نفر اول بودن
تحقیقات و تجربه ها نشون داده که نفر اول بودن و شرکت کردن در هر کاری برای افراد کار بسیار دشواریست و این دشوار بودن هم بر میگرده به اعتمادبنفس پایین شخص و اینکه شخص تا از بیرون کسی مشوق یا ترغیب کننده اون نباشه و اونو هُل نده نمیتونه آنچه که هست رو به نمایش بذاره یا آنچه که در توان داره رو به معرض دید بذاره.
مثال های زیادی هست که میتونه این موضوع رو بیشتر برای شما روشن کنه مثلا اگر دقت کنید می بینید در مواقعی در جشنی حضور داشتید و در اونجا یک آهنگ بسیار شاد و زیبا در حال اجرا بوده و جو، جوی بوده که اکثرا طالب این بودن که با اون آهنگ در اونجا برقصن و شاید حتی اگر دیجی یا مدیری اونجا بوده که دائما داد زده بیاین وسط برقصین، یجورایی اکثرا دلشون خواسته که بیان وسط و هر جوری که بلدن و میتونن برقصن.
ولی یک نیروی بازدارنده که همان ذهن کم ایمان اونها به توانایی های خودشون بوده جلوی اونا ایستاده و هر لحظه که شخص خواسته از جایش بلند بشه و مجلس رو گرم کنه به اون گفته: نه این کارو نکن، این کار تو نیست، نه این کارو نکن به تو میخندن، نه اینجا جای مناسبی نیست، دیگرانی هستند که از تو بهتر میرقصن و هزاران بهانه دیگر که در اون لحظه از سمت ذهن فرد برای او دلیلی می آورد که توانایی اش را به نمایش نگذارد یا دل خودش رو راضی نکند.
در این زمان باور کنید هیچ شخصی منتظر مسخره کردن یا خندیدن به شما نیست و همه دوست دارن که شما یا دیگرانی که اونجا هستن مجلس رو گرم کنین اما ذهن شما یا هر فرد دیگری که میخواهد برقصد هزاران بهانه می آورد تا شما را منصرف کند، یعنی عامل بازدارنده فقط و فقط ذهن شماست!
ذهن در اون لحظه تنها چیزی که کمی باهاش موافق هست اینه که بذار یه نفر دیگه بلند شه یا بذار یه ذره شلوغ تر شه و افراد بیشتری بیان وسط بعد تو برو. و دیدیم که برای نفر اول بودن در اونجا خیلی انرژی و جسارت نیازه تا بدون توجه به ذهن خودمان و بدون توجه به نگاه افراد بلند شیم و آنچه رو دوست داریم و در توان داریم به اجرا بذاریم.
همیشه اینطوری بوده که شاید دقیقه ها یا ساعت هایی گذشته و کسی بعنوان نفر اول حاضر به ورود به اون صحنه نبوده اما همینکه یه نفر اومده وسط بعد می بینی ترس های همه ریخته میشه و همه دلشون میخواد بیان وسط و احتمالا هم میان.
حال همین موضوع در هزاران جای دیگه هم اتفاق می افته مثلا در کلاس درسی حضور دارید معلم سوالی رو می پرسه و میگه هر کی جوابش رو بلده دستش رو بگیره بالا، در اون لحظه می بینیم که همه دارن همدیگه رو نگاه می کنن ببینن کی دستش رو میاره بالا و اگر یه نفر بعنوان نفر اول دستش رو بالا آورد بعد متوجه میشیم که در همون آن تعداد زیادی افراد دیگه هم دستشون رو بالا میگیرن.
اگر به جای غریبی یا محیط ناشناخته ای میخواهیم وارد شویم معمولا صبر می کنیم ببینیم کس دیگه ای اون کار رو انجام میده بعد ما وارد بشیم.
اگر مسافرت به شهر یا کشوری غریب رو میخوایم بریم همین کارو انجام میدیم و صبر می کنیم ببینیم بقیه چکار میکنن بعد ما همون کارو بکنیم.
اگر غذایی رو در رستوران برای بار اول میخواهیم تجربه کنیم نگاه می کنیم ببینیم کس دیگه ای این غذارو سفارش داده یا در حال خوردن هست بعد ما سفارش بدیم و یا به شکل همون فرد اونرو بخوریم.
پیشنهاد ما برای شما گوش کردن به فایل: شروع جسارت و شجاعت از کجاست
این نفر اول بودن کار بسیار دشواری برای افرادی که زیاد به خودشون و توانایی شون اعتماد ندارن هست و کسی که از خودش مطمئن باشه یا نظر دیگران و نگاه بقیه براش مهم نباشه به محض اینکه احساس کرد باید کاری رو انجام بده دیگه منتظر کسی نمی مونه و فورا به آن وارد میشه حتی اگر هیچ کس دیگه ای این کار رو نکنه یا موافق آن نباشه.
در قبل از این لایو در مورد همین موضوع از دوستان اعضای سایت تستی گرفته شد که مشخص بشه آیا دوستانی که در دوره های آموزشی سفارشی شرکت کرده اند و از آموزش ها استفاده کرده اند در عمل چقدر میتوانند به این آموزش ها عمل کنند، که نتیجه آن عالی بود و دوستان زیادی از این فیلتر سخت عبور کردند و این جای بسی خوشحالی برای ما بود.
