ایده برگزاری دوره معجزه سلامتی
برای اینکه با ایده برگزاری دوره معجزه سلامتی آشنا شوید، بهتر است با چگونگی آمدن ایده ها و یا دریافت الهامات آشنا شوید تا در زمان دریافت ایده و الهام بهتر متوجه آن شویم.
ایده ها و الهامات چگونه می آیند؟
وقتی که انسان هدفی را برای رسیدن انتخاب می کند و بر روی آن متمرکز می شود، متوجه می شود که برای رسیدن به آن هدف باید مسائلی را حل کند، چیزهای جدیدی را یاد بگیرد، تجربه های جدیدی را کسب کند و هزینه هایی را برای رسیدن به آن هدف بپردازد تا نهایتا به آن هدف دست پیدا کند.
اگر آن فرد هدفش برایش مهم باشد بصورت ناخودآگاه دائما آن را در ذهن خود دارد و در طول شبانه روز تقریبا در بیشتر موارد به آن می اندیشد، حتی اگر نداند که در حال حاضر باید چه کاری را انجام دهد.
زمانی که تصویری از آن خواسته یا هدف در ذهن داشته باشید و بر روی آن متمرکز باشید خیلی زود اولین اقدامی را که باید بکنید را از طریقی متوجه می شوید. و باید فورا به آن چیزی که متوجه آن شدید و می دانید که باید انجامش دهید عمل کنید تا اینکه در زمانی دیگر گفته شود که قدم بعدی تان چه هست.
اگر اقدام اولیه را صورت ندهید و بخواهید منتظر متوجه شدن یا دانستن تمام قدم هایی که در ادامه باید انجام شان دهید بمانید، هرگز قدم های بعدی به ما شما گفته نخواهد شد و شما هیچ دسترسی به پله های بعدی ندارید.
همیشه ایده ها و الهامات از دلِ انجام دادن یا عمل کردن به ایده های قبلی یا ایده های در حال انجام می آیند. یعنی شما وارد کاری می شوید و با همان امکاناتی که در حال حاضر دارید آن را شروع می کنید و هر آنچه اکنون مهیا برای انجام شدن هست را انجام می دهید، سپس در حین انجام این کارها ایده ای جدید برای شما می آید که کارتان را به شکلی بهتر و بیشتر توسعه دهید و دوباره وقتی ایده جدید را شروع به انجام دادن می کنید مجددا همین روند تکرار می شود.
وقتی شما این سر نخ اولیه، که از اولین ایده می آید را می گیرید و رها نمی کنید تا هر کجا که ادامه بدهید هر روز شاهد دریافت ایده های جدیدتر و بهتر خواهید بود و چنانچه به ایده اولیه عمل نکنید و سر نخ را رها کنید هیچ ایده جدیدی را دریافت نخواهید کرد.
بیشترین و بهترین ایده ها زمانی می آیند که تقریبا تمام تمرکز شما بر روی کاری باشد که قصد انجام دادنش را داشته باشید. وقتی تمام انرژیِ شما یا بخش عظیمی از آن صرف خیالپردازی و فکر کردن به آن خواسته بشود، تقریبا ذهن شما درگیری بیرونی ندارد و خیلی طبیعی و راحت ایده ها و الهامات جدید را می شنوید.
اگر کانون تمرکز شما پراکنده باشد و گاهی به این کار و گاهی به آن کار فکر کنید، گاهی قدمی را بر دارید و گاهی بر ندارید، به دلیل اینکه انرژی شما بر روی یک نقطه متمرکز نیست اثر چندانی در رسیدن شما به آن خواسته تان ندارد.
معمولا یک ذهن آرام با شلوغی های کم هزاران بار بهتر و راحت تر می تواند نداهای درونش را بشنود، می تواند ایده های جدید را تشخیص دهد، می تواند هدایت ها را تشخیص دهد. اما یک ذهن پر از سر و صدا که هر دقیقه یک آهنگی را می نوازد نمی تواند در آن شلوغی صدای درونش که همانا ایده ها و الهامات شهودی هستند را بشنود.
ایده و الهامِ برگزاری دوره معجزه سلامتی
دوستانی که در دوره راز قوانین زندگی گام دوم بصورت آنلاین شرکت کرده بودند حتما به یاد دارند که وقتی به پایان آن دوره رسیدیم من به آن ها نوید برگزاری راز قوانین زندگی گام دوم را داده بودم و فکر می کردم که باید در ادامه ی راز قوانین گام دوم، دوره راز قوانین گام سوم را برگزار کنم.
