحی

    سلام وخدا قوت استاد عزیزم ..چقدر لذت بردم استاد که راحت به خونه ی رویاهاتون رسیدین ..🌷🌷🌷🌷بله استاد همون طور موضوع در مورد شروع جسارت ..شما ترس کنار گذاشتین با موتور خودتون آنقدر باز کردین ودرست کردین که ماهر شدین واز موتور سردراوردین.وحتی تو خیاطی که باز تجربه کردین وحتی چرخ خیاطی رو هم درست کردین ….چیه تجربه خوب بدست آوردین ..وحتی چرخ خیاطی مادرتون رو هم راحت درست کردین …به قول خودتون چون توجه شما رو خیاطی وچرخ بوده و به راحتی ودرست کردین واین موضوع بین مردم افتاد تبدیل به استاد چرخ خیاطی شدین ..چون خودتون استارت رو زدین و مهارت تون تو دهن مردم هم افتاد .وتوکارتون پیشرفت کردین ..اول از همه شما ترس نداشتین جسارت داشتین واعتماد به نفس خوبی داشتین .خودتون قبول داشتین .شکی تو موفقیت تون نداشتین ..😊😊😊😊😊.وخداوند همه چیز رو براتون فراهم کرد…پس نتیجه نهایی .اینه ..قدم اول برداشتین انتخاب کردین بدون ترس .بدون شک .بدون دلهره ..تا همه ی پستی و بلندی که در مسیر تون قرار گرفت ..ولی باز هم درجا نزدین ..وموفق شذین ..

    ۱۴۰۰-۰۶-۰۳

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا طیبی

    باسلام
    درموردشجاعت وجسارت یکی ازراههایی هست که باید امتحان کرد
    وقتی سمت جسارت وشجاعت پیش می رویم باید واردناشناخته ها شویم درخیلی جاها باید از چیزهای کوچک گذاشت تا به جاهای بزرگ رسید
    وقتی درشرایط منفی وبسته قرارداریم افکارماهم کوچک وبسته می ماند برای رسیدن به این آگاهی باید تمرین کرد وروی باورها وافکارمون کارکنیم
    مثال من ماشینی خاص روددوست دارم باید وقتی اون ماشین رودرهرجا ببینم حس خوب ایجادوارسال کنم نه اینکه بگویم حیف یا شانس داشته که من ندارم وجملاتی از این قبیل
    به قول استاد هروقت چیز خاصی رو می بینیم که دوست داریم یک نشانه ست یاکد که برای ماارسال می شود
    حتما بی دلیل نیست باید آگاهانه دقت وانتخاب کنیم
    دردنیا دنبال زیبایی ها باشیم تا زیبایی رو ببینیم

    ۱۴۰۰-۰۵-۱۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مریم طیبی

    سلام ودرود بیکران به اعضا محترم سایت واستاد خوبم.
    دیروز روز بسیار خوبی برای من بود وخداوند رو سپاسگزارم بابت این روز شاد وپر از آگاهی .این فایل بسیار زیبا رو که گوش میکردم واقعا دلم میخواست که تجربیاتی رو داشته باشم که اینبار همراه با شحاعت باشه برام .وکارهایی رو انجام بدم که قبلا ترس داشتم .ودیروز موفق به انجام چند کاری شدم که اگر مثل قبل بودم هرگز اونا رو انجام نمیدادم وخداروشکر بابت این آگاهی .حس خیلی خوبیه که آدم به دل ناشناخته بره وفقط خودش باشه وخودش وچیزی رو تجربه کنه که از انجامش میترسه ممنونم استاد خوبم برایراین فایل زیبا

    ۱۴۰۰-۰۵-۰۲

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مریم طیبی

    باسلام ودرود .شجاعت وجسارت کلید رهایی از هر قید وبندی است که ما رو از هستی وجودمون جدا کرده .شجاعت یعنی داشتن ایمان به کسی که نه تنها تکیه گاه ما بلکه تمامی کائنات هست
    وقتی خودت را به دست خداوند ونیروی وجود او بسپاری و رها کنی و دل به دریا بزنی در رسیدن به هدف و خواسته ات و فقط خدایی که بالاسر تو و دریای ارزوهایت است نه چیز دیگری را ببینی فقط و فقط خدارا ببینی و خودت را به امواج دریا بسپاری. .به هر آنچه در هستی وجودت پنهان شده وبه مروارید وجودت دست میدا خواهی کرد.
    شجاع بودن یعنی در هر لحظه وهر ثانیه خدا را دیدن وبا خدا بودن

