قانون مدارها
هرکس کمی با قانون جذب آشنایی داشته باشد، حتما با قانون مدارها نیز آشناست ولی این فایل برای کسانی ست که هیچ آشنایی در این زمینه ندارند.
شما در حوزه های مختلف زندگی تان اعم از ثروت، سلامتی، روابط ، امور معنوی و … هر گونه که فکر می کنید، همان فکر، واقعیت زندگی شماست و من آن واقعیت را از شما می پذیرم و به شما حق می دهم که این گونه فکر کنید و دریافت کنید.
اما باید بدانید که واقعیت زندگی شما در حوزه های مختلف، فقط واقعیت شماست که با واقعیت جهان، جامعه، شهر، محله یا حتی خانواده شما می تواند فرق داشته باشد.
واقعیت هایی که شما دریافت می کنید که شامل آدم های اطرافتان، اتفاق ها، خبرها و مشاهدات شما می باشند، نتیجه افکار شما و تکرار این افکار و تبدیل آنها به باور، می باشند.
قانون مدارها چگونه کار می کند؟
حالا به توضیح مدار به صورت ساده می پردازیم و اینکه چطور بفهمیم در چه مداری قرار داریم و اینکه آیا ما می توانیم مدار خود را تغییر دهیم یا خیر؟
فرض کنید یک سرچشمه یا منبع وجود دارد که در مرکز خود، در همه حوزه ها صد در صد کامل است و در زمینه های مختلف مثل سلامتی، روابط، ثروت و .. در مرکز دارای رتبه ۱۰۰ می باشد و دایره هایی در اطراف این منبع و به مرکزیت آن وجود دارد که هرچه از مرکز دورتر می شویم، رتبه یا عدد این دایره ها کمتر می شود.
مثلا مرکز دارای عدد ۱۰۰، دایره بعدی ۹۵، دایره بعدی ۹۰ و به همین ترتیب دایره های دیگر که هر چه فاصله آنها از مرکز بیشتر می شود، رتبه و درجه آنها کمتر می شود.
هر فردی در حوزه های مختلف در دایره های متفاوتی قرار دارد و هر چقدر که فردی به مرکز دایره یعنی ۱۰۰ نزدیک تر باشد، احساس رضایت و خوشبختی بیشتری در زندگی دارد.
هر کس با توجه به نتایج زندگی خود در زمینه ای خاص، می تواند بفهمد که در کدام یک از این مدارها قرار دارد. وقتی شخصی در یک مدار خاص قرار دارد، تمام چیزهایی که در زندگی دریافت می کند ، همه متعلق به این مدار هستند و گاهی هم ممکن است که از مدار کناری که نزدیک به مدار خودش هست، نشانه هایی کوچک را دریافت کند که اگر آن نشانه ها را درک کند، آنها را باور کند و به آنها ایمان بیاورد، می تواند خود را به مدار بالاتر ببرد و در غیر این صورت، نمی تواند.
وقتی شخصی در یک مدار خاص قرار دارد، با آدم هایی که در آن مدار قرار دارند برخورد می کند، شنیده ها و دیده هایش، شواهد همان مدار هستند و چنین می اندیشد که واقعیت مدار او واقعیت جهان است، زیرا چیزی به جز این ، نمی بیند و به همین دلیل گمان می کند که آنچه را که او از جهان دریافت می کند، دریافتی همه مردم جهان است، درصورتی که چنین نیست و اگر او در مداری دیگر قرار داشت، واقعیت های دریافتی او، چیز دیگری بود.
چگونه از قانون مدارها استفاده کنیم ؟
اگر شخصی به این مسائل آگاه نباشد فکر می کند که مشاهدات او، مشاهدات تمام مردم جهان است و حقیقتی که او دریافت می کند، حقیقت مطلق جهان است ولی اگر فردی آگاه باشد و معنی مدارها را درک کرده باشد، درصدد تغییر مدار خود برمی آید و سعی می کند که باورهای اشتباه خود را شناسایی کند و با تغییر افکار و باورهای خود در حوزه های مختلف، مدار خود را بالا برده و خود را به منبع نزدیک کند تا زندگی بهتر و زیباتری داشته باشد.
ولی آگاهی از این مساله بسیار مهم است که تغییر مدار که در نتیجه تغییر باور و ذهنیت ایجاد می شود، یک امر تدریجی ست و نیاز به دوره تکامل دارد و هیچ گاه یک شبه و فوری ایجاد نمی شود.
