آلارم های زندگی چیستند؟
آیا تابحال به این فکر کردید که آلارم های زندگی چیستند یا هشدارهای زندگی کدامند؟ یا مگر زندگی هم هشدار دارد و اگر دارد چگونه است که ما از آن بی خبریم!
همه ما به طور حتم در زندگی مان یک بار هم که شده از آلارم یا هشدار ساعت یا گوشی مان برای بیدار شدن از خواب در زمان نیاز استفاده کرده ایم و قطعا با آن آشنا هستیم.
حال می خواهیم بدانیم هشدارهای زندگی چه چیزهایی هستند و چگونه تنظیم می شوند و آیا تنظیمات آنها هم بدست ما است یا خیر؟
استادضیاء آلارم های زندگی را به چهار دسته تقسیم میکنند
دسته اول: آلارم های بیرونی که مربوط به زندگی روزمره ما هستند و انتخاب صددرصد آن با خودمان می باشد
دسته دوم: آلارم های درون زندگی ما هستند که بخشی از آن انتخاب جهان برای ما است و بخش دیگر آن انتخاب خودمان، اما شاید بصورت ناآگاهانه!
دسته سوم: آلارم های جسمانی و بدنی ما هستند که انتخاب بدنمان است
دسته چهارم: آلارم های معنوی هستند و پیام هایی که از راه الهام دریافت می کنیم و صددرصد انتخاب آن با خداوند است.
حال این آلارم ها را مفصلا توضیح می دهیم
دسته اول از آلارم های زندگی
همان آلارم های بیرونی هستند که به طور آگاهانه در زمان نیاز آنها را انتخاب می کنیم و آگاهانه نیز انتظار داریم آن آلارم ها به ما پاسخ دهند. در واقع این آلارم ها توسط خود ما برای روزی خاص اتفاقی خاص و برای کاری خاص توسط ما تنظیم می شوند.
مثلا در یک ساعتی از نیمه شبِ امشب قرار است کاری را انجام دهیم که در شب های دیگر در آن ساعت خواب بوده ایم ولی الان بدلیل کاری که می خواهیم انجام دهیم مجبور به بیدار شدن هستیم. پس زمانی را که می خواهیم بیدار شویم را به تنظیمات ساعت یا گوشی مان می دهیم تا راس همان ساعت ما را بیدار کند.
در واقع این همان هشداری است که خودمان به دلیل نیازمان برای انجام کاری آن را انتخاب کرده ایم و اگر در زمان شنیدن صدای هشدار بیدار شدیم و کارمان را انجام دادیم که چه عالی!
ولی اگر صدای هشدار را شنیدیم و از خواب بلند نشدیم یا به هر دلیلی صدای آنرا نادیده گرفتیم احتمالا از انجام آن کارمان باز می مانیم و بسته به آن کاری که می خواستیم انجام دهیم ممکن است آسیب یا ضربه ای به ما وارد شود که قابل جبران هم نباشد. یا ممکن است فرصتی را از دست بدهیم که دیگر تکرار نداشته باشد و چنانچه نسبت به آن بی اعتنا باشیم تنها کسی که متضرر می شود خودمان هستیم
دسته دوم از آلارم های زندگی
آلارم های درونی هستند که خیلی وقت ها ما نسبت به آنها آگاه نیستیم و بخاطر همین عدم آگاهی ممکن است در زندگی آسیب هایی ببینیم و یا از اهدافی عقب بمانیم.
حال این هشدار های درونی چه هستند؟
فرض کنید شما در یک شرکت مشغول به کار هستید، در آن شرکت به مرور زمان ممکن است اتفاق هایی بیافتد که شما را ناراحت کند که از آن کار زده شوید یا از آن کار ناراضی شوید. در همین حین که با نارضایتی مشغول به ادامه دادن به آن کار هستید روزانه با خودتان فکر می کنید که ای کاش می شد از این کار بیرون می رفتم و کار جدیدی را پیدا می کردم که شرایطش از اینجا بهتر باشد.
اینکه این نارضایتی برای شما پیش آمده است شما را بصورت نامحسوس به اندیشیدن به جای دیگر، کاری دیگر و شرایط و دستمزدی بهتر واداشته است حال آنکه خودتان از این موضوع شاید آگاهی ندارید.
