سبد خرید

توجه به دنیای مردگان و نتایج آن

امتیازدهی 5.00 از 5 در 26 امتیازدهی مشتری
(26 بررسی مشتری)

هرجا احساس کردی همه چی رو بلد شدی، همونجا کارِت تمومه

نتیجه توجه به دنیای مردگان

امروز در این فایل می خواهیم ببینیم توجه به دنیای مردگان از سر ناآگاهی می تواند چه نتایجی را برای ما داشته باشد! قبلا در مورد توجه خیلی زیاد صحبت کردیم، بیشتر صحبت مان هم در مورد توجه کلیِ جامعه به موضوعات ناخواسته یا ناراحت کننده بوده است.

اما به دلیل نبود تصاویر یا سند شاید درک این موضوع برای تعدادی از دوستان سخت بوده و نتوانستند درک کنند یا بپذیرند که آنچه در زندگی و در جامعه مشاهده یا تجربه می کنند چیزی جز نتیجه توجه های خودشان یا توجه های اکثریتی مردم در جامعه نیست.

امروز با تصاویری که مشاهده می کنید خیلی راحت تر می توانید درک کنید و یا بپذیرید که این موضوع چقدر می تواند جدی باشد، که ما پرت شدن حواس مان به سمت نخواسته ها، به سمت ناراحتی ها و نگرانی ها، به سمت غم ها و به سمت هر آنچه که دوست نداریم، دقیقا به آن چیز توجه کرده و به آن انرژی می رسانیم و به نوعی آنرا مرتبا آبیاری می کنیم

و سرانجام محصول آن موضوع به ثمر می نشیند و ما شاهد صدها بار بزرگتر از آن چیزی که از می ترسیدیم یا نگرانش بودیم را در جامعه و در زندگی شخصی مان می بینیم و تجربه می کنیم.

امروز شما در این تصویرِ هرچند کوتاه، کاملا می توانید متوجه شوید که مردم جامعه به خاطر یکسری اعتقادات نادرستی که حتی مشخص نیست از کجا آمده اند یا چه کسی آنها را نسخه کرده، با توجه زیاد و ورود به دنیای مردگان و ناآگاهی کامل از قوانین خداوند در حال نابودی خود و زندگی شان هستند شاید حتی باورشان هم نمی شود که این نابودی و بلاها را خودشان برای خودشان رقم میزنند.

یعنی در سالهای قبل این مردم بصورت ناآگاهانه جذب حرف ها یا تفکرات ویرانگری شده اند که نتیجه آن تفکرات در آینده که امروز باشد چیزی جز نابودی نبوده است.

آنها در سالهای ابتدایی با طرز تفکرشان و توجه شان به دنیایی به جز دنیای زندگان وارد دنیایی شده اند و بذری را کاشته اند که از جنس مُردگی بوده است و با توجه کردن پی دی پی به آن در سالهای بعد، یعنی درگیر بودن مداوم با آن طرز تفکر و توجه لازم به آن باعث رشد آن بذر نابودکننده شده اند

اکنون بعد از سالها آن محصول نابودکننده یا آن تفکر غلط سرانجام به بار نشسته و محصول خودش را که جنس نابودی، نگرانی، ترس، بیماری یا مرگ است را به صاحب باغ که همانا افرادی که به آن فکر می کرده اند می باشد میدهد.

طبیعتا همه ما از قوانین کشاورزی و کاشت بذر و برداشت چندین برابری آن در ماه ها و سالهای بعد آگاه هستیم. یعنی ما اگر کمی از قوانین کشاورزی آگاهی داشته باشیم خیلی خوب می دانیم که با کاشت یک دانه بذر در زمین کشاورزی مان مرحله کاشت را انجام داده ایم اما در آنِ واحد نتیجه ای برایمان ندارد

ما می دانیم با آبیاری پی در پی به آن محصول و رسیدگی و توجه لازم به آن بذر در روزها یا ماه های بعد شاهد سبز شدن آن بذر هستیم یعنی مرحله دوم سبز شدن محصول است اما باز هم هنوز نتیجه ای یا ثمری برای باغبان یا صاحب بذر ندارد و فقط برایش هزینه می کنیم.

ولی چون باغبان قوانین کشاورزی را می داند و از آن آگاه است باز هم به این بذر سبز شده و بدون ثمره آب و آذوقه لازم را می رساند و مطمئن است که روزی این بذرش تبدیل به هزاران بذر دیگر می شود

این که با انجام این روند کاشت یک دانه بذر به هزاران دانه بذر تبدیل می شود طبق یک قوانین انجام می شود که همان قوانین طبیعت یا قوانین خداوند هستند که هر بار همین اصول و همین قوانین در مورد هر محصول انجام شود ما می توانیم شاهد همین نتیجه یکسان باشیم.

هیچ زمان این قوانین خلاف آنچیزی که با یک بار انجام آن برای کشاورز نتیجه داشته است عمل نمی کند مگر اینکه کشاورز در انجام این اصول در دفعات بعد چیزی را خلاف دفعه قبل عمل کند

یعنی مثلا بذری نکارد و انتظار نتیجه ای را داشته باشد یا بذری را بکارد و بعد از کاشت به آن توجهی نکند و آب و آذوقه لازم را به آن بذر نرساند یا اینکه تحمل و صبر لازم را تا رسیدن آن بذر به ثمر نداشته باشد و هر رفتار دیگری به جز رفتار بار اولش …

اگر کشاورز تمام اصولی را که بار اول یا در تجربه اولش برای بذرش انجام داده است و نتیجه ای را که می خواسته است گرفته باشد هر زمان همین اصول را در سالهای بعد انجام دهد باز هم می تواند همان نتیجه یکسان را بگیرد

ما به این اصول می گوئیم اصول کشاورزی، که برای هر محصول همین روند اتفاق می افتد اما نسبت به نوع بذرمان ممکن است کمی در نحوه کاشت و تغذیه قرار باشد کارهای متفاوت تری انجام دهیم. اصل قانون کاشت و برداشت برای همیشه همین است.

حال عینا قوانین زندگی هم به همین شکل مثل قوانین کشاورزی عمل می کند. در اینجا افکار ما همان بذر کشاورز هستد، ذهن ما همان زمین کشاورز است و توجه به افکارمان همان توجه کشاورز به بذرش هست یعنی رسیدگی مداوم به آن!

در اینجا یعنی در قوانین زندگی بذر ما همان نوع فکری است که ما داریم و هر نوع تفکر یا اعتقادی که ما داشته باشیم می شود نوع بذرمان یا جنس بذرمان که در قوانین کشاورزی مثلا (جو- گندم- پسته- فندق-زردالو- یا هزاران نوع بذر دیگر) می باشد.

ما هر طرز تفکر و اعتقادی که داشته باشیم آن تفکر یک نوع بذر محسوب می شود و ذهن ما هم که زمین آماده کاشت ماست حال هر نوع تفکری که در این زمین (ذهن) کاشت شود بعد از عمل کردن، توجه یا پرورش آن در ذهن مان از همان نوع فکر برداشت می کنیم، یعنی حاصل این تفکر می شود چیزی از جنس خودش اما هزاران بار بیشتر!

پس کشاورز اول محصول را می کارد بدون آنکه در حال حاضر ثمر و نتیجه ای را از آن ببیند و این مرحله اولِ کشاورزی نام دارد!

در مرحله دوم کشاورز به محصولش توجه می کند یعنی مرتبا آب و کود لازم را به آن بذر می رساند و مرتبا به آن رسیدگی می کند بدون آنکه هنوز نتیجه ای یا ثمری برایش آشکار شود

در قانون زندگی آنچه در مورد آن نوع طرز تفکر یا اعتقاد در روزهای بعدیِ زندگی مان انجام می دهیم و به آن مشغولیم می شود و در آن مسیر حرکت می کنیم، مطالعه می کنیم، جستجو می کنیم و … میشود توجه کردن به آن بذر یا آبرسانی و تغذیه ی آن بذر، باز هم  بدون آنکه هنوز ثمری یا نتیجه ای را برای ما داشته باشد.

