دلیل اتفاقات زندگی چیست؟
شاید خیلی از مردم بر این باور باشند که دلیل اتفاقات زندگی شان از شانس شان است و اینکه بعضی وقت ها خوش شانسند و بعضی اوقات بدشانس، یا اینکه مثلا در جایی گناهی را مرتکب شده اند و این اتفاق زندگی شان برای تنبیه آنها از سمت خدا می باشد.
آمارها و تجربه ها نشان می دهد که اکثر مردم بر این باورند که آنها در زندگی هیچ کاره اند و خدا هرچه برایشان بخواهد همان است و خدا برای یکی بد می خواهد و برای یکی خوب یا بر این باورند که زندگی به خودی خود به سمت خوب یا بد می رود و گاهی زندگی با آنها سرِ سازگاری دارد و به نفع و میل شان پیش می رود و گاهی هم به ضرر و خلاف میل شان.
باز هم مثل همیشه میرسیم به این نکته که همه ی این برداشت ها و باورها از جنس ناآگاهی انسان از طبیعت و از قوانین طبیعت می باشد و کسی که شاید هیچوقت درس زندگی را مطالعه نکرده باشد و به رفتار و واکنش های طبیعت حتی لحظه ای فکر و تعمق نکرده است بر چنین باوریست که زندگی به میل خودش میرود نه به میل صاحب زندگی!
امروز در این فایل کوتاه اما بسیار پر از آگاهی با مثال های ساده ای که میزنیم قصدمان این است که به شما این آگاهی را بدهیم که زندگی تمام و کمال دست خودِ انسان است و او میتواند آنرا بصورت صددرصد در کنترل خود داشته باشد و به هر سمتی که خودِ انسان بخواهد آنرا مدیریت یا هدایت کند.
قبل از هر صحبتی یک بار دیگر موضوع خلق زندگی توسط انسان را با مثالی از طبیعت و قانون کشاورزی برای شما صحبت می کنیم.
در کتاب های درسی دوران دبستان مان یا از زبان بزرگان مان زیاد این سه مرحله اصلی کشاورزی را شنیدیم که: 1. مرحله کاشت 2. مرحله داشت 3. مرحله برداشت.
مرحله یک که کاشت نام دارد مرحله ای است که ما فقط بذرمان را در زمین کشاورزی مان می کاریم یا زیر خاک می گذاریم و تا اینجا هنوز هیچ اتفاق جدیدی را مشاهده نمی کنیم و چیزی از محصول شاهد نیستیم.
مرحله دوم که مرحله داشت نام دارد مرحله ایست که فردِ کشاورز از محصولش مراقبت می کند و هر چیزی که برای سبز شدن و سپس رشد کردنش نیاز دارد را به او میرساند مثلا به بذرش آب می دهد مثلا به بذرش اگر نیاز داشته باشد کود می دهد که تقویت شود و بهتر وسریع تر رشد کند، همچنین با تقویت کردنش محصول با کیفیت تر و بیشتری را از بذرش برداشت کند یا علف های هرزش را از بین میبرد.
و مرحله سوم هم مرحله آخر است که همانطوری که از نامش پیداست مرحله برداشت است، یعنی مرحله ای که حاصل زجمات چندین ماهه یا چندین ساله اش را (بسته به نوع بذر) برداشت می کند یا پاداش و مزد کارش را می گیرد.
این سه مرحله جزو قوانین اصلی کشاورزی هستند و هر کسی چه بخواهد بصورت حرفه ای وارد این صنعت شود، چه بخواهد در منزلش از یک بوته گل نگهداری کند باید این مراحل را طی کند و راه میانبر و کوتاهی هم وجود ندارد. در عین حال اگر مراحل را درست انجام داده باشد هیچ شکی در اینکه بذرش ثمر ندهد هم نیست.
حال با شباهتی که بین کارکرد قانون ذهن و کارکرد قانون کشاورزی وجود دارد همین سه مرحله در ذهن ایجاد می شود تا یک فکر به یک تجربه در زندگی بصورت اتفاق خوب یا اتفاق بد یا بصورت یک خواسته یا ناخواسته دیگر به ثمر میرسد. می خواهیم توضیح دهیم که این مراحل در ذهن چگونه اتفاق می افتد، که یک فکر تبدیل به یک اتفاق می شود.
در اولین مرحله که مرحله کاشت می باشد یک فکر در ذهن ما کاشته می شود. اینکه چگونه کاشته می شود به هزاران طریق این اتفاق می افتد. گاهی آگاهانه و گاهی ناآگاهانه.