    ۱۴۰۰-۰۴-۳۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • سحر توکلی

    سحر توکلی

    با دروو فراوان
    استاد عزیز در این فایل کاملا خداوند را حس کردم .چون موضوع و مبحث فایل درست با تصاویر گرفته شده هم خونی داشت .
    حسی که به من دست داد قابل وصف نیست .
    بله استاد عزیز داشتن جسارت و شجاعت به قول معروف
    (((( دل دریا و بزرگ می خواهد )))))).
    با دیدن دریا و شنیدن فایل جسارت و شجاعت این موضوع برایم تداعی شد که وقتی خودت را به امواج دریا بسپاری و رها کنی و دل به دریا بزنی در رسیدن به هدف و خواسته ات و فقط خدایی که بالاسر تو و دریای ارزوهایت است نه چیز دیگری را ببینی فقط و فقط خدارا ببینی و خودت را به امواج دریا بسپاری.
    امواج دریا به صورت طبیعی دوتا مبرن جلو و یکی مییارن عقب و این یعنی مشکلات و اتفاقات خوب و بد در حین رسیدن به هدف والاست .
    درست است خسته میشوی ،عرق میریزی، و موجودات و اتفاقاتی را در دریا مبینی که تا حالا ندیده بودی .

    (((((((ولی نهایت امر به هدف والایت به خاطر ان جسارت و شجاعتی که همراه بود با تمرکز روی رسیدن به اقیانوس زیبا و در حین راه فقط و فقط خدا را در اسمان میدیدی . اری نهایت دل زدن به دریا و داشتن جسارت و شجاعت رسیدن به اقیانوس بزرگ ارام ارزو هاست )))))))).
    موضوعی که به ذهنم رسید و الان ان را مرور کردم خیلی به خودم بالیدم که یک زمانی چنین جسارتها و شجاعتهایی را داشتم و انها را در این دیدگاه ثبت میکنم .
    سال ۹۰ یعنی ۱۰ سال پیش من علاوه برکارشناس واحد اموال در دانشگاه ازاد کوهبنان و دانشگاه ازاد کرمان و دانشگاه پیام نور کرمان تدریس داشتم .
    رفتن به محیط کوچک و بسته ای چون کوهبنان برای تدریس بسیار سخت بود و تیپ و ظاهر من بر عکس اهالی انجا کا چادر میپوشیدند بود .
    دوروز در هفته مرخصی میگرفتم و به کار تدریس د.ر کوهبنان میپرداختم عاشق تدریس بودم و همیشه دوست داشتم مفید باشم و اموزش ببینم و اموزش بدهم .
    ولی الان دیدگاهم نصبت به دانشگاه خیلییییی عوض شده چون تنها چیزی که در ان پیدا نمیشود تعلیم و تعلم و اموزش است .
    در این زمان محل کارم متوجه شدند که من دوروز در هفته را کوهبنان هستم و ان هم به دلیل فضولی همکارام که این تضاد برای من مفید بود چون تجربیات زیادی را به دست اوردم .
    از طرف محل کارم نماینده ان شهر شدم و دیگر مرخصی نمیگرفتم و دوروز از محل خدمتم در شهرستان بود .
    یک تنه با جیب خالی چون نماینده ها هیچ اختیار و پولی در شهرستان نداشتند . ولی حس خوب توانگری و موفقیت در وجودم بیداد میکرد .
    با ارتباط با محل کارم. تهران چندین بودجه خوب گرفتم و چند مکان دیدنی و تاریخی را مرمت کردیم .
    و همه جا صدا کرده بود .خلاصه خیلی فعال بودم .
    از جمله کارهایی که کردم برای ان شهرستان زدن نمایشگاه صنایع دستی بود باز هم تنها و خودم بودم و هیچ بودجه و پولی کف دستم نبود ولی مرتب ایده میامد از فرمانداری و افراد اهل قلم انجا استفاده کردم و از خود پتانسیل شهرستان بدون هیچ هزینه ای نمایشگاه زدیم تنها کاری که انجام شد بستن چند لدله به هم و زدن گونی برای جدا کردن غرفه ها بود .
    شخصی به دیدن افراد محلی میرفتم و از انها خواهش میکردم که کار روزمرگی و مردم شناسی و محلی خود را برای یک نصف روز در ان غرفه به نمایش بگذارند .
    کم کم ادارات و نهادها هم غرفه گرفتن و نمایشگاه پری شد .

