خداوند کیست یا خداوند چیست؟
خداوند کیست یا خداوند چیست؟
وقتی این سوال از ما پرسیده می شود ناخودآگاه در ذهن ما تصویری از یک شخص و یا یک موجود زنده ساخته می شود. چیزی شبیه انسان، اما شاید بزرگتر. او در آسمان هاست و دفتر قلمی دارد که تمام اعمال ما را از کوچک تا بزرگ همگی را در آن می نویسد و روزی ما پای میز محاکمه می برد و بابت تک تک رفتارهامون باید جواب بدیم یا پاداش بگیریم و جزا بشویم …
خداوند از دیدگاه ما، انسانی است که گاهی وقت ها مهربان است و گاهی وقت ها خشمگین، گاهی وقت ها تنبیه می کند و گاهی وقت ها هم پاداش می دهد و …
از بچگی به ما یاد داده اند که باید از خدا ترسید، زیرا او با کوچک ترین خطای ما، ما را تبیه می کند. و این باور باعث شده که در ذهن مان از خداوند چهره ای ترسناک و ضحاک شکل بگیرد که با کوچکترین اشتباهی توبیخ مان می کند .
اما آیا واقعا جنس و روحیات خداوند این است ؟
قطعا خیر!
خداوند نه تنها در غم و اندوه نیست، نه تنها تنبیه و شکنجه نمی کند، بلکه باید او را در شادی ها، سرخوشی ها ، رقص ها و رها کردن ها پیدا کرد .
در آموزه های قدیمی همیشه به ما گفته اند که خداوند کسی است که همیشه در حال کنترل ماست و چنانچه اشتباهی از ما سر بزند، او مجازات مان می کند. و این شنیده های قدیمی باعث شده است که خیلی وقت ها کاری را که دوستش داریم انجام ندهیم، شادی و خوش زندگی کردن را از خودمان دریغ کنیم از ترس اینکه چگونه باید تاوان این گناه مان را بدهیم که مثلا شاد بودیم، که مثلا خندیدیم، که مثلا رقصیدیم.
استادضیاء اعتقاد دارد که جمله خداوند کیست از اصل اشتباه است در واقع باید به این سوال پاسخ دهیم که خداوند چیست؟
زیرا وقتی می گوئیم خداوند کیست، ذهن ما فورا به دنبال یک فرد یا یک موجوده زنده دارای پیکر می گردد و خیلی هم دوست دارد قبل از آنکه او را بشناسد، او را با چشم هایش ببیند.
حال آنکه خداوند یک انرژی است که در همه جا و همه چیز جاریست! همیشه و هر آن در کنار ما حضور دارد، از رگ کردن به ما نزدیک تر است، و جالب تر اینکه اصلا دیده هم نمی شود.
ما هر نوع نگاهی که به خدا داریم، هر شکلی که او را باور کرده ایم، به همان میزانی که او را شناخته ایم و به او اعتماد داریم همان قدر از او نتیجه می گیریم. درست مثل اعتقادمون ، نه کمتر و نه بیشتر، نه مهربون تر و نه غضبناک تر!
خداوند یک انرژی ای است که با یکسری قوانین کار می کند. اگر ما آن قوانین را بشناسیم می توانیم در همه حال حضور خدا را در زندگی مان حس کنیم. او کامل و دربست در اختیار ماست و ما را به هر آنچه که می خواهیم می رساند! اما هر انرژی ای را که بدهیم بازخورد همان انرژی را دریافت می کنیم، یعنی هر احساسی که از ما سر بزند خداوند چیزی از همان احساس را به ما می دهد. فرستادن احساس خوب مساوی با گرفتن احساس خوب و فرستادن احساس بد مساوی با دریافت اتفاقات بد.
اگر افکار و باورهای مان را نسبت به خداوند تغییر دهیم زندگی مان نیز تغییر می کند. اگر بخواهیم با همان عقاید قدیمی و همان خدای ترسناک و عاشق غم زندگی کنیم، همیشه در زندگی مان غم جریان دارد.
اگر هر آنچه می خواهیم را از خودش بخواهیم، آن هم با باور و احساس خوب، قطعا مثل همان را، حتی بهتر از أن را می دهد. اگر ناخواسته احساس بد بدهیم، او هر آنچه نمی خواهیم را به ما می دهد، حتی خیلی بدتر از آن را.
