آیا سرنوشت من از قبل نوشته شده است؟
در مواردی که آدمها بدبختی را تجربه می کنند این کلمه یا جمله را زیاد از زبان آنها شنیده ایم که: چه کار کنیم، ما سرنوشت مون این بوده که بدبخت باشیم یا می گویند سرنوشت آدم دست خداست، یا می گویند اینم شانس و اقبال منه و …
آیا شما هم بر این باورید که بصورت شانسی در اینجایید؟ آیا شما هم اینطور فکر می کنید که سرنوشت من و شما از قبل نوشته شده است؟
پاسخ: خیر است
سرنوشت هر کس دست خودش است
میخواهیم ببینیم چطوری سرنوشت هر کس دست خودش است.
اینکه چقدر از قوانین خداوند آگاهی دارید را نمی دانیم، اگر زمینه ای از قبل دارید که راحت متوجه این متون می شوید و میتوانید آنرا درک کنید، اگر از قبل زمینه ای ندارید در کنار این فایل پیشنهاد می کنیم فایل: توضیح در مورد قانون افکار را گوش کنید.
جعبه ابزار ساخت زندگی
روزی که ما پا به این دنیای مادی می گذاریم همگی بدون استثناء در جسم فیزیکی مان در قسمت سر بخشی داریم بنام مغز که هدیه خداوند است برای ما، کار این مغز فکر کردن است و قدرت بی نهایتی در فکر کردن دارد، یعنی تا بینهایت به هر چیزی که بخواهیم می توانیم فکر کنیم. صاحب، مالک و راننده یا کنترلچیِ این مغز برای اینکه به چی فکر کنیم خودِ ما هستیم چون مغز در کله ما جا داده شده (مثل موتور یک ماشین) و کلید و ریموت دربست آن در دستان خودمان است.
در کنار آن حق انتخاب و اختیار هر نوع فکر کردن را نیز داریم و هیچ محدودیتی در اینکه به چه چیزی و تا چه مقدار فکر کنیم هم نیست، یعنی فکر کردن به یک چیز کوچک با فکر کردن به یک چیز بزرگ خرج و هزینه اضافه تری برایمان ندارد یا فکر کردن به یک چیز بد و ناراحت کننده تا فکر کردن به یک چیز خوشحال کننده هیچ هزینه ی اضافه تر یا کمتری ندارد، ما برای فکر کردنِ به فاصله خودمان تا نوک بینی مان و فکر کردن فاصله خودمان تا سیارات دیگر آزادیم و به هر کجا که دلمان بخواهد میتوانیم از طریق فکرمان سفر کنیم، نه هزینه ای اضافه بابت آن فکر کردن بایست بپردازیم و نه کسی مانع ماست که نتوانیم فکر کنیم.
پس تا اینجا می پذیریم که همه انسان ها در این مورد با هم برابرند و همگی ابزار فکر کردن و توان فکر کردن را بطور یقین دارند و حقی از کسی تا اینجای کار ضایع نشده و این ثروت خداوندی برای همه ی ماها در نظر گرفته شده و به رایگان در اختیار ما قرار دارد.
قدرت فکر
حال ببینیم قدرت فکر تا چه حد است و اینکه کارکرد این فکر چگونه است و تاثیر فکر ما کجا و بر چه چیزی است. آیا فکرهای ما هرچه که باشند خوب یا بد، کوتاه یا بلند، بی خواصند یا نه، احتمالا جایی بر روی چیزی تاثیر گذارند؟
اگر خوب دقت کنیم و این موضوع را درست درک کنیم، اینجا همان جایی است که ما می توانیم عین عدالت خداوند را متوجه شویم و بر اتفاقات زندگی خودمان یا دیگران خرده نگیریم.
قاعده فکر کردن این است که وقتی ما به چیزی زیاد فکر می کنیم و بدنبال سوالاتی در مورد موضوعی که به آن فکر می کنیم باشیم، سیستم هوشمند جهان به آن افکار ما پاسخ می دهد، یعنی پاسخی از جنس همان چیزی که ما در حال فکر کردن به آن هستیم را از منبعی ناشناخته که در اینجا آنرا همان کیهان می نامیم دریافت می کنیم. آنچه ما میخواهیم داشته باشیم را ما میتوانیم از طریق فکر کردن به سمت خودمان جذب کنیم.