پس با درگیر بودن مداوم با این اعتقاد یا این طرز تفکر و حرکت کردن در این مسیر ما عینا کار همان کشاورز را در مرحله دوم انجام می دهیم یعنی توجه کردن به بذر کاشته شده!

حال مرحله سوم مرحله نهایی و مرحله برداشت یا آشکار شدن نتیجه بذرمان می باشد که یک کشاورز با تلاش کردن های پی در پی قبلی و صبوری بعد از ماه ها یا سالها اکنون نتیجه آن بذری را که روز فقط یک بذر بود و آنرا زیر خاک کرده بود را برداشت می کند.

اکنون آن کشاورز نتیجه و پاداش کارش را بعد از سالها به چندین برابر دریافت می کند یعنی آن یک بذر به هزاران بذر از همان نوع بذری که زیر خاک کرده است تبدیل شده است.

حال به این فکر کنید که آیا این روند می تواند همیشه به همین شکل انجام شود و همین نتیجه را برای کشاورز داشته باشد؟

پاسخ «بله» است

چون این یک قانون ثابت است و هرگز تغییر نمی کند

سوال دوم اینکه آیا کشاورز می تواند یک نوع بذری را در زیر خاک بگذارد و نوع دیگری از بذر را در هنگام برداشت دریافت کند؟

پاسخ این است که هرگز این اتفاق نمی افتد و هر بذر را که کشاورز در زیر خاک گذاشته است قوانین طبیعت و قوانین کشاورزی محصول و ثمره ای از همان جنس بذر را به او می دهد

هرگز این اتفاق نمی افتد که مثلا کشاورز بذر کدو را در زیر خاک بگذارد و کلی به آن توجه و رسیدگی کند و با کلی تلاش در سالهای بعد ثمره ای چون بادمجان از آن برداشت کند و این هم یک قانون ثابت و همیشگی است که کشاورز می تواند روی آن حساب کند و هرچه بکارد همان را دریافت کند یا از هر دست که بدهد از همان دست بگیرد!

حال مرحله سوم در قوانین زندگی هم عینا به مثال همین مرحله سوم در قوانین کشاورزی عمل می کند و آنچه شما به عنوان بذر که همانا نوع تفکرتان در مرحله ابتدایی یا کاشت بوده است انتخاب کرده اید را در مرحله پایانی یا برداشت از همان نوع بذر یا همان نوع تفکرتان را به میزان هزاران برابر بیشتر دریافت می کنید.

باز هم همان سوالات بالا در مورد قوانین کشاورزی را در مورد قوانین زندگی می پرسیم:

آیا این روند می تواند همیشه به همین شکل انجام شود و همین نتیجه را در بر داشته باشد؟

پاسخ «بله» است

چون این یک قانون ثابت است و تا هر زمان شما همین اصول را در مورد نوع تفکرات خود انجام دهید همین نتیجه یکسان را برای شما خواهد داشت.

و سوال دوم اینکه آیا صاحب تفکر می تواند یک نوع تفکر یا اعتقادی را در ذهنش بکارد و نتیجه ای متفاوت از نوع تفکرش را دریافت  کند؟

پاسخ عینا همان پاسخ قانون کشاورزیست و «خیر» است و هرگز این اتفاق نمی افتد. شما هر تفکری را که در ذهن تان داشته باشید و مرتبا با آن درگیر باشید و به آن توجه کنید که همان آبیاری و تغذیه آن نوع فکر یا اعتقاد است

 در ماه ها و سال های بعد هزاران بار بزرگ تر و بیشتر از همان جنس فکرتان را بعنوان محصول یا نتیجه یا ثمره بذرتان را خواهید چید! این یک قانون است!

خب این خیلی خیلی می تواند خبر خوبی باشد و در عین حال هم می تواند خیلی خیلی خبری بد و نگران کننده باشد

خبر خوب از این جهت که ما بعنوان یک انسانِ خلاق و خلق کننده و با شعور می توانیم تشخیص دهیم و انتخاب کنیم که چه نوع تفکر یا چه نوع اعتقاد و باوری را بعنوان بذر انتخاب کنیم که نتیجه آن بعد از سالها وقتی هزران بار بیشتر و بزرگتر می شود ما و زندگی مان را هزاران هزار بار بیشتر رشد و توسعه دهد!

قطعنا اگر با آگاهی و عمل به این اصول و حق انتخابی که داریم بذرهای امید، بذرهای شکرگذاری، بذرهای عشق، بذرهای مهربانی و دوستی، بذرهای تشویق، بذرهای موفقیت، بذرهای مفید بودن، بذرهای خوشبختی، بذرهای خوشحالی و شادی، بذرهای ثروت، بذرهای توحیدی، بذرهای یکتاپرستی، بذرهای کمک به دیگران، بذرهای شگفت انگیز و رویایی، بذرهای آنچه که دوست داریم

و آنچه را که می خواهیم بکاریم در سالهای بعد هزاران بار بیشتر از آن را دریافت خواهیم کرد و هزاران بار پیشرفت می کنیم و در دنیا تاثیری بسیار مثبت را خواهیم گذاشت و این خبر بسیار تا بسیار خوبیست!

حال خبر بد اینکه اگر ما همین اصول ساده ای را که در بالا ذکر کردیم که به مثال قوانین کشاورزی عمل می کنند را بلد نباشیم و نیاموزیم یا حتی بلد باشیم اما به آن عمل نکنیم، مراقب افکار و توجهات مان نباشیم، کنترلی بر آن نداشته باشیم

و با ناآگاهی یا حتی آگاهی اما بدون کنترل، بذرهای خشم، بذرهای نفرت، بذرهای ناامیدی، بذرهای انزجار، بذرهای ناسپاسی، بذرهای تحقیر، بذرهای غم، بذرهای بیماری، بذرهای دشمنی، بذرهای شکست، بذرهای بدبختی، بذرهای فقر و فلاکت، بذرهای کمبود، بذرهای شرک، بذرهای خرافات، بذرهای بت پرستی و انسان پرستی، بذرهای دزدی، بذرهای راه نادرست و بذرهای آنچه که ما دوست نداریم و از آن متنفریم را بکاریم باز همان قوانین هزران بار بیشتر و بزرگتر از آنچه ما کاشته ایم را به ما تقدیم می کنند و زندگی ما تبدیل می شود به آنچه به آن فکر می کرده ایم و این اصلا خبر خوبی نیست!

یعنی اگر همین قوانین سادهِ الهی را بلد نباشیم و یا به آن عمل نکنیم رسما و عاقلانه همین انسان خالق و با شعور ریشه خودش را خواهد زد و خودِ او گور خودش را با دست خودش که ریشه در باورها، اعتقادات و افکار بیمارگونه اش دارد خواهد کند.

و زندگی اش را برای خودش جوری جهنم خواهد کند که حتی لحظه ای آرامش نداشته باشید تن سالم نداشته باشید رابطه خوب نداشته باشید همه چیز زهر مارش شود و با نکبت و خواری و بدبختی در جهنمی که خودش برای خودش ساخته است زندگی کند تا بمیرد که البته اسم آنرا هم زندگی نمی توان گذاشت فقط زنده باشد زجر بکشد.

اما اگر همین قوانین سادره را بلد باشیم یا بیاموزیم و به آن عمل کنیم می توانیم در همین دنیا برای خودمان بهشتی بسازیم که نمونه اش را حتی در داستان های خیلی هم نیابیم. به هر کجا که دلمان می خواهد برسیم و به هر چیزی که آرزویش را داریم و یا داشته ایم برسیم و از زندگی مان نهایت لذت و شادی را ببریم و زندگی مان آغشته شود به یک زندگی توام با عشق و فراروانی و خوشی و سرمستی!