یعنی با روبرو شدن با تضادهایی که شما را از این کار خسته کرده است در وجود شما خواسته ای جدید شکل گرفته است و شما خواستار شغلی بهتر با شرایطی بهتر شده اید و شاید دائما در طول روز فکرتان مشغول این خواسته باشد بدون آنکه بدانید مشغول کاشت بذری برای فردایتان هستید.
در واقع این افکار روزانه شما همان بذرهایی هستند که برای کار جدید می کارید و شما بصورت ناآگاهانه خواستار شغل و درآمدی جدید شده اید که در حال حاضر آن را ندارید.
این روند فکری شما عمل به یکسری از قوانین جهان هستی می باشد که شما در حال انجام آن هستید و سفارشی را به جهان ارسال کرده اید که خودتان هم خبر ندارید.
با اندیشیدن بیشتر آنرا آبیاری می کنید حال آنکه باز هم خودتان از کاری که انجام می دهید خبر ندارید و این عمل شما در واقع می شود همان زنگ هشداری که شما در حال تنظیم کردن آن هستید، که اگر شرایط دلخواه تان مهیا شد این آلارم به صدا در بیاید.
از طرف دیگر هم کائنات بعد از دریافت درخواست شما در پشت پرده در حال آماده سازی شرایطی که شما خواهانش بوده اید می باشد که باز هم شما از آن بی اطلاعید!
یعنی شما با نارضایتی از کار فعلی تان مشغول فکر کردن به شرایطی بهتر هستید و با این فکر کردن به شرایط بهتر که شما به طور ناآگاهانه در حال انجام دادنش هستید در واقع شما در حال ساختن و شکل دادن به آرزیتان هستید و تنها راه رسیدن شما به آن آرزویی که در فکرتان مشغولش هستید رها کردن کار فعلی تان است.
اما شما اگر قوانین جهان هستی را نشناسی و آگاهی نداشته باشی متوجه هیچ کدام از این هشدارها و اقدامات جهان برای جابجایی شما به جای بهتر نمی شوید بنابراین جهان از طریق نشانه ها سعی در متوجه کردن شما دارد که به شما بفهماند هر چه زودتر این محل کار را ترک کنید تا شما را به جای جدید و بهتر ببرم!
اگر شما زودتر متوجه نشانه ها شدید که چه بهتر، احتمالا خودتان از روی آگاهی کار فعلی تان را بدون ترس ترک می کنید و باور دارید که خداوند کار بهتری را برای شما فراهم خواهد کرد، اما اگر نشانه ها را نگرفتید و متوجه نشانه ها نشدید انگاری جهان حلقه محاصره را تنگ تر می کند و شما را در شرایط بدتری قرار می دهد تا شما خسته شوید و بلاجبار این کار را رها کنید.
جهان چندین بار از طریق نشانه و سخت کردن شرایط سعی در این دارد که به شما بفهماند برای بدست آوردن چیزی جدید باید از چیز قدیمی بگذرید
اگر زود موضوع را گرفتید که چه عالی اما اگر بخاطر ترس ها و باورهای نگران کننده که فکر می کنی شاید از همین کار فعلی هم می افتم جرات ترک محل کارت را نداشته باشی اینبار جهان خودش دست بکار میشود و تمام راه ها را برایت مسدود می کند و حلقه محاصره را تا به آن حدی تنگ می کند که شما به جز تسلیم شدن و خارج شدن از این کار چاره دیگری ندارید.
حال ممکن است بیرون رفتن از این کار به خشونت و … با مدیران و همکاران هم کشیده شود، همه ی این ها فقط به این دلیل اتفاقات می افتد که جهان می خواهد شما را از آنجا نجات دهد و به جای بهتر ببرد. عدم آگاهی شما از قوانین جهان هستی در چنین مواردی می تواند خیلی برای تان زیان آور باشد یا شاید حتی جبران ناپذیر !
شما می ترسید این شرایط را رها کنید چون فکر می کنید ممکن نیست چیز بهتری برای شما فراهم شود پس همه سختی ها را به جان می خرید و همان جای قبلی می مانید و تحمل می کنید در حالی که کائنات همه ی شرایط ایده آل شما را در جایی دیگر برایتان آماده کرده است و می خواهد آن را به شما تقدیم کند ولی هیچ جوره نمی تواند آنرا به شما بفهماند مگر از طریق نشانه ها، که آن هم هوشیاری و آگاهی بالا می خواهد.