فرض کنیم ما خواستار این هستیم که فرد خاصی با شخصیت خاصی را بعنوان شریک زندگی داشته باشیم. ما قبل از اینکه به این موضوع فکر کنیم و بدانیم که چه شخصی را می خواهیم هرگز هیچ نیرویی نیست که تشخیص بدهد ما چه نوع شخصیتی را می خواهیم یا اصلا ما می خواهیم با کسی باشیم یا خیر!
ابتدا قبل از هر اتفاقی ما در یک جایی از زندگی مجردی مان بر اثر یک پیش آمدی در لحظه ای به این فکر می کنیم که چقدر خوب می شد من هم یک شریک زندگی داشتم. این اولین جرقه شکل گیری یک موضوع ازدواج است، فعلا از کسی که ما می خواهیم نه فاکتوری در دستمان هست و نه کسی را سراغ داریم، فعلا اولین جرقه فکری از طریقی در ذهن ما ایجاد شده و زنگی را در وجود ما به صدا در آورده، حال که فکر ما درگیر این موضوع می شود عینا بمانند این است که ما بذر یک شریک زندگی را از طریق ذهن یا فکرمان در عالم هستی می کاریم، جایی که نمی دانیم کجاست اما می دانیم و اطمینان داریم که افکار ما در آنجا سبز می شوند و ثمره شان به زندگی مان بر می گردد.
تا اینجای کار ما با اولین جرقه و درگیری ذهنی مان متوجه شدیم که شریکی برای زندگی مان نیاز داریم، حال نوبت این است که ما ویژگی های فرد مذکور را بدانیم و به تمام جزئیات او فکر و توجه کنیم، اینکه او قدش چقدر باشد، وزنش چقدر باشد، رنگ پوستش چه باشد، میزان تحصیلاتش، میزان ثروتش، سلامتی اش، اندامش و صدها مورد دیگر که جزو فاکتور انتخابی ما هستند را به آن فکر می کنیم و در اینجا ما نوع بذرمان را اصلاح شده در زمین کیهان می کاریم بدون آنکه خودمان متوجه آن شده باشیم یا علائم و نشانی از آنرا بتوانیم ببینیم.
ما خواسته یا ناخواسته در روزهای بعد احتمالا گاهی فکرمان با آن فاکتور انتخابی مان درگیر می شود و به آن فکر می کنیم و این فکر کردن ما بعد از واضح کردن خواسته بمانند آبیاری آن محصول یا بذریست که قبلا در کیهان کاشته بودیم و با هر بار فکر کردن به این موضوع ما از آن فکر اولیه که بذر بوده در واقع مراقبت می کنیم و به آن آذوقه و غذا می رسانیم تا سبز شود و به مرور زمان روزی این بذر ما ثمر و نتیجه ای می دهد از جنس همان بذری که کاشته ایم یعنی نتیجه آن می شود یک شریک زندگی با تمام آنچه ما در فاکتورمان قید کرده بودیم.
این محصولِ آن بذر اولیه ماست که کاشته بودیم و خداوند از طریقی آن فردی که ما در فاکتورمان لحاظ کرده بودیم را بر سر راهمان قرار می دهد و ما تعجب می کنیم که چقدر این فرد شبیه است به آن چیزی که ما به آن فکر می کردیم، حال آنکه شاید ناآگاهیم این نتیجه یا ثمره ی همان فکری است که بر روی آن فاکتور بود و در نهایت پاسخ کیهان آوردن فردیست با همان شخصیتی که در فاکتورمان به آن می اندیشیدیم و این می شود ساختن یا خلق کردن آن چیزی که من می خواستم و این قدرتی است که به هر انسانی داده شده است، اما کمتر کسی به آن آگاه است یا آنرا می تواند باور کند!
یعنی من قدرت و حق انتخاب دارم، قدرت خلق دارم، ابزار خلق یا ساخت رو هم دارم و می توانم از طریق افکارم به هر چیزی که می خواهم به همین ترتیبی که گفته شد شکل بدهم و آنرا بسازم. حال همین ابزار در اختیار تمام انسان های روی زمین نیز هست که می توانند با این ابزار هر نوع زندگی، هر نوع همسر، هر نوع ساختمان، هر نوع خودرو، هر نوع شغل و در هر کجای دنیا که بخواهند زندگی کنند و هیچ حدودی هم برای فکر کردن و ساختن برای هیچ کسی وجود ندارد و این برابری حقوق برای همه رعایت شده است.