یادتون باشه این تمرینِ نفر اول بودن در هر کاری رو خیلی روی آن کار کنید و سعی کنید مرتبا خودتون رو در موقعیت ها و شرایط مختلفی تست کنید تا ذهن تون اونرو بپذیره و هر زمان که زیاد تمرین کردید و ذهن شما اونرو پذیرفت برای بعد از اون دیگر هیچوقت در هیچ جا منتظر کس دیگه ای نمی مونید که بیاد و کار مورد دلخواه شما را انجام دهد، بعد ترس شما بریزد و در آخر شما وارد اون کار شوید.
باید بدانید که نفر اول بودن در هر کاری یک قدرت ویژه و خاص را به آدم می دهد یعنی یک اعتمادبنفس واقعی را تجربه خواهید کرد. افراد موفق هرگز توی زندگی شون منتظر کسی نمی مونند یا صبر نمی کنند ببینند بقیه چکار میکنند و کی موقعیت براشون امن میشه بعد وارد اون بشن، اونا هر لحظه احساس کنند کاری رو باید انجام بدن در همون لحظه واردش میشن و مطمئنن بقیه ی اونرو در طول مسیر متوجه میشن!
اونا اگر متوجه بشن کاری رو باید انجام بدن، هر چیزی که در اون لحظه می فهمن باید انجام بدن رو انجام میدن و هر چیزی رو که نمی فهمن و قرار باشه بخونن یا یاد بگیرن رو حین کار میرن آموزش می بینن و یادش میگیرن و هر چیزی رو قرار باشه تجربه کنن رو هم تجربه میکنن، اونا هرگز بخاطر هیچ چیز و هیچ کس لحظه ای متوقف نمی شن و این کاریه که افراد ناموفق، شکست خورده و ناکام کاملا عکسش رو انجام میدن!
شاید هزاران بار برای هر کدام از ما اتفاق افتاده باشد که بعد از اینکه منتظر ماندیم کسی آن کار را انجام دهد بعد ما مطمئن شویم که خطری ما را تهدید نمی کند و دیگر جایی برای ترسیدن وجود ندارد خواستیم وارد آن شویم که متوجه شدیم آن فرصت یا آن کار را از دست دادیم.
یا صبر کردیم کسی آنرا انجام داد و وقتی ترس مان کاملا ریخت و نفر آخر آنرا انجام دادیم متوجه شدیم خیلی خیلی هم بهتر و مسلط تر و عالی تر و کم ایرادتر از نفر اول اونو انجام دادیم و در اون لحظه یک نهیب به خودمون هم زدیم که چرا من اولین نفر این کارو نکردم! حتی شاید تعداد زیادی از افرادی که در اونجا بودن هم بعد از انجام کار توسط ما به ما مراجعه کردن و ما رو تشویق و ترغیب کردن و به ما گفتن که چقدر کارمون رو خوب و عالی انجام دادیم.
حال با این همه تجربه و آگاهی واقعا چرا هنوز هم ما منتظر می مانیم که نفر آخر باشیم؟
حتما این تجربه رو هم داشته اید که صدها بار برای صیر کردن، تعلل کردن و مطمئن شدن و نفر اول نرفتن مان اون فرصت ها رو از دست داده ایم و این ضربه ها رو هنوز هم نتونستیم فراموش کنیم، ولی باز هم داریم همون اشتباه رو تکرار می کنیم.
شاید زمان هایی هست که فقط یک نفر میتونه اون موقعیت، اون جایزه، اون شغل، اون همسر، اون مسافرت، اون خانه، اون بلیط و … رو داشته باشه و اگر کمی تعلل کنیم آنرا می بازیم و برای همیشه از دستش می دهیم.
از امروز تمرین تان در این زمینه این باشد که هر کجا فرصتی یا موقعیتی پیش اومد که احساس کردید به اون نیاز دارید یا باید انجامش دهید یا میتونه برای شما مفید باشه یا کلا حس خوبی نسبت به انجامش داشتید حتی ثانیه ای مکس نکنید و بلافاصله در اولین فرصت و نفر اول اون کارو انجام بدید.
همین که کمی مکس کنید و بخواهید به آن فکر کنید یا با ذهن تان تجزیه و تحلیل کنید و دو دوتا چهارتا کنید به احتمال خیلی زیاد دیگر ذهن تان اجازه ی انجام اون کار رو بهتون نمیده و شما رو منصرف میکنه. ذهن خوب کارش رو بلده، تنها راه اهمیت ندادن به سر و صدای ذهن اینه که قبل از تحویل اون کار به ذهن برای بالا و پایین کردن، تصمیم رو بگیرید و وارد عمل شوید.
در نهایت انجام اون کار مطمئنا که فرصت خوبی رو براتون ایجاد میکنه و نتیجه خوبی هم براتون داره و اگر احیانا هم نتیجه دلخواه رو نگرفتید یک تجربه خیلی عالی داشتید که دیگران آنرا نداشتد و این هم یک برگ برنده برای کسی است که با شجاعت همیشه نفر اول اقدام می کند.
شاد باشید
برای این آیتم یک نظر بنویسید
برای ثبت دیدگاه، باید وارد شده باشید.