مطالعات نشان داده است که روزانه 50 هزار فکر از ذهن انسان عبور می کند، آیا ما می توانیم این موضوع را باور کنیم که در روز 50 هزار فکر از ذهن مان بگذرد؟ شاید باورش برایمان سخت باشد اما این یک واقعیت اثبات شده است.
حال در بین این 50 هزار فکر روزانه که فقط از ذهن مان عبور می کنند ما بر روی یک یا چند فکر که ریشه در باورهای مان دارند و بیشتر به آنها گرایش داریم متوقف می شویم و آنها را بیشتر مرور می کنیم در عین حالی که اصلا از این کارمان آگاه نیستیم.
نکته اینجاست که اگر روزانه 50 هزار فکر از ذهن ما عبور می کند و افکار ما هم سازنده هستند، پس باید قاعدتا روزانه 50 هزار اتفاق هم برای ما بیفتد.
اینجا همانجایی است که خیلی از افرادی که شنیده اند قانون جذب به افکار ما جواب می دهد یا ما به هر چیزی که فکر کنیم آنرا خلق می کنیم موضوع را درست درک نکرده اند.
موضوع قانون جذب یا قانون افکار به این شکل کار می کند که وقتی ما بر یک فکر یا موضوعی خاص، آنهم بصورت تکراری می اندیشیم و این فکر بر روی احساس ما تاثیر می گذارد یعنی ما را خوشحال یا ناراحت می کند در واقع داریم کد یا فرکانسی را به جهان هستی ارسال می کنیم و این حرکت ما می تواند همان مرحله ی اول یا مرحله کاشت نام داشته باشد.
حال وقتی همین فکر در روزهای بعد هم باز به همین شکل در حال تکرار شدن در ذهن ما هست و ما توانایی یا کنترل برداشتن ذهن مان از روی این فکر را نداریم در واقع در مرحله دوم یعنی مرحله داشت قرار داریم.
یعنی ما داریم آن فکر را نگه می داریم که اسمش هم مشخص کننده است (مرحله داشت). مرحله داشت مرحله ایست که ما آنرا داریم یعنی هم اکنون در آن قرار داریم و این مرحله به مثال قانون کشاورزی مرحله ایست که ما درحال آبیاری و تغذیه این فکر تکراری هستیم، چه این فکر جنسش، جنس فکر خوشحال کننده باشد، چه جنسش، جنس فکر نا راحت کننده.
ما در این شرایط داریم از بذری که روز قبل یا روزهای قبل در ذهن مان کاشته ایم مراقبت می کنیم و با توجهی که به آن فکر داریم نمی گذاریم آن فکر از ذهن مان پاک شود و این یعنی ما داریم از بذرمان مراقبت می کنیم.
پس تا اینجا ما متوجه شدیم که اگر در بین 50 هزار فکر روزانه ما فکری را چه خوب و چه بد انتخاب کردیم و بمدت مثلا یک روز آنرا مرور کردیم کارمان را در مرحله اول یعنی کاشت انجام داده ایم و اگر در روزهای بعد دوباره همان فکر را در ذهن مان مرور یا نشخوار کنیم داریم به مرحله دوم یعنی داشت عمل می کنیم و این بذر که توسط ما در حال محافظت شدن است از بین نمی رود و آرام آرام در حال رشد کردن است بدون آنکه ما تشخیص دهیم.
و اما مرحله سوم، مرحله برداشت نام داشت که اکنون بعد از گذشت چند وقت آن فکر ما سبز شده است و رشد کرده است و ما خود خبر نداریم که ناگهان شاهد رخدادهایی چه خوب و چه بد (بسته به نوع فکرمان) در زندگی مان هستیم.
اکنون زمانیست که ما داریم محصول کاشته شده ی مدت ها قبل را می چینیم. و اگر بذر خوبی را از جنس خواسته هایمان، آرزوهایمان و چیزهایی که باعث خوشحالی ما می شوند کاشته ایم که به خودمان تبریک می گوئیم و این موضوعی بوده که خلقش ما را خوشحال می کرده و الان خلق شده و ما خوشحالیم.