یعنی ممکن است شما قادر به درک این پیام ها نباشید. پس کاری که جهان و کائنات انجام می دهد این است که یک سری اتفاقات تلخ و شرایط بد را برای شما بوجود می آورد که باعث آزار و اذیت و ناراحتی شما می شود، تا جایی که شما دیگر مجبور به رفتن از اینجا شوید. و همین که شما از این وضعیت خارج شوید شرایط بهتر و ایده آل منتظرتان است
دسته سوم از آلارم های زندگی
پیام ها و هشدار های فیزیکی و جسمانی ما هستند که اگر ما از این دسته آلارم ها یا هشدارها کاملا آگاه باشیم میتوانیم برای همیشه عمر در سلامتی کامل زندگی کنیم.
شما باید به این موضوع آگاه باشید، که تمام سیستم جهان هستی هوشمند است، جسم ما هوشمند است و هر حرکتی در دنیا بصورت هوشمندانه در حال وقوع و رخ دادن است و شما باید باور کنی که بدن شما کاملا هوشمند است.
یعنی بدن شما تمام نیاز خودش را در هر لحظه می داند و آنرا از طریق حس ها و هوس ها به ما اعلام می کند و اگر ما به حس ها و هوس ها توجه کنیم و به آن درخواست های بدن مان پاسخ دهیم هرگز بدن مان نیازمند هیچ بهبودی از طریق دنیای بیرون از خودش نمی شود.
بدن ما از طریق احساس ما با ما حرف می زند و نیازش را به ما می گوید حا آنکه خیلی از ماها صدا و هشدارهای بدن مان را نمی فهمیم یا نمی شناسیم و یا به آنها بی توجه هستیم
برای مثال وقتی سردرد می شویم بدن از طریق آن درد، که می شود همان صدای زنگ ساعت یا آلارم، سعی در بیدار کردن یا هوشیار کردن ما از موضوعی یا اختلالی در بدن دارد.
ولی ما آدم ها به جای اینکه به دنبال این باشیم که این سردرد چه پیامی برای ما دارد و اینکه کجای بدن مان مشکلی وجود دارد که از طریق آژیر درد به ما خبر می دهد، فورا اولین کاری که انجام می دهیم تا آن را رفع کنیم خوردن یک عدد قرص مسکن است.
در واقع آن درد یک آلارم است که هشدار از یک نقص و مشکل در بدن را می دهد تا ما به آن مشکل اصلی رسیدگی کنیم و ما به دلیل ناآگاهی به جای جستجوی مشکل بدن مان، با خوردن قرص صدای زنگ را قطع می کنیم.
یا مثلا به جای بلند شدن از خواب و انجام کارمان صدای زنگ هشدار را قطع می کنیم و به خواب مان ادامه می دهیم و آن کار انجام نشده باقی می ماند.
در چنین مواقعی این مشکل ممکن است در قسمت های دیگر بدن باشد که آلارمش از طریق سردرد به صدا در آمده است پس به جای خوردن مسکن و قطع سیم بلندگو باید ریشه آن درد را پیدا کنیم و هشدار سردرد می تواند هزار پیام در خود داشته باشد که با بی توجهی ما به آن، ممکن است در ماه ها و سالهای بعد منجر به یک مرض و بیماری لاعلاج و سخت شود.
پس به آلارم های بدنمان گوش دهیم و توجه کنیم تا جسمی سالم داشته باشیم
دسته چهارم از آلارم های زندگی
در دسته چهارم از آلارم های زندگی، آلارم های معنوی قرار دارد. در این مورد، موارد بسیار زیادی هست که برای عموم شاید قابل درک یا فهمیدن نباشد و فقط افراد دل آگاه می توانند آنرا متوجه شوند. به این دلیل که در مسیر دریافت الهام و شناخت و آگاهی باید همه موارد تا حدی تجربه شده باشد که بتوان آنرا درک کرد.
آلارم های معنوی نیز از طریق هزاران نشانه در زندگی انسان ظاهر می شوند و برای رشد معنوی و رسیدن به درجات یا سطوح بالاتر معنوی هزینه ها، شجاعت ها، گذشت ها و حرکت هایی خاص را می طلبد که هر کسی حاضر به پرداخت بهای آن نمی باشد.