به تصاویری که مشاهده کردید و یا آنچه در اینجا خواندید، با آنچه در اینجا شنیدید، با آنچه در زندگی تان در حال تجربه کردن و مشاهده آن هستید خوب دقت کنید، خوب بیندیشید و سعی کنید خوب درک کنید و با خودتان صادق و روراست باشید،

نخواهید خودتان را گول بزنید، هر چقدر هم که نتوانید کامل این حرف ها را درک کنید ولی به خودتان بگویید چقدر می تواند این واقعیت به زندگی شما نزدبک باشد؟ چقدر این حرف ها می تواند برایتان آشنا و ملموس باشد؟ چقدر می تواند این قوانین برایتان جذاب و در عین حال خطرناک باشد؟

من و شما بعنوان یک انسان خالق، تمام قدرت خلق مان را در وجودمان داریم و ابزار این خلق هم فقط و فقط طرز تفکرمان که همانا اعتقاداتمان را می سازد می باشد. حال با خودت یک چُرتکه بنداز و ببین کجای کاری و در چه مسیری در حال حرکت هستی؟ ببین روز و شبت را با چه افکاری می گذرانی؟

 ببین بذرهایی که در کذشته کاشته ای و امروز شاهد نتیجه ها و ثمراتش هستی راضی ات می کند یا راضی ات کرده است؟ آیا به هر چه می خواستی و آرزویش را داشتی رسیده ای؟ از زندگی ات لذت لازم برده ای؟ آدم صبوری هستی؟ آدم عاشقی هستی؟ می توانی آدمهای دیگر را بدون برچسب زدن و متهم کردن دوست داشته باشی؟ می توانی بدون سلاح به جنگ کسی دوستت ندارد بروی و با سلاح عشق آنها را به سمت خودت جذب کنی؟ می توانی بدون اینکه کار خاصی را برای کسی انجام دهی فقط وجودت برای دیگران آرام بخش باشد؟ و هزاران انتخاب دیگر …

یک آمار از خودت بگیر و ببین چقدر از زمان عمر و زندگی ات را با زندگان به سر می بری به زندگان کمک می کنی! و ذهنت در پی رسیدگی به حال خوش زندگان است!

چقدر در پی خوشحال کردن خودت و دیگران هستی! چقدر در پی تاثیرگذاری بدون مُزد و بدون چشم داشت در زندگی دیگران هستی! چقدر در حال تلاش برای بهتر کردن جهان پیرامونت برای زندگی هستی! چقدر در پی شناخت خداوند هستی بدون تقلید!

یا بالعکس چقدر از عمر و وجود محدوت را صرف پایین کشیدن دیگران، ضربه زدن به آنها، شایعه پراکنی، خبرهای بی پایه و اساس و حواشی هستی! چقدر دلبند دشمنی و انتقام و خشم و نفرت و هزاران بازدارنده دیگر هستی! ببین چقدر از عمر زندگانی ات را درگیر قبرستانی ها، زار زدن و غمگین شدن و غمگین کردن دیگران هستی و به دنبال دنیای مردگانی که مربوط به مردگان هست و هیچ ارتباطی با دنیای تو ندارد می باشی؟

اینها همه سوالاتی هست که آگر در آرزوی زندگی ای آرام، آسوده و با عشق هستی بایست به آنها پاسخ صادقانه بدی و بدون اینکه خودت را قضاوت کنی و یا متهم کنی بشینی و به این پرسش ها پاسخ دهی.

به خودت بگویی اگر خدا عشق است و زندگی عشق است و همه چیز عشق، آیا مقداری از این عشق در من وجود دارد؟ آیا من تجربه اش کرده ام؟ آیا من به آنچه بعنوان بهترین و مقدس ترین، اعتقاد دارم کمترین شباهتی دارم؟ آیا آنچه به آن اعتقاد دارم و آنرا باور دارم و می پرستم را در خودم دارم یا تلاشی برای شدنش کرده ام یا فقط فیلمش را بازی می کنم؟

آنچه امروز بعنوان بیماری، ناخوشی، دل گرفتگی، افسردگی، دعوا، ناسپاسی، شکایت و نارضایتی، مرگ و میرهای با پایین ترین میزان سن بدون هیچ توجیحی شاهد هستیم همگی ریشه ی آن از یک ذهن و یک رشته تفکرات بیمارگونه و غلط آمده است.

هیچکدام از این موارد را خواست خداوند ننامید، هیچکدام از اینها را جزئی از سرنوشت ننامید، هیچکدام از اینها را بدشانسی ننامید، بار مسئولیت یا پیش آمدن هیچکدوم از این تجربه های تلخ تان را به گردن دیگران و جامعه نیندازید. هرچه که هست و هرچه که کردید خودتان کردید و این نتیجه ی آن باورها و اعتقادات غلطی است که دو دستی و محکم به آن چسبیده اید و حاضر به انعطاف و تغییر روش هم نیستید.

اگر نخواهی این رو بفهمی یا اصلاح کنی هیچ کسی کمترین کمکی به تو نمی تواند بکند همانطوری که در به وجود آمدنش هیچ کسی کمترین دخالتی نداشته است. زمانی که افکارت را درست کنی و آگاهانه مراقب توجه هاتت باشی متوجه می شوی که همه چیز در جهان زیبای هستی در بهترین حالت ممکن قرار دارد و همه چیز بهترین است.

این پیش آمدها و تجربه های تلخ فقط و فقط نتیجه توجه هات و تفکرات نادرستی است که ما در بیشتر موارد آن تفکرات را مقدس یا خدا پسندانه یا ثواب یا در مسیر الهی می دانیم اما این فقط یک باور نادرست است که از کسی یا کسانی که تفکرات بیمارگونه داشته اند به ما سرایت کرده و ما هم بدون سوال کردن و بدون فکر کردن آنرا پذیرفته ایم. 

شاید زمان آن باشد چیزی و مسئله ای ما را درست و حسابی بگزد و نیش بزند تا باعث بیدار شدن مان بشود. اگر این مسیر توجه و این مسیر تفکر که در فیلم مشاهده کردید ادامه پیدا کند هرگز روی خوشی از زندگی و از دنیای زندگان نخواهید داشت، حتی اگر باورتان این باشد که این خواست خدا بوده و است!

آنچه بر سر ما آمده است و می آید چیزی جز حاصل و نتیجه تفکرات، اعتقادات و باورهای ما نیست.

خلاصه اینکه اگر کانون نوجه مان را کنترل یا مسیر اعتقادات مان را تغییر ندهیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم چه بدانیم و چه ندانیم ،چه خوش مان بیاید و چه نیاید، چه به خدا ربط بدهیم و چه گردن بگیریم، همه و همه در نهایت نتیجه ای جز نابودی برای ما ندارد.

اگر زندگی می خواهیم حتما راهش را جستجو می کنیم، حواس و توجه مان را بر رویش می گذاریم و خدا هم کمک و هدایت مان می کند که زندگی کنیم و لذت ببریم اگر هم زندگی نمی خواهیم  کورکورانه همین راه تاریک و پر از ترس و نگرانی و بیماری رو ادامه می دهیم تا سرانجام …

ما بر ای زندگی کردن، لذت بردن، شاد بودن، احساس خوب داشتن، خوشبخت بودن و همیشه پر از عشق بودن می توانیم کمک تان کنیم. نقطه مقابل آن در تخصص ما نیست!!!

