شناخت خداوند، قوانین خداوند و باورها
شناخت خداوند، قوانین خداوند و باورها سه مقوله اصلی برای شکل گیری یا رسیدن به خواسته ها و لذت بردن از آن است. وقتی بیشتر با این سه مقوله آشنا می شوید، دیگر مثل سابق، خودتان را مورد آزار و اذیت و رنج قرار نمی دهید.
شناخت خداوند، قوانین خداوند و باورها را در گوش کردن به فایل های مختلف، چه در آموزش های رایگان و چه در آموزش های سفارشی می توانید آرام آرام بیاموزید. به میزانی که این آموزش ها بر روی شما تاثیر بگذارد و اعتقادات گذشته شما را تغییر دهد به همان میزان شکل زندگی تان تغییر می کند.
اگر در زندگی مشکل دارید، اگر در رابطه مشکل دارید، اگر آدم های خوب در زندگی شما نیستند، اگر با فقر روبرو هستید، اگر فکر می کنید همه چیز بر علیه شما است، ریشه تمام این مسائل و ناراحتی ها در طرز تفکر و نوع باورها ی شماست که در سریال امپراطوری عشق در قسمت های سوم، چهارم و پنجم به صورت کامل تر توضیح داده ایم.
اگر شما اجازه دهید که حرف های کسی وارد گوش و ذهن تان شود، آن حرف ها با تکرار بصورت باور در شما ایجاد می شوند و در زندگی شما تاثیر مستقیم می گذارن، چه خوب و چه بد!
شناخت خداوند و قوانین خداوند
شناخت خداوند و قوانین خداوند و این که بدانیم خداوند کیست یا چیست؟! اصلا جنس خدا از چیست؟! چگونه فکر می کند؟! چگونه کار می کند؟! چه برنامه ای دارد؟! ما را برای چه بوجود آورده است؟! آیا او خوشحالی یا ناراحتی ما را می فهمد؟! آیا با احساس کار می کند؟! آیا یک روز خوشحال یا یک روز ناراحت است؟! و این که بدانیم در کل داستان خداوند چیست؟
واقعا این خداوند کیست که زبانزد خاص و عام هست؟ چرا به همه شناخت و ایمانی که به او داریم، خیلی وقت ها نتیجه دلخواه را نمی گیریم و زندگی های درهم پیچیده را تجربه می کنیم؟ تا ما خداوند را به درستی درک نکرده باشیم این پیچیدگی ها را همیشه در زندگی مان داریم.
قدم اول شناخت خداوند است و بدانیم خداوند به چه کسانی پاسخ می دهد و به چه کسانی پاسخ نمی دهد یا قوانین خداوند چی هستند که بهتر بتوانیم به آن دسترسی پیدا کنیم.
یا چرا فکر می کنیم خداوند بعضی ها را بیشتر دوست دارد و بعضی دیگر را کمتر و یا به بعضی ثروت می دهد، به بعضی دیگر نه. چرا به فردی خوشبختی می دهد، اما به فرد دیگر نه!
تمام این ها، سوالات، نگاه ها و شک هایی است که ما نسبت به خداوند داریم. پاسخ تمام این پرسش ها به طور کامل در دوره های راز قوانین زندگی گفته شده است.
انسان، با آگاهی است که می تواند لذت های دنیا و زندگی را تجربه کند، پول یکی از ضروریات ثروتمند شدن است اما خودِ ثروت نیست، خودِ ثروت آگاهی است. اگر انسان ناآگاه باشد ولی پولدار، ممکن است نتواند سلامتی یا عشق را تجربه کند.
ثروت، هوشیار زندگی کردن است. این که فردی بتواند خودش را به مرحله ای برساند که وابسته هیچ چیز و هیچ کس در این دنیا نباشد، دیگر چیزی وجود ندارد که حال او را بد کند. با رفتن و یا آمدن کسی در زندگی اش حالش بد نمی شود. کم پولی یا پول فراوان تاثیری در اصل حال او ندارد. جدایی ها تاثیری در حال او ندارد.
اگر آگاه بشویم، هیچ چیزی در دنیا باعث آزار و اذیت ما نمی شود واین آگاهی همان شناخت بیشتر خداوند و قوانین خداوند است. در واقع با شناخت بیشتر آن قدر پذیرش مان بالا می رود که می گوییم هر آن چه که در زندگی مان، در دنیا و طبیعت در حال اتفاق افتادن است، درست است.
یعنی می پذیریم که معلولیت، اعتیاد، مرگ عزیز، قتل، طلاق و جدایی همه و همه در سر جای درست خود قرار دارد. در واقع تمام این اتفاقات بر طبق یکسری قوانین به وجود می آید، که باعث بوجود آمدن این شرایط می شود. اگر غیر از این فکر کنیم یعنی درک درستی از خداوند و قوانین جهان هستی نداریم.
بنابراین باید سطح آگاهی و فکرمان را بالا ببریم، باورها و اعتقادات مان را در مورد خداوند درست کنیم، دیدگاه مان را نسبت به دنیا تغییر دهیم تا دیگر اذیت نشویم.
قدم دوم باورها است؛ آن زندگی که تمام انسان ها در حال تجربه آن هستند نتیجه باورها یشان است که از همین دریچه ذهن وارد ذهن شان شده است و امروز زندگی شان را در بر گرفته است.
یعنی فردی که درحال تجربه رابطه عالی، ثروت، سلامتی و خوشبختی است و فردی که در حال تجربه بدبختی و فقر و بیماری است؛ هر دو از این دریچه ذهن، ورودی گرفته اند و این ورودی ها تبدیل به باورها شده اند و نتیجه آن باورها خوشبختی یا بدبختی شده است.
فرد اول دریچه ذهنش را برای شنیدن اخبار خوب باز گذاشت؛ چیزهایی را شنید که فقط در مورد پیشرفت، در مورد عشق، در مورد سلامتی، در مورد ثروت، در مورد بهتر شدن، در مورد بکارگیری توانایی های مفید و مثبت و خواسته های خوب بود، آن ها را باور کرد و نتیجه اش بصورت طبیعی چیزی جز خوشبختی نبود.
فرد دوم برعکس عمل کرد و گوش و ذهنش را در اختیار اخبار منفی گذاشت، چیزهایی که شنید در مورد ترس، جنگ، وحشت، خشونت، فقر و بدبختی بود، آن ها را باور کرد و به همان میزان بدبختی را وارد زندگی اش کرد.
انسان هر چیزی را که باور کند همان را در زندگی اش می بیند. شخص مجردی می خواست ازدواج کند او مدام می گفت همه متقلب و کلاهبردار و شیاد شده اند و دیگر نمی شود به کسی اعتماد کرد. در اینجا می توان به راحتی متوجه شد که این شخص به میزانی که این باورها را در ذهنش ایجاد کرده است، از همان جنس افراد وارد زندگی اش می شود.
هیچ فرقی میان انسان ها نیست، همه ما دارای هوش، گوش، استعداد و توانایی و ابزار ذهن به طور یکسان و مساوی هستیم. همه ما خدایی داریم، که برای همه یکسان است. چه چیزی تفاوت بین انسان ها را ایجاد می کند؟! فقط و فقط باورها ی او است.
شاد باشید
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگ تر از فکر او !!!
پیشنهاد ما به شما : گوش کردن به فایل رایگان چگونگی شکل گیری باورها (قسمت اول)
برای این آیتم یک نظر بنویسید
برای ثبت دیدگاه، باید وارد شده باشید.