حتی اگر فردی به دلیلی خاص، از یک مدار یک دفعه به چند مدار بالاتر برود، چون هنوز باورهای آن فرد همان باورهای قبلی ست و تغییرات در او نهادینه نشده است، دوباره به مدار پایین تر بر می گردد. مثلا دوستانیکه تمرین سپاسگزاری انجام می دهند، با انجام تمرینی خاص، ممکن است به صورت لحظه ای ، احساس خیلی خوبی پیدا کنند و فرکانس بالایی ارسال کنند که در نتیجه این فرکانس بالا، به چند مدار بالاتر راه می یابند و دریافتی بزرگ و معجزه آسایی در آن مدار خواهند داشت ولی چون هنوز ذهنیت آنها به طور کامل تغییر نکرده، دوباره به مدار قبلی خود برمی گردند با همان دریافتی های قبلی.
کسانی که به مدار بالاتر می روند با شرایط و مشاهدات جدیدی روبرو می شوند و می خواهند به آدم های مدار قبلی خود کمک کنند ولی آنها نمی توانند گفته های آدم های مدار بالاتر را باور یا درک کنند، زیرا تجربه حضور در مدار بالاتر و دریافتی های آن مدار را نداشته اند.
بنابراین مساله باور در مدارها خیلی مهم است و به همین دلیل است که من مدام می گویم هرچیزی را باور نکنید و باورهای خوب در خود بسازید و در ذهنتان قرار دهید.
مساله مهم دیگر این است که یک فرد ممکن است در حوزه های مختلف در مدارهای متفاوتی قرار داشته باشد، بدین معنی که هرکس در هر حوزه ای ، هر چقدر باورهایش در آن حوزه خاص بهتر باشد، به منبع نزدیک تر می شود و بالعکس.
یک مثال برای درک بهتر
توضیح دیگر درباره مدارها به این صورت است که شما فرض کنید یک سیستم کامپیوتر موجود می باشد که ۱۰۰ پوشه در درایوهای آن وجود دارد. به عنوان مثال در حوزه ثروت در پوشه ۱، ماهیانه ۱۰۰ هزار تومان، در پوشه ۲، ماهیانه ۲۰۰ هزار تومان و ...
شخصی که در پوشه ۵ قرار دارد ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان دریافتی دارد و با اشخاصی که در ارتباط است، حقوق ماهیانه مشابه دارند و این اشخاص باور دارند که همه افراد، همین حقوق را دریافت می کنند زیرا تنها مشاهدات آنها در مدار ۵۰۰ هزار تومنی خودشان هست و بنابراین واقعیت خود را به واقعیت جامعه نسبت می دهند.
این افراد به دلیل نزدیکی به مدار ۶، ممکن است زمزمه هایی از حقوق ۶۰۰ هزار تومانی هم دریافت کنند که در صورتیکه آن را باور کنند و در تلاش برای رسیدن به آن باشند، به نحوی و توسط موقعیت ها و انسان هایی به مدار ۶ هدایت می شوند و به همین ترتیب آرام آرام می توانند به مدار بالاتر رفته و خود را به منبع ثروت نزدیک سازند و اگر باور نکنند در همان مدار قبلی خواهند ماند.
این یک مثال در رابطه با ثروت بود، در همه زمینه ها قانون مدارها به همین صورت کار می کند.
اگر می خواهید میزان رشد خودتان را در حوزه های مختلف بفهمید، از آدم های اطراف خود می توانید به این مساله پی ببرید که چقدر آن آدم ها تغییر کرده اند. چون وقتی رشد می کنید و تغییر مدار می دهید، آدم هایی هم مدار خود در حیطه روابط اجتماعی تان قرار می گیرند ، بنابراین اگر آدم ها و تجربیات زندگی تان هنوز با چندسال قبلتان تغییری نکرده اند، نشان از این است که هنوز در مدار قبلی خود هستید.
بنابراین این نکته را به یاد داشته باشید که تغییر مدار اگرچه بسیار ارزشمند است ولی باید همچون مدرسه، آرام آرام به کلاس بالاتر بروید تا مطالب قبلی در شما نهادینه شود و سپس به یادگیری مطالب جدید بپردازید تا به موفقیت دست یابید.
موفق باشید
برای این آیتم یک نظر بنویسید
برای ثبت دیدگاه، باید وارد شده باشید.