شاد باشید

فایل صوتی

فایل تصویری

آنچه به آن توجه می کنید بخشی از عقاید و زندگی شما می شود

26 دیدگاه برای توجه به دنیای مردگان و نتایج آن

کیفیت
ریویوایکس
64%

برای این آیتم یک نظر بنویسید

15 نفر از مشتریان دیدگاه ثبت کرده‌اند

مرتب‌سازی بر اساس

  • مینا فیاضی

    مینا فیاضی

    🇮🇷
    IR

    به نام خدایی که زیباست و زیبایی را دوست دارد
    سلام ااااااستاااااد آگاهی های زیباااااااااااا🍃🌸🍃

    🟢🔵🟡توجه کردن یا همون اهمیت دادن
    در زندگی مهمه که به چه مواردی باید توجه کرد
    و به چه مواردی نباید توجه کرد

    و همه ما میدونیم
    توجه کردن هست که باعث رشد هر چیزی میشه
    و توجه نکردن باعث از بین رفتنش میشه

    🟩🟨🟦🟩🟨🟦🟩🟨🟦🟩🟨🟦

    توجه بهههههههههههه

    خواسته ها
    انسان
    سلامتی
    زیبایی
    گل
    درخت
    گیاه
    حیوانات
    پرندگان
    بیماری
    ناخواسته ها
    و..
    باعث رشد کردن و پیشرفت کردنشون میشه

    حالا اگه دوست داری از بین بره پس توجه نکن
    بهش رسیدگی نکن تا این موضوع هر چیزی که هست برای همیشه از ریشه بخشکه

    👌👌👌🍃🌸🍃🍃🌸🍃👌👌👌

    ⬅️⬅️⬅️قانون جذب➡️➡️➡️

    هر چیز در جهان چیزی را جذب کند

    گرمی گرمی را جذب کند و سردی سردی را

    شادی شادی را جذب کند و ناراحتی ناراحتی را

    🦋همیشه اول خودت در اولویت باش

    اگه بخوای از چیزی که ناراحتت میکنه فاصله بگیری
    باید باورهاتو تغییر بدی
    تا بتونی از اون مسیری که هستی خارج بشی

    👏👏👏

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۶

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • عصمت مرتضوی

    عصمت مرتضوی

    بنام خداوند بخشنده و مهربان
    درود بر استاد ضیاء گرامی
    تقریبا از دو سال قبل که این فایل و صحبتهای آموزنده استاد را گوش کردم و عمیقا به آن گفتار توجه کردم ، هرگز پا درون هیچ قبرستانی نگذاشتم و در هیچ مراسم عزایی شرکت نکردم بجز عزیزان بسیار نزدیک که حضورم بدون گریه و زاری و فقط برای خشنودی صاحبان عزا بود .
    مرده پرستی یکی از عادات مردود گذشته است زیرا تا زمانیکه فرد زنده است سراغی ازش نمگیریم بعد میریم از یه مشت خاک دیدن میکنیم ! کجای اینکار عاقلانه و موجب خشنودی خداوند و اون متوفی هست ؟!
    اخیرا فیلمی دیدم از کشور ترکیه (استانبول) و متوجه شدم که همانجا هم قبرستانهایی دارند که هیچ پارک و گُلستانی به پای ان نمی رسد و هر قبر سکو مانندی هست که روی آن باغچه ای پُر از گلهای قشنگ و رنگارنگ کاشته شده و در اطراف درختان شاداب و سر سبزِ سر بفلک کشیده منظره ای بسیار زیبا را خلق کرده است که آدم هوس میکنه یکبار از آنجا دیدن کند اری در کشورهای دیگر هم این خرافه غلط وجود دارد ولی ما که در مکتب استادی همچون ضیاء عزیز آموزش می بینیم مسیر و هدفمون چیز دیگریست و خوشحالم از اینهمه آگاهی 🙏🙏🙏🌹🌹🌹

    ۱۴۰۲-۰۶-۲۲

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • گل رز زرد

    گل رز زرد

    سلام ودرود فراوان به همگی
    این فایل واقعا زیبا وجای تامل زیادی دارد بخصوص برای ما ایرانی ها.
    چراکه متاسفانه ما به خاطر باورهای غلطی که داریم حتی نحوه زندگی کردن ولذت بردن را به درستی یاد نگرفته ایم ودرک نکردیم که توجه ماباید برروی زندگی وزندگی کردن باشه نه برروی جهان دیگر وهرگاه ما بدون ترس زندگی کنیم وسعی کنیم که از زندگی خودمان استفاده کنیم ودیدمان هم عوض شود قطعا درجهان دیگر هم ازلذتها میتوانیم بیشترین بهره را ببریم

    ۱۴۰۲-۰۵-۰۹

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • آرزو سلطانی

    آرزو سلطانی

    به نام خداوند شادیها ❤️❤️❤️
    درود فراوان بر استاد گرانقدر و دوستان عزیزم🙏

    تنها فایلی بود که از تمام جمله ها و تک تک کلمات استاد در مورد دنیای مردگان تجربه دارم و با تمام وجودم حرفهای استاد رو درک میکنم..
    باید اعتراف کنم که یک قسمت هایی هم خودم درگیر این مراسم ها میشدم به خاطر عدم شناخت و آگاهی ((( مثل ختم قرآن گرفتن بخاطر شادی روح مرده ))) و یه قسمت هایی هم دست من نبود به خاطر افکار اطرافیانم بود ،،، وقتی ۲۰ سال پیش خواستن برای پدرم مراسم ختم بگیرند حدود دو هزار ((۲۰۰۰)) غذا دادند به مردم همراه شربت و شیرینی و خرما وووووو در صورتی که مراسم که تمام شد و ما به خانه برگشتیم حتی پول یک دونه از این غذاها را هم در خانه نداشتیم …گذشته از بحث غذا هیچکدوم از اون عمه ها و عموها و اقوام به خواهر و برادر من که کوچک بودن توجه نمی کردند که حداقل آنها را آرام کنند و دلداری دهند فقط و فقط به فکر این بودند که برای حفظ ظاهر یک مراسم باشکوه برای برادرشان بگیرند که مبادا کسی پشت سر آنها حرف بزند!!!!!
    (((شاید اگر در زمانی که پدر من در قید حیات بود این خواهر و برادر ها به او توجه می کردند هیچ موقع سکته نمی کرد ولی متاسفانه آنها تمام توجه 🍀 هنر 🍀و لطف شان را سر مزارش نشان دادند)))
    استاد عزیزم سپاس بیکران بابت این همه آگاهی ،،،که تمام نکاتی که شما می فرمایید اینقدر ریزبینانه و موشکافانه است که انگاری داخل زندگی تک تک ما هستید🙏🙏🙏

    ۱۴۰۲-۰۱-۲۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا حسینی

    زهرا حسینی

    سلام و درود
    چرا تا زمانی که یک فرد زنده هست ما به آن شخص محبت و توجه نمیکنیم اما زمانی که فوت میکند و از این دنیا می رود چنان به قبر و مزار آن شخص میچسپیم که گویی او را تازه پیدا کرده ایم.
    این باور و رسم و رسومات اشتباهی است که در کشور و فرهنگ ما جا افتاده است.
    و امید روزی که نگاه ها و توجهات از روی آن برداشته شود و توجهات به سمت شادی و انسان های زنده باشد.

    ۱۴۰۲-۰۱-۱۴

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • اسماعیل سلطانی

    اسماعیل سلطانی

    به نام خالق زیبایی ها🪴
    چند روز پیش به دلیل عدم کنترل توجهاتم چشم باز کردم دیدم توی قبرستانم،یهو یاد این فایل افتادم انگار که ی شوکی بهم وارد شد سریعا خودم رو از اون مکان کشیدم بیرون،مدت کمی که اونجا بودم نگاه کردم به اون فضا دیدم توجهات زیادی شده به این مکان،حتی بازار هم داشت اونجا،محوطه برای مراسمات عزاداری،بهرحال توی فکر رفتم که من الان اینجا چیکار میکنم؟! به چند وقت قبلم که نگاه کردم دیدم بخاطر توجهاتم بوده که الان اینجام و سریعا خودم رو از اون مکان فاصله دادم و به این نتیجه رسیدم که توجهات من مثل ی بچه سه ساله هست که دستشو ول کنی به هر جهتی ممکنه بره و واقعا کنترل کردن توجه یک هنرِ،هنری یاد گرفتنش برای داشتن یک زندگی پر از آرامش سلامتی و آگاهی بسیار لازمه،این فایل آدمو بیدار میکنه و باورهای نادرست زیادی رو برامون آشکار میکنه،مرسی استاد عزیز ❤️