اما باز هم تمام علائم و نشانه ها تقریبا مثل سه دسته قبل می باشد با این تفاوت که در این مسیر تمام اختیارات و طرف حساب ما خداوند هست و بس!
هر اقدام و هر توقف، هر شجاعت و هر ترس، هر قربانی کردن و هر پرهیز از قربانی کردن و هر قدمی در این مسیر پاداشش فقط و فقط از طریق قدرت مطلق می آید و ما فقط به آنچه احساس می کنیم باید انجام دهیم باید عمل کنیم بدون آنکه بدانیم در پس آن چه می شود، بدون آنکه توقعی از کسی داشته باشیم و بدون آنکه بپرسیم چرا باید آن را انجام دهم!
هر چه در مسیر کمال رها تر باشیم و بهای کمال مان را بپردازیم آرامش بیشتری را دریافت می کنیم و هر چه آرامش بیشتری دریافت کنیم آرام تریم و هر چه آرامتر باشیم صدای قلب مان که صدای خداست را واضح تر می شنویم.
مثلا در دسته چهارم آلارم هایش از طریق ورود انسان ها به زندگی ات، هم بعنوان مهمان، هم بعنوان معلم و هم بعنوان به ظاهر دشمن آزمون پس می دهی.
اگر از آلارم های معنوی آگاهی داشته باشی هیچ چیزی را در دنیا به جز نیکی نمی بینی و هرگز شری را احساس نمی کنی و تمام اتفاقات به ظاهر تلخ را آزمونی الهی می دانی و پلکانی برای نزدیک شدن یا شبیه شدن به خداوند!
آلارم های معنوی ابتدا از قربانی کردن های کوچک شروع می شود و اگر خودت را به خداوند ثابت کردی و قربانی ات را پرداخت نمودی به مرتبه های بالاتر سعود می کنی و این روند همچنان ادامه دارد و چنانچه تسلیم قدرت لایتناهی باشی الهاماتی را دریافت میکنی، صداهایی را می شنوی، از چیزهایی خبردار می شوی، چیزهایی را درک می کنی که در جهان کمتر کسی آنرا تجربه کرده است که همانا پیامبران خداوند نمونه های این دسته هستند.
پیامبران مرتبا به نشانه ها و آلارم ها و هشدارهای زندگی در این مسیر آگاه بودند و هر کجا احساس می کردند باید بروند می رفتند بدون آنکه بپرسند چرا باید بروم و هر کجا باید می ایستادند، می ایستادند بدون هیچ سوالی و بدون هیچ شکی!
آلارم های دسته چهارم جرات و جسارت خیلی بیشتری را نسبت به آلارم های سه دسته قبلی می طلبد .
در سه دسته قبل تقریبا انتخاب تا حد زیادی با انسان است، اما در دسته چهارم باید خودت را تمام و کمال وقف آن نیرویی کنی که آن را نمی بینی و فقط دستورت را از مرکز بگیری و عمل کنی.
حال آنکه ممکن است حتی یک نفر هم نتواند درکت کند یا تاییدت کند و یا بفهمد که تو مشغول چه کاری هست و چه می کنی! و حتی شاید مردود جامعه و خیلی از اطرافیانت نیز باشی!!!
توضیح بیشتر را در مورد آلارم معنوی در دوره معجزه سلامتی داده می شود. هر چند بخشی از درک این آلارم بصورت تجربه به دست می آید که اگر عطش آن را داشته باشی حتما به امید خدا آن را بدست خواهی آورد.
شاد باشی و پر از عشق
زخم های دلت را فقط به خدا بسپار، خودش بهترین مرهم ها را دارد
درود بر شما دوست و همراه خوبم ، دیدگاهتونو الان خوندم و تحت تاثیر قرار گرفتم خدارو هزاران بار سپاس که به خواسته تون رسیدید🙏 بله سختیها می آیند تا ما را محک بزنند و در حقیقت نوید یک شرایط خوب را در دلشان دارند و اگر بدون مشکلات و سختیها به موهبتها دست یابیم شاید نتوانیم انطور که لازمه قدر نعمات خداوند را بدانیم و اون موفقیتها برامون جلوه گری نمیکنند . خداوند هم در قرآن به این نکته اشاره و حتی تاکید کرده است که ” پس از هر سختی آسانی هست ” در پناه خداوند مهربان سالم و شاد باشید 🌹🌹🌹