شناخت و آگاهی
در ذهن ما شاید شناخت با فهمیدن یک مفهوم داشته باشد و آن را سطحی ببینیم. ما در مورد خیلی از مسائل در زندگیمان تحقیق و تفکر نمی کنیم چون معتقدیم از آن آگاهی کامل داریم . مثلا همه ما افرادی را می شناسیم که در هر زمینه ای می خواهید سر صحبت را با آنها باز کنید و گفت و گو کنید اصرار دارند که خودشان همه چیز را راجع به آن موضوع می دانند و سریعا گارد میگیرند . در واقع این توهم شناخت و دانش است که در اکثر ما وجود دارد .
حال شناخت چیست ؟
شناخت یک مسئله سطحی نیست . شناخت یعنی پی بردن به عمق هرچیزی .مثلا شما شخصی را در خیابان می بینید که قیافه اش برایتان آشناست ولی هرچه فکر می کنید اسمش را به یاد نمی آورید و اینکه کجا و کی با او آشنا شده اید و در این بین کسی او را به شما معرفی می کند و آنجاست که شما او را به یاد می آورید در واقع این شناختن شناخت نیست . شناخت زمانی شناخت واقعی خواهد بود که شما آن شخص را عمیقا بشناسید ، با خلق و خوی او آشنا باشید ، اخلاقیاتش را بدانید و درک کنید و با اون به گفت و گو بشینید .
اکثر ما یاد گرفته ایم که هر چیز را بر اساس اسامی بشناسیم و قضاوت کنیم . همه چیز را از روی همان برچسبی که دیگران روی آن زده اند قبول کنیم و بشناسیم و به آن اکتفا کنیم . اما اگر عمیقا در می شناخت چیزی باشیم به شناخت و آگاهی واقعی خواهیم رسید و ذهنمان درگیر چیزهایی می شود که از روزمرگی نجات پیدا خواهیم کرد و همه این ها باعث می شود که ما بیشتر جهان و کیهان و خداوند نزدیک بشویم و آن ها را بشناسیم اگر به کوچکترین نعماتی که روزانه در حال استفاده از آنها هستیم عمیقا توجه کنیم و تفکر کنیم چگونه و از چه راهی و توسط چه کسانی درست شده است و برایش زحمت کشیده شده است و به دست ما رسیده و اینگونه جهان و خدا را بشناسیم دیگر هیچ گاه احساس حقارت و تنگدستی و نالایقی نمی کنیم . بلکه هرروز بیشتر و بیشتر سپاسگذار این نعمات خواهیم بود . اگر همه چیز را با این دید نگاه کنیم و بشناسیم آن زمان است که خودمان و آدم های اطرافمان را دوست خواهیم داشت و احساس ارزشمندی خواهیم کرد و دیگر خودمان را سرزنش نخواهیم نمی کنیم .
عدم شناخت همین موضوع است که باعث شده ما درگیر روزمرگی و زندگی شویم و از اصل فاصله بگیریم و فراموش کنیم که چرا و برای چه هدفی به این دنیا آمده ایم . ما که اینقدر راحت از نعمات استفاده می کنیم چه کاری برای این دنیا و خلق کرده ایم .
با شناخت این موضوع است که که به لیاقت و ارزشمندی خودمان پی می بریم و اینکه خداوند این همه نعمت را بدون کوچکترین زحمتی در اختیارمان قرار داده است . اگر به این موضوع فکر کنیم دیگر کسی را نفرین نمی کنیم ، آرزوی مرگ و بدبختی برای کسی نداریم و به کسی ناسزا نمی گوییم چون می فهمیم اکثر نعماتی که خداوند در اختیار ما گذاشته توسط همین افراد است .
انسان را به خاطر افکار و عقایدشان قضاوت نکنیم سعی کنیم به جای آن به این فکر کنیم که آن شخص چه لطفی در حقمان کرده است و با کارهای خوبی که برایمان انجام داده او را بشناسیم و سپاسگذار و قدردان او باشیم . بدانیم هر آنچه را که در زندگی داریم از لطف و کرم خداوند است هر آنچه را که می خواهیم از اون بخواهیم ن بنده اش و دست نیازمان را همیشه به سوی او دراز کنیم در هیچکس دیگر از او سپاسگذار باشیم در هر شرایطی در هر زمان و در هر مکان …
باسلام به دوستان وممنون از استاد عزیز این فایل بسیار کامل بود واگه بتونیم واقعا این دید روداشته باشیم ونگاهی به درون خودمون داشته باشیم قطعا به شناخت خداوند وسایر موجودات هستی هم پی میبریم که چه بسا شناخت خودمون بزرگترین واولین قدم برای شناخت همه هستی است