    ۱۴۰۲-۰۱-۰۶

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • گل رز زرد

    گل رز زرد

    سلام ودرود فراوان
    متاسفانه خیلی از باورهای غلط در جامعه ما وجود دارد که ما خیلی از آنها را چنان باور داریم که گویی جزء جدانشدنی ازماهستند.
    وقتی که ما الان در زندگی وجود داریم ونفس میکشیم وبه عشق ومحبت همدیگر وکنار هم بودند نیازمند هستیم ودر کنار هم نیستیم وبعد که یکی ازما این جهان را ترک می کند واز ما دور میشود ودلتنگ آن فرد میشویم این همان باور مخرب است .
    تازمانیکه ما به درک این باورهای غلط نرسیدیم وتازمانیکه برروی خودمان وافکارمان کار نکنیم اینبذرهای غلط واین علفهای هرز در وجودمان جوانه میزنندوما وجامعه ما راه درست را پیدا نکرده ونمیکنیم

    ۱۴۰۲-۰۱-۰۵

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مهتاب سلیمانی

    مهتاب سلیمانی

    درود و سپاس استاد ضیا عزیز

    توجه توجه توجه توجه تمامی فایلها تمامی مطالبی که گفته میشه ریشه همه شون فقط و فقط توجه ماست …..بها دادن به اموات مرده ها برگزاری مراسم غم و غصه و گریه و زاری و شیون ….برای مردن یه شخص خاکسپاری تشییع پرسه سوم هفتم سه هفته چهلم سرسال و…….چرا برای جشن ها و ازد‌واج ها و خوشی هامون اینقدر تکرار نداریم؟!!!!!
    یکی از اقوام ما الان۴_۵ساله پدرشون فوت کرده هنوز عکس پروفایلشو عوض نکرده…..
    اگر میخوایم خوشحال باشیم بایدددددد توجه مون روی شادیها باشه..
    خیلی آموزنده بود این فایل سپاس

    ۱۴۰۲-۰۱-۰۴

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • عصمت مرتضوی

    عصمت مرتضوی

    بنام یگانه خالق هستی
    درود بر استاد ضیاء بزرگوار
    بازهم از طریق هدابتگر اومدم سراغ این فایل آموزنده که خیلی تلنگرهایی برامون داره
    توجه و اهمیت به دنیای مردگان یکی دیگر از اعتقادات غلط ما هست که از پیشینیان گرفتیم و کور کورانه یه آن عمل میکردیم
    اینروزها که عید نوروز و تحول طبیعت و روزهای شادی و دید و بازدید هست خیلیها حتی موقع سال تحویل میروند سراغ مردگانشون و سال را در آنجا آغاز میکنند که بنظر من کاری اشتباه است زیرا با اینکار سالشون را با غم و اندوه شروع میکنند پس چه انتظاری هست که دنیا روی خوشش را به آنها نشان دهد. به جرات میتوان گفت که این نوع اعتقادات و حرکات میتونه یکی از عوامل بیماری زا و افسردگی باشه که مردم ناخودآگاه دارند به آن عمل میکنند .👍
    هیچوقت با خود فکر نکردیم که در قبرستان دیدنِ چه کسی میرویم ؟!
    آنحا غیر از مشتی خاک چیزی نیست
    من بشخصه از زمانیکه استاد این فایل را توی سایت گذاشتند ، سراغ مردگان نرفتم و از اینکار احساس بد ندارم و وقتیکه درست فکر میکنم به رفتارهای گذشته ام مثل گریه زاری کردن در زمان از دست دادن نزدیکان و آزار و اذیت به خودم و لباس سیاه پوشیدن و شادی نکردن ، واقعا خنده ام میگیرد که درصد زیادی از این حرکات بخاطر قضاوت و حرف مردم بود همش مسیر اشتباه و تفکر غلط …
    سپاس از این آموزشها و تلنگرهای بموقع 🙏🙏🙏🌺🌺🌺

    ۱۴۰۲-۰۱-۰۲

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • خانم نجف پور

    خانم نجف پور

    یک لیوان آب کدر را با همه ی آلودگی ها و درونش تجسم کنیم اگر دائما آبی تمیز را درون این لیوان بریزیم تا محتوای لیوان سرریز شود، بالاخره همه آب کثیف از لیوان خارج میشود و آبی که لیوان را پر می کند، کاملا شفاف خواهد بود.
    لازم نبود که سعی کنیم از شر آب کثیف لیوان خلاص شویم فقط بایستی آنچه را درست بود جایگزین می کردیم و طولی نمیکشید که آنچه غلط بود، از بین میرفت.
    همین کار درباره ی شیوه ی فکر کردنمان هم صادق است. ودرست کارمیکند جایگزین افکار منفی است اگر به داشتن افکار درست عادت کنیم، افکاری برخاسته از ایمان، امید، دلگرمی و می توانم هاآنگاه ذهن ما دگرگون خواهد شد و خودمان را خوشبین، امیدوار، قوی و پر جرات خواهیم یافت.
    استاد عزیز دل متشکرم خدا ساپاسگزارم خانم ایرانمنش عزیز تشکر .اشرف مخلوقات بودنم را شکر

    ۱۴۰۱-۱۰-۱۲

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • فاطمه ابراهیم زاده

    فاطمه ابراهیم زاده

    درود بله درسته ما تا زنده هستیم به دیدن همدیگر نمی‌رویم تا که میمیره میگیم کاشکی رفته بودیم دیدنش ولی چه فایده تا زنده هستیم قدر همدیگر نمیدونیم دنیای مردگان مال مردگانه ودنیای زنده گان برای زنده هاست تا زنده هستیم باید زندگی کنیم خوشحال باشیم باید از نعمتهای خوب خدا استفاده کنیم !قدر آیینه بدانید چه هست نه درآن وقت که افتاد شکست

    ۱۴۰۱-۰۸-۲۴

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • خانم نجف پور

    خانم نجف پور

    درود درود درود برشما استاد باید بگم نمییتونم نگم وننویسم .اینجوری بگم زود آروووم میشوم بزبون محلی همیشگی خودم
    استاد ضیا قربونت بشم دردبلات تو جون من خداخیرت بده تصدقت بشم دستت طلا عزیز دلم هرفایلی که اول سلام میکنی جوابت میدهم جانم استاد سلام من عالیم فدات شم استاد شما هم مثل همیشه عالی عالی هستی خیلی دعات میکنم خداشاهده اینقدر دعات میکنم که از خوشحالی خودم اشک چشمم درمیاد ..امشب شب آرزوهاست خیلی دعاتون کردم .بیشترین فایلی که بمن ضربه زد منو تکان داد این فایل بود از صبح خیلی گوشش دادم .همه نوشتهاش نوشتم سه بار نوشته هارو خوندم .درست وحقیقت اصل گفتی بله قبرستان تمام جوانان این منطقه جمع میشن شبها و ظهرها که قبرستان خلوت دور هم خوشی و عرق میخورند..حتی خانمهایاین محل ورزش پیاده روی را تا قبرستان میروند وبرمیگردند.وحرف اخر اینکه اگه یکی ازفامیلات ماهها وسالها ندیده باشی میتونی قبرستونی ببینی ..من امروز نوشتم عهد کردم که هرگز قبرستان نروم در هرشرایطی استاد متشکرم .خدایا هزار هزاران بار سپاسگزارم که این فایل باز شد من نیش بخورم و حالم عالی شودخدایا سپاس سپاس سپاس