حال اگر کسی این قانون را یاد نگرفته یا نمی تواند درست از این جعبه ابزار استفاده کند و زندگی دلخواهش را بسازد احتمالا کم کاری ها یا نابلدی هایش را گردن روزگار یا آدم های دیگر می اندازد و فکر می کند دیگران باعث بدبختی او شده اند، چه بسا که ابزار ساخت در چنگال خودِ اوست، فقط از آن آگاه نیست یا نحوه استفاده از آن را نمی داند و وقتی نتواند از این جعبه ابزار درست استفاده کند محار و کنترل زندگی اش را از دست می دهد و زندگی به هر سمتی که دلش خواست میرود و او آنرا سرنوشت از پیش تعیین شده ای می نامد که قرار است او تا پایان عمرش بدبخت بماند و این طرز تفکر و این باور می تواند خدا را بی رحم و ناعادل بداند به این دلیل که فرد دلیل بذبختی اش را خدا و ناعدالتی او می داند.
پس وقتی ما ابزار ساخت را بطور یکسان در همه ی انسان ها می بینیم و از طرفی آنهمه فاصله طبقاتی را در جامعه مشاهده می کنیم قبل از هر چیز باید به این فکر کنیم که چرا … ؟؟؟
چرا این فرد نتوانسته از جعبه ابزارش درست استفاده کند و آنچه را دوست دارد را داشته باشد؟
چرا اینهمه فقر و نابرابری اجتماعی مشاهده می شود؟
و هزاران چرای دیگر که ما شاید آنرا بی عدالتی یا ظلم انسانی به انسان دیگر می دانیم، یا درخواستمان از خدا پایان دادن به این ظلم ها، ستم ها یا ناعدالتی هاست، در صورتی که هیچ ناعدالتی یا ظلمی صورت نگرفته، هر کسی بدبخت است خودش عامل و خالق آن بدبختی ست نه فرد دیگری.
هر کسی زندگی خوب و سالمی ندارد یا هزاران آرزو و رویا دارد که حتی به یکی از آنها نرسیده است، این خودش است که به خودش ستم کرده است و نه هیچ کس دیگه ای. آن شخص شاید تابحال نمی دانسته که می توانسته سرنوشتش را تغییر دهد اما حالا که می داند و در حال خواندن این مطالب است، پس اگر بعد از این هم همان تجربه های بدبختی قبلی رو داشت ما چطور می توانیم بگوئیم که حق این انسان شریف توسط کس دیگری پایمال شده است؟ الان هم بفهمیم می توانیم بعد از این بسازیم آنچه را که قبلا نساخته ایم ولی نشستن و حرص خوردن یا افسوس خوردن چیزی را عوض یا دردی را درمان نمی کند.
اگر فکر می کنی تو هم یکی از این قربانی هایی هستی که بر اثر ناآگاهی تا اینجای زندگی، زندگی نکردی و سرنوشتت مثل میلیون ها نفر سیاه و تباه شده، حالا بفهم و حالا شروع کن که باز چند سال بعد بر نگردی و دوباره افسوس این روزها را بخوری.
آری زندگی خلق کردنیست و ابزار خلقش هم در دستان همه مون هست، یعنی همان قدرت فکر. اگر بهانه ها را کنار بگذاریم و از هم اکنون شروع کنیم می توانیم بعد از این زندگی متفاوت و زیباتری را برای خود بسازیم و از آن لذت ببریم و چنانچه این کار را در حق خودمان انجام دادیم می توانیم سرنوشتی که فکر میکردیم محکوم به بدبختی هست را تغییر دهیم و بعنوان یک فرد خوشبخت در سالهای بعد از خودمان نام ببریم. می توانیم هم مثل گذشته کاسه چه کنم چه کنم دستمان بگیریم و هر روز ناله و فقان کنیم که چرا من بدبختم. اینجای کار هم انتخابی است که حق آن انتخاب با توست! ببین چی انتخاب می کنی!
شاد باشید
برای این آیتم یک نظر بنویسید
برای ثبت دیدگاه، باید وارد شده باشید.