    و در افتتاحیه نمایشگاه جلوی ۳۰۰ نفر فکر کنم از مردم کوهبنان و همکارام سخنرانی کردم .
    و کامل خودم را یک کوهبنانی تصور کردم از دل ان شهرستان ونیازهایش صحبت کردم جوری بود سخنرانی ام که حس ملی ساکنان انجا را برانگیخت
    در عرض گذشتن چندماه کار من باعث شد ایده ای به سازمان تزریق شود و ان زدن نمایشگاه صنایع دستی در سطح کشوری و در تهران بود .
    .مهر سال ۹۰ در کاخ سعد اباد تهران نمایشگاه صنایع دستی از استان کرمان را برپا کردند. و یک غرفه به هر شهرستان دادند تا پتانسل های خود را به نمایش بگذارد.
    ایده ای که به ذهنم رسید کسب درامد بود از زدن این غرفه تا هزینه های فرمانداری انجا را و همچنین هزینه زدن پوسترها و عکسهایی که از طرف واحد تبلیغات گرفته بودم را تامین کنم .

    فکر کردم در دنیای ماشینی زندگی روستایی را با طعم واقعی اش نشان دادن چه قدر جالب است .
    یک نفر محلی را بردم با نی و لباس محلی که فقط نی میزد و اواز محلی میخواند و یک مشک محلی بردم که ماست ان را هم در چندین ظرف بزرگ بدون علم اینکه ایا استقبال شود یا خیر فقط و فقط جسارنت و خود باوری ایده ام بود که دل به دریا زدم و با خود بردم .
    داخل نمایشگاه ان هم میدان تجریش ،کاخ سعد اباد تهران تنها غرفه ای که مشک اورده بود و دوغ درست میکرد با پونه کوهی غرفه من بود . اول مجانی به بازدید کنندگان ارایه میکردیم بعد این ایده در ذهنم امد که پول ماستها را چه جور باید پرداخت کنم وبه فکر فروش هر لیوان دوغ با قیمتی مناسب و ارزان کردم . و بازدید کنندگان از دل و جون میخریدند .
    یه سری محصول محلی مثل کشک و کلمپه و رشته و داروهای گیاهی تخمه محلی که به سبک محلی برشته شده بودند در بسته بندی های ۵۰۰ تومنی بسیار ساده ولی متاسفانه کسی انها را نمیخرید . .
    یک گونی از این تخمه ها همراهم بود و گفتم باید بفروش برسند همین زمان این ایده امد که به جای پرداخت مابقی خریدی که بازدید کنندگان میکنند به جای پرداخت پول خورد که بیشتر اوقات نداشتم و باید میگفتم ندارم و خریدار پنصرف از خریدش میشد این ایده امد که چون پول جزیی است خریدار ناراحت نمیشود پس به جای پول خوردی که در دخل نبود بسته تخمه میدادم .

    الان فکر میکنم چه ایده خوبی بود هم تخمه ها رد میشد هم خیلیها برمیگشتن و مجدد تخمه خریداری میکردند
    و دراین مرحله از زندگی ام نه تنها کار خوبی ارایه دادم و بدهیهای خریر محصولات و تبلیغات را پس دادم ۷۰۰ تومن هم سود کردیم .

    ۱۴۰۰-۰۳-۳۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • marytayyebi

    سلام به استاد گرامی.حس خوبی از دریا به من دست داد واینکه بتونیم جسارت به خرج بدیم ودر کارمون پشتکار داشته باشیم وبه خودمون اعتماد کمیم خیلی عالی هست.

    ۱۴۰۰-۰۳-۱۷

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا طیبی

    زهرا طیبی

    سلام ودرود خدمت استاد عزیز ممنون از وقتی که برامون گذاشتین جسارت به معنای تمام وکمال پذیرفتن یک خواسته واینکه چقدردرمورد خواسته مون تلاش می کنیم وبرای هدفمون برنامه ریزی می کنیم به خودمون بستگی داره من خودم چند بار پیش اومده که برای خواسته ای قدم گذاشته ام وواقعا باتلاش که انجام دادم به خواسته م رسیدم و اینکه از خواسته مون نترسیم وشجاعت به خرج بدیم که این هدفی سر راه مون قرارگرفته بدون علت نبوده