خداوند، نه با التماس، نه با اشک و گریه، نه با غم، بلکه فقط با انجام قوانینی که قوانین ثابت جهان هستی می باشند به نیازهای ما پاسخ می دهد و هیچ چیزی غیر از انجام درست قوانین زندگی ما را در مسیر درست زندگی قرار نمی دهد.
وقتی ما قوانین ارتباط با خدا را بلد باشیم، دیگر نیازهای مان را أدم نمی خواهیم، دیگر پیش هر کس و ناکسی دولاخم نمی شویم که نیازمان را بر طرف کند. خیلی راحت از قوانین استفاده می کنیم و قوانین ما به هر آنچه بخواهیم می رسانند.
اگر واقعا این موضوع را درک کنیم که همه چیز داشتن احساس خوب است، قطعا ان را یاد می گیریم تا هم به خدا برسیم و هم به خواسته های دیگرمان.
وقتی در زندگی از انجام کاری می ترسیم در واقع این بی اعتمادی ما، به آن چیزی است که به آن معتقدیم .
خداوند با کسی دشمنی ندارد، سرّ شخصی هم ندارد، آشنا و غیرآشنا هم نمی شناسد،. او فقط با افکار و باورهای ما که باعث ایجاد احساس در ما می شوند، به خواسته ما پاسخ می دهد.
در واقع این ما هستیم که دنیا را برای خودمان به بهشت یا به جهنم تبدیل می کنیم، این ما هستیم که در زندگی با انتخاب های مان خوشبخت می شویم یا بدبخت، ثروتمند می شویم یا فقیر، سلامت می شویم یا بیمار. در رخ دادن هیچ کدام از موارد گفته شده خدا دخالتی یا نقشی ندارد.
پس اگر خداوند را عادل می دانیم و به عدالت او اعتقاد داریم دیگر نباید نگران زندگی خود و دیگران باشیم. باید بدانیم کهباید بدانیم هر کسی هر مشکلی دارد، تا زمانی که نگاه صحیح به خداوند را نیاموزد و تا زمانی که قوانین را یاد نگیرد باید در همان شرایط زندگی کند اینجا نه کاری از دست شما ساخته است و نه خداوند. تنها راه نجات آن آدم فقط تغییر الگوهای ذهنی خودش است و بس!
.
ما خیلی ها را داشتیم که بخاطر عقیده های نادرست شان در مورد اینکه خداوند کیست یا چیست و راه ارتباط با او چگونه است، به دام گرفتاری و بلا و بیماری و فقر و … افتادن، اما همین که برگشتن و نگاه شون رو نسبت به خدا و به مسائل حل کردن ورق زندگی شان برگشت و نجات پیدا کردن. آن ها نه در قبل از بیماری و رنج و نه در بعد از بیماری و رنج مکالمه یا حساب شخصی با خدا نداشتن.
آن ها سعی کردند یک چیز جدیدی رو باور کنند که جایگزین باور قدیمی شان شود، و نتیجه این عقیده جدیدشان زندگی شان را تغییر داد. هیچکدام را خداوند انتخاب نکرده بود، خدا فقط به رسیدن شخص به انتخابش کمک کرده بود، حال آنکه قبل ار همه انتخاب شخص نادرست بوده است.
خیلی ها بعد از عبور کردن از این فیلترینگ به خداشناسی و خودشناسی رسیده اند و راه شان را پیدا کرده اند و امروز زندگی ای هزار بار بهتر از قبل شان را دارند .
پس اگر واقعا می خواهیم بدانیم خداوند جیست یا خداوند کیست، باید قبل از هر چیز بپذیریم که ممکن است در شناخت خداوند خطا کرده باشیم، ممکن است به ما اشتباه گفته باشند، وقتی که ما به آنچه قبلا در مورد خدا باور داشته ایم کمی شک می کنیم، همان خدا ما را هدایت می کند به شناخت بیشتر خودش. در واقع هی سعی می کند به شکل های مختلف از طریق حس های شما، خودش را به شما نشان دهد، و شما باید دقیق باشید و ان را درک کنید.
شاد باشید.
به مسیری که خداوند تو را هدایت می کند اعتماد کن
پیشنهاد ما به شما : گوش کردن به فایل رایگان آیا دیگران آیینه ما هستند؟
برای این آیتم یک نظر بنویسید
برای ثبت دیدگاه، باید وارد شده باشید.