    ۱۴۰۰-۱۱-۱۴

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • خانم نجف پور

    خانم نجف پور

    به نام اوکه نامی ندارد به هرنامی که خوانی سربرآرد درود و ادب واحترام خداقوت .بع استاد عزیزم دست بوس شما مهربان اگاهی های شما بسیار عالی فوق العاده پندانه میباشد امروز با۳بارگوش دادن این فایل یادخاطرات با مادرم درسال ۹۷ افتادم که از تیرماه ۹۶ تااسفندماه سال ۹۷پرستارمادرم بودم درخانه خودم هیچکدوم خواهراوخواهر زاده ها و برادر زاده ها واقوام نزدیک یاد مادرم نکردن حتی تماس تلفنی نگرفتن بآینکه چندبار بیمارستان بستری شد حتی یاد نکردند .ولی به محض فوت در فروردین ۹۸ همه فامیل چه دور وچه نزدیک همگی امدند همگی حضور خودشان یه جوری نشان دادند یک هفته بعد از فوت مادرم درمنزلش باصدای بلند اعلام کردم ۹ماه قبل که مادرم زنده بود مریض بود حالش عالی نبود شماها کجا بودید شما بایک تماس دلش خوشحال نکردیدنیامدید یک لیوان اب دستش بدهید نیامدید برای دیدارش حالا چکار اومدید چی بگید .حالا نمیخاستم بیایید چنان حرفهام بلند ودردناک گفتم که خودم آروم گرفتم و از ان موقع سال فروردین ۹۸ بیشترفامیل حتی نگاهشان بمن بدشده .چون حرف درست زدم .بله چنین است که مردم این سرزمین موقع گرفتاری وناراحتی یادهم نیستند ولی موقع فوت میان عرض ارادت میکنن .موقع زنده بودن اب دست ندادن موقع فوت اب بر سنگ قبر میریزن چه سود چه فایده.موقع زنده بود گل برایش نیاوردن موقع فوتش بهترین وزیباترین گلها را برای مرگش اوردند .منم نمیتونستم حرف نزنم سخن نگویم .قلب دردم شروع کرد به سخن گفتن که گلها و اب برای خودخودتان..از همان زمان سعی کردم و بلطف خداتلاش کردم خیلی کم ب مراسم ختم بروم واز ماه آذر الهی شکر این فایل گوش کردم وامروز که چندین بار گوشش دادم حتی یکبار مجلس ناراحتی وختم نرفتم و لحظع به لحظه زندگیم در عرض این ۲ماه به شکرخدای مهربان بهتر وزیباتر شده .استاد ازشما متشکرم خیلی زیاد متشکرم هزاران بار متشکرم

    ۱۴۰۰-۱۱-۱۴

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • ناهید ناصحی

    ناهید ناصحی

    بنام خدای زیبایی مهربان استاد ..سلام .مرده پرستی در ایران از همون زمان قدیم بوده وقتی زنده هستیم برای هم می‌زنیم وبد میگیم تا طرف فوت میشه عزیز میشه وچقدر آدم خوبی بوده وفلان …چرا هستیم با هم خوب نیستیم ووقتی دست از دنیا کوتا میشه چه فایده داره ..در مورد قبرستان ویا همون بهشت زهرا ها ..دقیقا تو شهر ما همین طور سرسبز وکلی درخت جور وجور شهرداری می کاره وکلی خرج می‌کنه ..آیا وقتی کسی دیگه جسمش از بین می‌ره زیر خاک فرقی داره تو بیابون بی آب علف باشه ویا جای سرسبز ..ویا اینکه مقبره درست کنیم آیا برای کرده ی ما فرقی داره ..ووقتی میمیره کلی هزینه میدیم …اینا همه برمیگرده به تفکر ما که از قدیم تو ذهن ما کاشتند .. .درسته نام نیک خیلی ارزشمند کسی که دیگه در این دنیا نیس بمونه و همیشه مثال بزنند فلانی چطور آدمی بود ولی توجه کنیم به مرگ و میر جز انرژی منفی چیزی ندارن ممنون از استاد بابت این فایل ارزشمند ..

    ۱۴۰۰-۱۰-۱۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مهتاب سلیمانی

    مهتاب سلیمانی

    درود و سپاس استاد ضیا عزیز🌷🌷🌷

    ای وای بر ما،همش باورهای فسیل شده اشتباه که به ما تزریق شده از بچگی توسط جامعه مدرسه و و و و و ….
    بله دقیقا دنیای زنده ها با مرده ها را جابجا کردند و ما با همین منوال سالها زندگی کردیم…الان که توسط سایت و شما داریم آگاه میشیم….چقدر خوبه که زندگی کنیم نه مردگی

    ۱۴۰۰-۱۰-۰۳

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • گل رز زرد

    گل رز زرد

    باسلام ودرود فراوان
    فایلی رو دوباره که گوش دادم ودیدم یکی از علتهایی که باعث این نوع تفکر ودید بود به خاطر این بود که ما وتوجه ما بیشتر به خاطر همان نگرش ونوع دید ما نسبت به آخرت وسرنوشت مابود که بیشتر از روی نگرانی از آینده وسرنوشت ما در جهان دیگرهست که یک باور اشتباه برای پس از مرگ واینکه به حای دیدن نعمتها ولذتهای این دنیا توجه وتمرکز رو روی آخرت وسرانجام انسان گذاشتیم
    واین توجه به نوعی از روز ترس ونگرانی هست

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۷

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • دانیال اسمارمنش

    دانیال اسمارمنش

    با عرض سلام به استاد عزیز
    من وقتی این فایل رو نگاه کردم اولش با خودم گفتم که چرا واقعا اینقدر تفاوت بین دنیای مردگان و زندگان است واقعا آدم دوست داره بره جای مردگان
    بعد از نگاه این فایل فهمیدم که جامعه ما خیلی زیبایی ها داره که چیز های مثبت داره ولی افرادی هستند که جامعه رو خراب میکنند و واقعا فهمیدم جامعه ما طرز فکرشون اشتباهات خیلی زیادی داره و فقط باید این جامعه از ریشه درست بشه
    با آرزوی جامعه ای موفق و پیروز با طرز فکر مثبت
    ممنون

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۵

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • ناهید ناصحی

    ناهید ناصحی

    بنام ایزد منان ..سلام مهربان استادم ،🌹🌹🌹. امروز تو اینستا دنبال مطلب برای تولد می‌گشتم دیدم کل اینستا عکس فوت شدگان شده آخه چرا آدم بغض می‌کنه وکلی انرژی منفی میاد سراغش ..واصلا کل غم وغصه ی میاد سراغت البته من چون میدونم نباید نگاه کنم ودنبال کنم ..آمدم بیرون وکلی چند ساعتی فکرم مشغول بود چرا آنقدر سعی میکنن با گذاشتن این عکس خال همدیگر بد کنند چرا همه دنبال ترهم هستند …آخه چیزی نصیب شون میشه آیا عزیز شون دوباره برمیگرده ..‌‌واقعاجای تأسف داره ….مرده پرستی ورواجش توی ایران که هروز هزاران نفر از دست میرن چون همگی دنبال غم .غصه هستیم وهرروز شاهد فوت عزیزانمون .. زمین بی روح شده مهمه ناله میکنن از نداری از مریضی از غصه ..دیگه هیچ کس از درون شاد نیس انگار با این افکار سمی وگشنده که داریم سم پاشیدیم روی زمین …از استاد عزیز ممنونم وگامی به جلو برمیدارم برای ارامش بیشتر ..🌹🌹🌹

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۳

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا طیبی

    زهرا طیبی

    باسلام
    نکته ی مهم دیگری که از این درس وفایل گرفتم
    امروز وقتی داشتم یه چند موسیقی گوش می دادم دیدم که درتمامی آنها درمورد مرگ ونیستی صحبت می شد من اصلا آهنگ های غمگین رو گوش نمی دادم ولی امروز که دقت کردم دید م بیشتر خواننده ها درمورد نابودی ومرگ نرسیدن به خواسته هاشون شعرمی خواندند ویا بعضی که حماسی بود درمورد دشمن و ……….خون و غم بود این هم برام عجیب بود چرا درموسیقی ها این قدر اخبار بد ونگرانی بود یعنی هیچدام دقت ندارند چی می خونند
    وچندمورد مشابه رو دیدم که به دخترم گفتم ببین این خواننده ها که موسیقی غمگین می خونند چند نفرشون فوت شدن وبعضی هم بیمار این برای خودم ترسناک بود که چقدر کلاماتی که استفاده می کنیم مهم است
    دوست نداشتم که ازجملات منفی استفاده کنم ولی به قول استاد احساس کردم که نوشته ام رودوستانم خوندن حواسشون به موسیقی که گوش می کنند هم باشه
    ممنون استاد بابت این همه آگاهی ودانش