چند روزی را وقت صرف چگونگی برگزاری گام سوم کردم و مطالبی را که می خواستم در موردشان صحبت کنم را مرور می کردم، ولی یک صدای خفیفی در درون من با برگزاری آن دوره مخالف بود، یعنی وقتی در حال مطالعه بر روی دوره گام سوم بودم یک مقاومت درونی داشتم که از مطالعه ام حس خوبی نمی گرفتم اما آنقدر واضح نبود که بتوانم آن را کامل و درست تشخیص دهم.
از طرفی سال ها پیش بخاطر نتایج شگفت انگیزی که در مورد سلامتی، هم برای خودم و هم برای مخاطبانم گرفته بودم همیشه دوست داشتم یک روزی دوره ای را برای سلامتی برگزار کنم، چون من نتیجه ای که از قوانین سلامتی گرفته بودم مثلش را تابحال جایی ندیده بودم، اما این مورد فقط در حد دوست داشتن یا یک علاقه داشتن بود بدون هیچ ایده ای.
از همان زمان ها من هم، مثل همان تصویری که به شما گفتم در ذهن خودم تصویری نسبت به دوره سلامتی بصورت پراکنده یا ناواضح داشتم و گاه گاهی آن را مرور می کردم و همیشه می گفتم در زمان خودش انجام خواهد شد ولی برای آن مسمم نبودم.
تا اینکه درست در زمانیکه من در حال اندیشیدن به دوره راز قوانین زندگی گام سوم هستم و قصدم برگزاری آن است، به یکباره ندایی درونی را دریافت می کنم که باید دوره معجزه سلامتی را برگزار کنم.
خب در چنین مواقعی کار راحتی نیست که به یکباره تمام برنامه ها و پلن هایی را که قبلا برای خودت ریخته بودی را کنسل کنی، یا به قولی که به دیگران داده بودی پشت کنی و همه چی رو به شکلی دیگر برگزار کنی.
در زمان دریافت چنین پیامی های درونی، بصورت طبیعی با مقاومت هایی از طرف ذهن روبرو خواهیم شد و من هم دقیقا این مقاومت را داشتم. از طرفی هم با نحوه کارکرد سیستم جهان هستی آشنایی داشتم و از نحوه برخورد با ایده ها و الهامات هم طبق تجربه های گذشته ام آگاه بودم و با همه ی مخالفت های ذهنی که داشتم، در همان لحظه اقدام به عمل کردم.
من تمام برنامه های قبلی که روزها برای شان وقت صرف کرده بودم، را کنسل کردم و به آنچه در آن لحظه درک کردم و می دانستم باید انجام دهم عمل کردم و به اتفاقات بعد از آن هم، دیگر فکر نکردم.
در همان لحظه صفحه ای را در سایت طراحی کردم، مطالبی را که به ذهنم می آمد را در آن نوشتم و وقتی آماده شد، از تصمیم جدیدم به همه ی کسانی که آماده شرکت در آن دوره بودند گفتم.
چقدر جالب بود که نه تنها دوستان دانشجو از این تصمیم ناگهانی و خلف وعده ناراحت یا شاکی نشدند بلکه حتی تعجب هم نکردند، و کلی هم استقبال کردند و خوشحال شدند. شاید به این دلیل که دوره سلامتی نیاز همه ی آن ها بوده است.
از آن روز هر روزی که می گذرد بیشتر مطمئن می شوم که چقدر این ایده بموقع و درست برای من آمده است و چقدر خوب و به موقع من هم به آن عمل کرده ام و چقدر نتایج شگفت انگیز و تغییرات اساسی در زندگی و سلامت روح و روان شرکت کنندگان در این دوره داشته است.
خدا رو شکر می کنم که این قدرت رو دارم که تا حد امکان جلوی افکار مزاحم و مسدود کننده خودم را در زمان دریافت ایده ها و الهامات بگیرم و تحت هر شرایطی به آن الهامات عمل کنم.
این رفتارها در اثر تکرار و تمرین زیاد در طول دوران زندگی ام در من بیشتر نهادینه شده است و در خیلی از مواقع بدون کمترین نگرانی با هر مقدار امکانی که داشته باشم به ایده هایم عمل می کنم و همیشه هم نتایج آن شگفت انگیز بوده است.
شاد باشید
برای این آیتم یک نظر بنویسید
برای ثبت دیدگاه، باید وارد شده باشید.