    ۱۴۰۰-۰۲-۱۹

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا طیبی

    زهرا طیبی

    سلام وعرض ادب خدمت استادعزیز واقعا فایل لذت بخش و زیبایی بود ممنون از اینکه این فایل رو درکناردریا برگزارکردین فوق العاده عالی واثرگذار صدای زیبای امواج همراه باصحبت های مفیدتون حس ناب وخوبی رو به همه منتقل کرد درمورد شجاعت وجسارت دقیقا همین هست تفاوت بین خوشبختی وموفقیت با شکست ناکامی همین که انسان دست به تلاش میزنه وبرای خواسته های خود قدم برمی داره یعنی به دنیا و وقانون یه کد رو ارسا ل می کنه که منتظر این اتفاق خوب هستم من از دیدن ای فایل چندمطلب رو هم متوجه شدم برام جالب بود که شما داشتین صحبت می کردین وفایل رو ضبط می کردین حتی یکنفر برنگشت به شما نگاه کنه هرکسی مشغول به کارخودش بود و هیچ کس به کارهای دیگری کارنداشت درحالی که اینجا به اشتباه ممکنه درکارهای همدیگر دخالت یا خلل وارد کنیم واین نکته ی خیلی مفید بود ممنون از حس خوبی که ایجادکردین موفق وسلامت باشین

    ۱۴۰۰-۰۲-۱۹

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • هوریه همایونی

    منم با دیدن این کلیپ کلی حس خوب ارسال کردم 😍😅به زودی میرسم

    ۱۴۰۰-۰۱-۳۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • هوریه همایونی

    چقدر عالی بود این کلیپ کلی حس خوب بهم داد واقعن دریا چه حسی به آدم میره اونم با صحبتهای شما که همش درسه .جسور بودن و شجاع بودن خیلی تو زندگی مهمه من خودم یکی از ضعفام همینه 😐

    ۱۴۰۰-۰۱-۳۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مهتاب سلیمانی

    مهتاب سلیمانی

    درود بر شما استادضیاء عزیز
    سال نو مبارک
    سپاس از شما بخاطر این فایل متفاوتی که برامون تدارک دیدین…جسارت و شهامت شما را در این فایل هم میشه دیده که با خلوص و سادگی زندگی شخصی و محل زندگی تون را برای ما به نمایش گذاشتین و توی طول مسیر همه جا را بهمون نشون دادین و چه عااالی دریا منبع آرامش و وسعت؛ صدالبته آن چه از دل برآید بردل نشیند.
    استاد ضیاء سپاس برای بودنتون و به اشتراک گذاشتن تجربیاتتون🌷🌷🌷

    ۱۴۰۰-۰۱-۱۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • سوده حیدر

    سوده حیدر

    سپاس به خاطر این فایل عالی، مناظر زیبا و صدای آرامش بخش دریا🙏🙏🌺

    ۱۴۰۰-۰۱-۱۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مریم ایرانمنش

    مریم ایرانمنش

    خدا قوت استاد عزیز
    فایل انگیزه دهنده ای بود. باید بدونیم لازمه موفق شدن، جسارت داشتن هست و بالاخره باید از یه جایی شروع کرد، دست به اقدام زد و تجربه کرد تا اعتماد به نفس پیدا کرد و گام به گام به موفقیت نزدیک تر شد.

    ۱۴۰۰-۰۱-۰۷

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • عصمت مرتضوی

    عصمت مرتضوی

    درود بر استاد ضیاء گرامی
    در مورد این فایل یکبار دیدگاهمو نوشتم ولی متاسفانه پاک شد و الان که میخوام دیدگاهمو تکرار کنم برام سخته چون اون حس نمیشه ولی سعی خودمو میکنم یادم بیاد
    ابتکار خوبی بود و انگار همه مارو بهمراه خود از خونه نا کنار دریا بردید و در مسیر ضمن تماشای دیدنیها کلی برامون صحبت کردید و لذت بردیم بین راه آرامش خاصی که اون سگ هنگام خواب و دراز کشیدن داشت نظرمو جلب کرد آسوده خودشو رها کرده بود چیزی که آرزوی خیلی از ما انسانهاست
    بر اساس صحبتهای توی مسیر دلیل عمده موفقیت شمارو اون تلاش و فعال بودن بی حد و اندازه و جسور بودن و کنجکاوی خاصتون برای سر در آوردن از هر جیزی مثل دوربین دیجیتال و دوچرخه و چرخ خیاطی و امثالهم میدانم و کلا فردی پر جنب و جوش و دنبال هیجان و ضمنا ریسک پدیر و شجاع بودید لذا مجموعه این خصوصیات از شما فرد موفقی ساخته است و صدالبته حمایت خداوند و چیدمان درست او و هدایت کردن شما به مسیر درست کار را تمام کرد 👍⚘
    از اینکه لحطاتی با صدای آرامبخش امواج دریا بمن هم آرامش و روحیه دادید سپاسگزارم 💙💙💙

    ۱۴۰۰-۰۱-۰۴

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

اشتراک گذاری