آیا انسان ها آیینه یکدیگرند؟ چطور؟
برای پاسخ به این سوال که آیا انسان ها آیینه یکدیگرند در ادامه، توضیحات و دلایلی را برای شما می آوریم که بهتر متوجه شوید چطور انسان ها آیینه یکدیگرند.
چیزهایی که در دیگران مشاهده می کنیم در درون خودمان وجود دارند، هر چیزی که در درون خود احساس می کنید در دنیای بیرونی بدست می آورید. به همین دلیل برای ساختن یک زندگی درست و اصولی باید از درون خودمان شروع کنیم.
خصوصیات منفی که در خودمان نفی می کنیم و به دیگران نسبت می دهیم را باید آشکار کنیم و بپذیریم و رفع کنیم.
ترس، خشم، زیاده خواهی، کینه توزی، خودخواهی، فریبکاری، تنبلی، سلطه جویی، بی ارزشی، ناتوانی، عیبجویی، زشتی و … این ها همه جنبه های غیرقابل پذیرش در خودمان است که باعث شرمندگی ما می شود.
در واقع آن چه در دیگران مشاهده می کنیم چهره ای از خودمان است که نمی خواهیم به دیگران نشان بدهیم و بیشتراوقات، این خصلت ها را به دیگران نسبت می دهیم در صورتی که انسان ها آیینه یکدیگرند ودقیقا آن خصلت را به ما نشان می دهند.
خیلی از این خصلت ها دردرون خودمان است و ما با نقابِ «من خوبم تو بدی» ظاهر می شویم. از کودکی به ما گفته شده مردم دو دسته هستند خوب و بد، و ما هم سعی می کنیم صفات خوب خودمان را نشان بدهیم و بدها را به دیگران نسبت بدهیم.
مثلا شما در نظر بگیرید هیچ آشنایی با یک دوربین عکاسی ندارید و اصلا چیزی در مورد آن نمی دانید و حتی آن را نمی شناسید، وقتی آن را در دست کسی می بینید ممکن است به آن نگاه کنید ولی عکس العملی نشان نمی دهید چون با آن نا آشنایید.
حال اگر شما قبلا به هر دلیلی و به هر مقداری با دوربین عکاسی آشنایی داشته باشید به محض اینکه آن را در دست کسی می بینید، فورا واکنش نشان می دهید و حتی سوالات یا نظراتی هم نسبت به آن می دهید. چرا؟! برای این که شما با آن آشنا هستید.
همین مورد را بیشتر بسط دهید بعد ببینید وقتی با چیزی نا آشنا هستید نه چیزی در موردش می دانید نه در موردش قضاوت می کنید و نه آن را خوب یا بد می دانید.
پس اگرما به برخی از رفتارهای دیگران واکنش نشان می دهیم دلیلش آن است که ما با آن رفتارها آشنا هستیم و این نوع تشخیص به این معناست که بخشی از آن رفتار را در خود داریم در غیر این صورت قادربه تشخیص آن نبودیم.
انسان عجین شده با عیب و نقص و هیچ انسان کاملی وجود ندارد، همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم. همه ما احساسات و وسوسه های انسانی داریم و باید بپذیریم و درصدد رفع نقایص مان برآییم، انسان ها آیینه یکدیگرند.
ما احساسات سرکوب شده خود را به صورت نادرست در دیگران فرافکنی می کنیم و در صورتی که آن را بپذیریم دیگر آن کار را نمی کنیم.
احساسات سرکوب شده به این شکل ظاهر می شوند که: مثلا بعضی وقت ها نمی خواهیم به دیگران نفرت و یا خشم داشته باشیم، پیش می آید و بدون هیچ کنترلی این احساس را داریم.
تنها راهش این است که عشق بدهیم و نکات مثبت طرف مقابل را ببینیم تا احساس سرکوب شده خشم یا نفرت، از بین برود.