و اما اگر آن فکر از نوع فکرهای مخرب، ناامیدکننده، نگران کننده، نابودکننده، آشوب، اضطراب، بیماری، بی پولی و بدهکاری بوده است باید تاسف بخوریم که چرا کار کشاورزی در ذهن مان را خوب انجام ندادیم و مراقب ورود افکار مخرب در ذهن مان نبودیم و نتوانستیم آنرا کنترل کنیم و اکنون شاهد میوه هایی سمی و کرم خورده از بذرمان هستیم.
با این توضیحات به نظر باید مسئله قانون کارکرد ذهن و خلق کردن شرایط و اتفاقات برایتان روشن شده باشد اما باز هم کمی از جزئیان بیشتر آن توضیح می دهیم هرچند، حتما به این موضوع واقفید که کنترل ذهن یکی از دشوارترین کارهایی است که ما در زندگی باید با تمرین و تکرار زیاد آنرا یاد بگیریم و علم کارکرد آنرا بیاموزیم و راه های مراقبت و کنترلش را بلد باشیم.
در فایل این صفحه مثال زدیم که اگر شما روزی در زمین کشاورزی تان که خیلی هم مراقب ورود نکردن آفت ها و علف های هرز و میکروب ها و … هستید شاهد این باشید که بوته ای بدون آنکه شما کاشته باشید و بدون اینکه آن بوته از جنس درخت یا بذر کشاورزی تان باشد در میان زمین تان سبز شده است، چه می گوئید و چه می کنید.
گفتیم که به اولین یا تنهاترین چیزی که شک ندارید و اطمینان کامل دارید این است که آن بوته بدون کاشته شدن بذر در آن باق کشاورزی شما سبز نشده است و مطمئنید که از طریقی بذر این بوته ی متفرقه مدت ها قبل در زمین شما کاشته شده است و اکنون آن چیزی که شما شاهدش هستید بوته ایست که نزدیک به ثمر دادنش است چه بوته ی مفیدی باشد و چه بوته ی مضرری.
وقتی اکنون در زندگی مان نیز شاهد اتفاقاتی هستیم که می گوئیم من اصلا به این موضوع حتی ذره ای فکر نکرده ام و چرا این اتفاق افتاده است دقیقا مثل همان بوته متفرقه، ما در ذهن هم به همین شکل یادمان نمی آید که مثلا سه ماه قبل به چه چیزی فکر میکردیم و کجا بر روی چه موضوعی متمرکز شده ایم و اکنون شاهد اتفاقی در زندگی مان هستیم.
اما میتوانیم آگاه باشیم که این اتفاق به مانند همان بوته ی متفرقه در زمین کشاورزی، روزی از طریقی بذرش در ذهن ما کاشته شده است، که گفتیم به هزاران طریق می تواند این اتفاق افتاده باشد.
ما حتی از فکر همین لحطه ی اکنون مان هم آگاه نیستیم و نمی دانیم به چه چیزی داریم فکر می کنیم، شاید اصلا هیچ کنترلی بر آن نداریم، بماند که بخواهیم برگردیم به ماه ها قبل و فکر کنیم ببینیم در آن زمان به چه چیزی فکر می کردیم که اکنون به ثمر نشسته است و محصولش شده است این اتفاق.
کنترل ذهن یک روند تکاملی نسبتا طولانی دارد که اگر کسی برایش مهم باشد می تواند آنرا یاد بگیرد تا بتواند با کنترل کردن ذهنش، زندگی اش را کنترل کند، در غیر اینصورت زندگی قابل کنترل نیست و هیچ ابزاری برای کنترل زندگی به جز کنترل افکار و کنترل ذهن وجود ندارد و کسی که کنترل ذهن را بیاموزد کنترل زندگی را آموخته است.
همچنین پیشنهاد می کنیم قانون کاشت، داشت و برداشت ذهن را بیاموزید تا با آگاهی کامل زمین کشاورزی تان که همان ذهن تان باشد را با بهترین بذرها، بذرهایی از جنس امید، از جنس ایمان، از جنس سلامتی، از جنس ثروت، از جنس شادی و عشق و خوشبختی بکارید و محصول آنرا که همان اتفاقات خوشایند و معجزات شگفت انگیز زندگی هستند را از نوع بهترینی که دوست دارید دریافت کنید و بچینید.
این موهبت و توانایی است که خداوند مهربان به تک تک انسان های روی زمین بدون استثاء هدیه داده است تا انسان اشرف مخلوقاتش بسازد هر آنچه را که دوست دارد و لذت ببرد از هرآنچه که خلق می کند.
شاد باشید
برای این آیتم یک نظر بنویسید
برای ثبت دیدگاه، باید وارد شده باشید.