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • زهرا طیبی

    زهرا طیبی

    باسلام خدمت استاد
    چقدرتفاوت بود بین دنیای مردگان و زندگی زنده ها
    نکته ای که تابه حال واقعا به ان دقت نکرده بودم خودم همیشه می گفتم کاش همه جای قبرستان همیشه این قدرسرسبز بود بخاطر ترس واینکه نمی دانیم قرار است کجابرویم نگران مکان آینده بودیم دقیقا آرامستان شهرمن هم همینطوراست هزینه فوق العاده ای بابت نگهداری ومرمت آرامستان وایجاد فضای سبز بیسیا رزیبا و همچنین مکان تفریحی باز ی بچه ها رودرست کردند و نماز خانه رستوران ………… حتی یک چند باری پیش اومد که همراه باتعدادی از اعضای خانواد ه برای رفتن خوردن آش به قبرستان رفتیم وچند باری هم دیدم که برای عید نوروز اولین روز سال رودر کنار مقبره های اهل قبور برگزارمی کنند ویاد رآرامستان مقبره ها ی خانوادگی لوکسی درست می کنند برای تمامی اعضای خانواده
    ویا در مقبره خواجه ربیع که از قبل مکان تفریحی بود والان هم یکی از گرانترین مقبره هاست و برای مردم ازجهت کلاس بندی واولویت خیلی اهمیت بسزایی دارد
    و پول زیادی رو خرج می کنند برای خانه ی آخرت که هنوز نیامده …………
    نوع نگاهتون خیلی جالب ومفید بود

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • سحر توکلی

    سحر توکلی

    با درود فراوان بر آفریننده عشق❤️❤️❤️

    استاد من همیشه میگفتم چرا بهترین جای گردشگری ما قبرستان است . بهترین درختکاری و فضای سبز را ما در آرامستان میبینیم .
    و بهترین نقطه شهر مخصوص مردگان است . هرچند قبل از انقلاب به خاطر موقعیت خوب گردشگری این منطقه از شهر قصد تغییر دادن قبرستان را داشتند .
    استاد همه ما به نوعی فقط ادعامون میشه داریم زندگی میکنیم ولی در دنیایی پر از بی مهری و ناخواسته زندگی میکنیم . ما در بیان کردن احساسات و دوست داشتنهایمان و قدر همدیگر را دانستن بسیار ضعیف هستیم و همیشه بهانه گرفتاریها و مشکلات و … را میکنیم در واقع بر عکس قانون عمل میکنیم و بیان کردن همین بهانه تراشی ها هم از نظر قانون توجه به ناخواسته هاست .و مرتب میگوییم خوش به حال زمانهای قدیم چه قدر مردم خوش بودن و دور هم بودن و گرفتاریها کم بود . در صورتی در گذشته امکانات و رفاهیات اکنون نبود ولی پدر بزرگها و مادربزگهای ما به نوعی آگاه به قانون بودند و نگاهشان نگاهی خیلی متفاوت تر از الان ما بود . آنها بیرون و درون خانه هایشان به یک شکل بود در واقع خانه دلشان به روی همسایه و آشنا و … باز بود و هیچ فرقی نداشت .
    و توجه آنها فقط بر روی خواسته درونیشان که همان بیان کردن عشق و صفا و محبت و مهربانی و کمک کردن به یکدیگر بود . این جامعه اکنون ما هیچ فرقی نکرده است بلکه خود ما هستیم که تغییر کرده ایم . درسته در اروپا و کشورهای دیگر تفریحات زیادی وجود دارد ولی ما در جامعه خودمان هم تفریحات و زیباییهایی داریم که در قدیم به آنها بسیار توجه میکردیم ولی الان نه .
    مثلا از مقایسه یک گردش در روز تعطیل در قدیم و اکنون کامل میتوانیم این تفاوت را احساس کنیم .‌در گذشته با جمع کردن وسایل برای رفتن به یک پیک نیک ساده کلی حس و حال خوب میگرفتیم و خوش میگذروندیم . ولی الان برای رفتن به یک گردش ساده اول دنبال جا و ویلا و امکانات و …. هستیم که چیزی غیر از قفل و بندهای دست و پاگیر برای ما نیست .
    نکته جالبی که بیان کردید همیشه پدر و مادر ارزوشان خوشبختی و خوشحالی فرزندانشان هست . حتی بعد از فوتشان هم چون روحشان ازاد میشه دوست دارند خوشبختی و خوشحالی فرزندانشان را ببینند .
    هر چیزی از جنس خودش را جذب میکند .گرم گرمی را و سرد سردی را جذب میکند .چه قدر این جمله آگاهی دهنده است . و تمام اتفاقات زندگی ما به خود ما و درون ما بر میگردد .اگر درگیر نارحتی بشیم ناراحتی را جذب میکنیم و اگر تمام توجه مان را بگذاریم روی خوشحالی و …. همان ها را جذب میکنیم . و ما برای اینکه خداوند را خوشحال کنیم باید از نعمتهای خداوند درست استفاده کنیم و لذت ببریم. . و کانون توجه جامعه بر روی ارامستان در یک منطقه گرمسیری ، که همیشه به دلیل کمبود اب بهانه ای برای نکاشتن درخت و لیجاد فضای سبز بیان میشده است . ولی در همین منطقه کویری و کم اب ما منطقه بسیار زیبا با درختان و فضای سبز زیبایی را میبینیم . که عامل آن فقط به واسطه توجه جامعه به این منطقه است که ارامستان را زیبا و سرسبز کرده است .پس نتیجه بسیار جالبی میتوانیم بگیریم وقتی توجه و تمرکز دست جمعی شکل بگیرد و جامعه ای پشت یک جریان باشد به راحتی از پا در میآید .و فقط به واسطه توجه بر روی این منطقه است که نتیجه بسیار عالی را به ما میدهد .
    سپاس از اشما استاد عزیز برای این فایل بسیار عالییی .🌹🌹🌹👏👏👏❤️❤️❤️
    خوشحالم که برای بار دوم این فایل را گوش دادم و اگاهی بسیار زیادی را به من داد

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۱

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • مریم ایرانمنش

    مریم ایرانمنش

    درود و وقت بخیر به استاد بزرگوار و دیگر دوستان دل آگاه
    این فایل بسیار متفاوت بود و البته مثل همیشه آگاهی دهنده 🌹
    موضوعی که شما صحبت کردید، بسیار تا بسیار مهم است و در جامعه ما به وفور دیده می شود و خیلی مهم است که ما که دم از آگاهی می زنیم، خودمان جرات رعایت کردن این مساله را داشته باشیم. در واقع این تغییر بزرگ را از خودمان شروع کنیم و آرام آرام از دنیای مردگان فاصله بگیریم و به زندگی، شادی، لذت بردن و … توجه بیشتری نشان دهیم. در واقع وقتی به زندگی و لذت های آن توجه می کنیم ،لذت های بیشتری را جذب زندگی خود می کنیم.
    مورد بعدی که شما بیان کردید در واقع همان مساله هم مداری با اطرافیان بود که وقتی کانون توجه ما و اطرافیانمان، با هم تفاوت دارد، مسلما نمی توانیم با هم ارتباط برقرار کنیم، اصلا انگار جهان، جوری چیدمان می کند که ما و ان ها بهم نمی رسیم و این ها همه طبق قانون اتفاق می افتد.
    سپاس از شما بابت این فایل بسیار زیبا و این تلنگر ضروری برای همه ما
    برقرار باشید🙏🌺