ما نمی توانیم صفتی را که در خود نداریم در دیگری تشخیص دهیم. اگر گمان می کنیم کسی کینه توزاست، مطمئن باشید خودتان به همان اندازه می توانید کینه توز باشید.
ما جزئی از جهان هستی هستیم که آیینه تمام نمای ما انسان ها است و تمامی آن چه که می بینیم و از آن خوش مان یا بدمان می آید، هستیم.
همان اندازه که سرشار از نور و عشق الهی هستیم به همان اندازه پر از خودخواهی و پنهانکاری و کینه توزی هستیم.
تا هنگامی که خودمان را نمونه کوچکی از کل هستی نبینیم، برای راهنمایی و پاسخ، به بیرون رجوع می کنیم و در این حالت دچار پیش داوری و قضاوت می شویم.
ناچار باز هم پشت نقاب های مان قرار می گیریم تا احساس امنیت و آرامش کنیم. هستی همواره ما را به سمتی هدایت می کند که تمامیت وجودمان را بپذیریم، هستی همان گونه هست که ما هستیم یعنی هستی و انسان ها آیینه یکدیگرند.
اکنون زمان آن است که عاشق خودمان باشیم و با دوست داشتن خود، می توانیم حقیقتا همه انسان ها را دوست بداریم.
هر چیزی که ناراحت تان می کند، عاملی برای رشد و فرصتی برای بهتر شدن شماست.
هر ویژگی که در خودمان می پذیریم و در صدد رفع آن بر می آییم، دیگر با افرادی که دارای آن ویژگی هستند برخوردی نخواهیم داشت.
معمولا ما به این دلیل از دیگران می رنجیم چون جنبه هایی در درون خودمان وجود دارد که حل نشده است.
وقتی با دیگران در حال صحبت هستید به دقت گوش کنید، در واقع مخاطب اصلی خودمان هستیم.
ما نقطه ضعف های خودمان را به دیگران نسبت می دهیم و مطالبی را می گوییم که باید به خودمان بگوییم. وقتی دیگران را قضاوت می کنیم در حقیقت خودمان را قضاوت کرده ایم.
آن چه بر زبان می آورید و انجام می دهید، تصادفی نیست، زندگی تان را خود شما می آفرینید و در آن هیچ تصادفی وجود ندارد.
جهان هستی و انسان ها آیینه یکدیگرند که پیوسته ویژگی های ما را به خودمان منعکس می کند، هر خصلتی بنا به دلیلی وجود دارد و تمامی خصایل، کامل هستند.
اگر عظمتی را مشاهده می کنید، در واقع عظمت خودتان را می بینید، اگر عظمت فرد دیگری را تحسین می کنید، آن چه می بینید عظمت خودتان است.اگر شما عظمت را در خود نداشتید، نمی توانستید این ویژگی را در دیگری تشخیص دهید.
وقتی در مقابل یک رفتار، مقاومت می کنید، آن را سرسری نگیرید، بررسی کنید تا بفهمید که این مقاومت از کجا نشأت گرفته است.
یادتان باشد اگر بر رفتار ناپسند کسی متمرکز شدید، دلیلش این است که همان ویژگی را در خودتان دارید به این دلیل که انسان ها آیینه یکدیگرند.
ما نمی توانیم بدون شناخت بد، خوب را بشناسیم، همان گونه که نمی توانیم بدون نفرت، عشق را بشناسیم. اگر بتوانیم بدی یا نفرت را در وجود خودمان بپذیریم، دیگر نیازی نیست آن را در دیگران فرافکنی کنیم.
انسان آگاه می داند که باید در مسیر تکامل گام بردارد و برای بهتر شدن، تلاش می کند.
ما در جهان نیستیم، جهان در درون ماست. وقتی درک کنید هر آن چه در دیگران می بینید در خود دارید، کل دنیای شما دگرگون می شود، به محض این که با خودمان به صلح برسیم با جهان هم به صلح می رسیم.
شاد باشید.
برای این آیتم یک نظر بنویسید
برای ثبت دیدگاه، باید وارد شده باشید.