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • عصمت مرتضوی

    عصمت مرتضوی

    درود بر استاد ضیاء گرامی ،
    زیارت اهل قبور ، یکی دیگر از خرافه هایی که سالیان مدید بما قبولاندن و ما نیز کورکورانه بدون ذره ای تفکر آنرا پذیرفته و عمل کرده ایم
    ما لازم میدیدیم که در روز و ساعت خاصی از هفته بریم بر مزار عزیزانمون بنشینیم و یه سری جملات عربی بخوانیم و برگردیم که چی بشه؟!
    مگر نه اینکه اون جملات عربی همون شکر گزاری خداوند و گواهی به وحدانیت اوست ؟
    پس چرا این راز و نیاز با محبوبمان را در یک جای سرسبز یا یک محیط شاد و حتی در یک مجلس عروسی و بزن و بکوب انجام ندیم؟
    عزیزان ما وقتی به دیاری دیگر سفر میکنند جسمشان را در این دنیا بجای میگذارند که پس از مدت کوتاهی تبدیل به مشتی خاک میشود و این جسم اصلا براش فرقی نمیکنه که در سبزه زار باشه یا کویر لوت یا دریا یا هرجای دیگر … و آنچه که عزیزمون از این دنیا میبرد ، روح و روانش هست که رها از قفس جسم و در جهان هستی جاریست و برای شادی آن روح نیازی به رفتن به جای خاصی نیست چون جای مشخصی ندارد .
    در اینجاست که برای ایجاد این شادی روح و روان میرسیم به همون حرف اول و آخر و اون دستگیری از نیازمندان هست که موجب خشنودی خداوند و شادی روح رفتگانمون میشه این اعتقاد من هست و اونو باور دارم👍🌹
    سپاس از خداوند خوب و مهربانم و تشکر از استاد بزرگوار بخاطر فایلهای مفید و آموزنده شون 🙏🙏🙏🌷🌷🌷

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • هوریه همایونی

    درود بر استادجان صبحتون بخیر
    بله استاد ما خودمون بارها برا تفریح برا سرگمی و پیکنیک به مسجد صاحب الزمان رقتیم ولی من هنوز قسمت مردگان رو نرفتم بارها صبح های جمعه ورزش دسته جمعی داره با موسیقی گاهی رفتم و واقعن اینقد اونجا فضا عالی بود که لذت بردم اصلن توجه ام رو روی قبرستان نزاشتم همش به چشم یک جای گردشی نگاه کردم ..بارها کوه رفتم و واقعن مردم میان عشق حال اونجا شبهای زمستان رفتیم دور زدیم بلال داغ خوردیم و اصلن تو ذهن من نیست که اونجا قبرستونه😄 ولی یک چیز هست گاهی که برا تفریح میرفتیم ی قسمت بزن بخون رقص آهنگ یهو میرسیدیم اوا بلوار صحنه های مرگ میر و جمعیت مشکی میدیدیم و این اصلن جالب نبود میگفتیم اول بلوار ی انرژی توپ و آخر بلوار یهو ی چیز دیگه
    ولی واقعن این فضا اگر داخل شهر بود عالی برا ورزش برا تفریح و کلی زیبا بود برا شهرمون ولی متاسفانه به مردگان انگاری بیشتر توجه شده
    مرسی از آگاهی بی نظیر شما

    ۱۴۰۰-۰۹-۲۰

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • گل رز زرد

    گل رز زرد

    باسلام ودرود فروان
    خوشحال وسپاسگزارم از خالق بی همتا که مرا در این مسیر سبز وزندگی قرار دارد
    استاد درشهر مشهد هم وضع دقیقا همینطوره البته این چندسال گذشته خداروشکر نسبتا محیط های تفریحی داخل شهر بیشتر شده اینطوری که من دیدم
    اما آرامگاههای داخل وخارج شهر سرسبزی بیشتر داره
    وموردی که واسه تفریح گفتید برای ماهم پیش اومده بود که بریم آرامستان واسه تفریح ولی الان واقعا خوشحالم که به این فایل گوش دادم ویک آگاهی تازه رو یاد گرفتم وخوشحالم که خانواده ام دراین روزها درحال تغییر هستند وتوجه خودشون رو بر روی شادی قرار دادند
    پس اولین جامعه درونی من درحال تغییر هست
    مطمئن هستم بزودی اتفاقات خوبی برای همه ما میوفته
    اما بیشتر دوست داشتم از توجهی که برای شادی داریم بگم خداروشکر ما در فصل تابستان به همراه خانواده ام برای رفتن به محیط های شاد برنامه ریزی میکنیم وهر چند وقت یکبار دسته جمعی وبا مینی بوس میریم بیرون وواقعا روز خوبی رو رقم میزنیم وکلی انرژی میگیریم البته در اطراف من هستند کسانیکه دوست دارند با ما باشند اما به خاطر همان توجهی که گفتید خودشان روی بیماری وغم دارند یا به سختی باما همراه میشوند ویا به همان دلیل عدم توجه با ما نیستند وبعدامتوجه میشویم که دوست داشتند بیان
    ودر پایان دوباره ازخالق زیبایم سپاسگزارم که مرا به این مسیر رهنمون کرد وسپاسگزارم از شما استاد عزیز بابت این فایل خوب وزیبا
    وآرزومندم برای تمامی جهان که ان شاالله سرشار از شادی وعشق به یگانه محبوب شوند تاجهانی سرشار از سرسبزی وزیبایی را شاهد باشیم🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

    ۱۴۰۰-۰۹-۱۸

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • ناهید ناصحی

    ناهید ناصحی

    بنام خدای زیبایی ها ..استاد مهربانم سلام وخدا قوت ..خیلی زیبا حرف زدین واگه واقعا تفکر کنیم واقعا حق با شماست ما ایرانی ها بیشتر مرده پرست هستیم تا زنده هستیم .برای هم می‌زنیم از همه متنفر میشیم حاضر نیستیم هم رو ببخشیم ولی تا طرف فوت می‌کنه برامون عزیز میشه ..وحتی برای جای دفن کردن دنبال جای خوب وسرسبز میگردیم وحتی بهترین جا رو انتخاب میکنیم وقرص میکنیم که قبر خوب بخریم ..در صورتی طرف از دنیا رفته دیگه چه فرقی داره جای سرسبز باشه ..یا یه بیابون بدون درخت ..طرف از دنیا رفته واصلا براش فرق نداره کجا دفن بشه ..چرا تا هستیم قدر همو نمی‌دونیم چرا مرده پرستی میکنیم خیلی این فایل زیبا هست و اینکه طرف میمیره به غیر این دوسال کرونا کسی میمیرد تا هفت روز باید همه رو دعوت کنن وشام ونهار بدن وکلی هزینه کنن ..وحتی خانواده ی اصلی تا یه سال دنبال هیچ جشن و شادی نرن ومیگن اگه بریم آرایشگاه بی احترامی به فرد متوفی است وانگار خیانت در حق شون میشه من دوستم پارسال پدرش کرونا گرفت وفوت شد وبعد چهل روز دیدم روحیه اش خرابه ..من بردمش آرایشگاه مادرش انگار من آدم کشتم آنقدر زنگ زد فش وب وبیراه به من گفت که چرا دختر من که حتی صاحب زندگی جدا بردی آرایشگاه وحتی به خانواده ام زنگ زده بود توهین کرده بود ..واقعا استاد بیمار هستند وگرنه دیگه طرف مرده چهل روز گذشته تا کی باید لباس عزا به تن کنیم وجرات اینکه آرایشگاه بریم نداشته باشیم ..خیلی در حق همه ی ما وحتی بچه های ما ظلم میشه با این طرز تفکر ..جامعه ی ایران هرروز بدتر وکلی هم چون به مردن وبیماری ها فکر میکنیم بیشتر عزیزانمون از دست می‌دهیم ..آنقدر که همش دنبال دنیای مردگان هستیم ..حق زندگی رو از خودمون و بقیه گرفتیم ..وکلی عصبی تو زندگی که حتی بقیه خانواده هم بخاطر ناراحت بودن ما .. مریض میشن ولطمه میبینن ….

    ۱۴۰۰-۰۹-۱۸

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

اشتراک گذاری